آقایون بچه کونی و سرکار خانمهای جنده لاشی به دو دلیل گاهی اوقات اینجا داستان می نویسم یک شاید یه دختر، خانم ، حتی پیرزن یا حتی پسر البته خوشگل پیدا شد باهام دوست شد دوم اینکه از فحش هایی که می دین خیلی خیلی خیلی خوشم میاد اصلا آبم میاد من 48 سالمه خانمم 39 سالشه و دو پسر 9 و 14 ساله دارم شهر جدید پرند ساکنم یعنی تازه تونستم یه خونه اونجا بخرم باید ساعت 305 از خواب بلند بشم تا به قطار ساعت 156 برسم وگرنه گرفتار ترافیک وحشتناک ازادگان و دیر رسیدن به اداره می شوم اون روزخاص نتونستم سر ساعت مقرر بیدار بشم به همین دلیل خوابیدم تا ساعت 7 خانمم چند دفعه صدام کرد مگه نمی ری سر کار گفتم چرا باید برم یه جورایی شهوتی شده بودم من به دلیل زود ارضایی معمولا خود ارضایی می کنم ولی اون روز دوست داشتم با خانمم سکس کنم خانمم طبق معمول از دادن امتناع نمود منم بی اعتنا به امتناع خانمم لخت شدم دامن خانمم را بالا زدم و سر کیر 10سانتیمو گذاشتم لب کسش یه کم مالیدم ابم اومد بعد شورتمو دادم تا کسشو پاک کنه وقتی ارضا شدم سریع لباس تنم کردم زدم بیرون باید بگم من ازاول ازدواج از خانمم خوشم نمی امد سریع ازدواج کردم و سریع تر پشیمون شدم خانمم دیپلم نداره مثلا خانه داره اما خانه داریش در حد صفره همیشه خونه کثیف و بهم ریخته ست هیچوقت سبزی پاک نمیکنه حتی سبزی اماده هم که می خرم یک هفته می مونه تویخچال کپک می زنه بعد می ندازه دوربه هر حال تو ایستگاه مترو شاهد یه دفعه روده هام داشت بهم می پیچید سریع فکر رفتن به خونه به سرم زد چون تا اداره دو ساعت و نیم راه بود و منم نمی تونستم خودمو کنترل کنم افتان و خیزان رفتم خونه برای اینکه کسی بیدار نشه یواش در و باز کردم داشتم کفشامو در می اوردم که صدای نفس نفس شنیدم فکر کردم خیالاتی شدم نفسمو تو سینه حبس کردم دیدم نه واقعا صداهای عجیب غریب از توی اطاق خواب میاد سرک کشیدم دیدم در اطاق بچه ها کاملا بسته ست در حالی که صبح چار طاق بود در اطاق خوابم پیش بود به خاطر اینکه هیچ وقت چفت نمیشه صداها بالا پایین می شد فقط صدای خانمم شنیده می شد شکم رفت به خود ارضایی خانمم به همین دلیل یواش یواش راهرو را طی کردم رفتم جلوی در اطاق خواب قلبم د اشت از سینه ام میزد بیرون حس می کردم دارم میلرزم همچین احساسی را فقط وقتی 13 ساله بودم تجربه کرده بودم اون وقتی که خواهر بزرگم بهم گفت خواهر کوچیکه یک شب تا صبح رو پشت بوم پسر همسایه بود اون موقع هم فکر کون گنده خواهر کوچیکم که الته از من هشت سال بزرگتره تو دستای ممد بوده به شدت منولرزوند الان هم همون حس برگشته بود نفسم بند اومده بود سراپا گوش بودم که بالاخره چه اتفاقی در حال افتادنه تواین حیص و بیص بودم که صد ایی غیر از صدای خانمم را شنیدم واکنش بدنم فقط راست شدن کیرم بود خانمم می گفت یواشتر اخ می سوزه اون یکی هم می گفت باید تحمل کنی تو پرانتز باید بگم کس خانم من حلقویه یعنی یه مدت نکنه به قول معروف پرده می سازهخانمم ای ای ای یواش یواش کمکم فشار بده نیما جان عزیزم نیما ؟ بله نیما دوست چتی خانمم بود که من اجازه د اده بودم همدیگرو بیرون از خونه ببینند اما حالا اقا نیما خزیده اومده تو تختخواب من و داره خانم کس تنگ منو میکنه شهوتم صد برابر شد به هر حال هی خانمم می گفت یواش اقا نیما هم می گفت صبر کن باید بازت کنم تحمل کن یه دفعه خانمم گفت نیما دوست دارم فقط تو منو بکنی دوست دارم تو مردم باشی البته این کلمات رو بریده بریده می گفت اقا نیما هم می گفت پس شوهر بی غیرت و دیوثت چی ؟ خانمم هم گفت بزار فقط پول بیاره دلمم واسش می سوزه ادم بدبختیه مرد نیست تنهاست دوست داره دوست دختر داشته باشه اما هیچ کس تحویلش نمی گیره ( البته اینو صد درصد راست می گفت )منو خیلی اذیت کرده ای نامرد من تو رو اذیت کردم ؟ منکه نزاشتم اب تو شکمت تکون بخوره البته اره اول ازدواج چون پشیمون شده بودم یه مقدار سر ناسازگاری داشتم اما بعد از یه مدت منم دلم برای خانمم سوخت و دیگه شدم یه مرد واقعی از جهت پول در اوردن البته وضع مالیم خوب نیست اما گشنگی هم نمیکشیم مسافرت می ریم همه چی خانواده هم به راهه مشکلات کاری و غیره رو تو خونه نمیارم حالا خانم من زیر کیر اقا نیما می گه دلش به حالم میسوزه ومن مرد نیستم و می خواد نیما شوهرش بشه ای دنیا ای بی وفایی چقدر گربه مریض خانم جنده لاشی من آورد تو خونه چقدر پول دامپزشک و اژانس دادم من مادر جنده لاشی پسر مادر بچه کونی من با همدستیه خانم جنده لاشی من یه سگ از تو اینترنت خریدن اولش کوچیک هر چند واق واق می کرد در و همسایه ها تذکر دادند منم با خواهش و تمنا و خایه مالی تونستم رضایتشونو جلب کنم حالا من اذیتت کردم جنده لاشی پتی سگ قرمساق شما مگه وقتی بزگ شد تو خونه چس مثقالی ما دنبالم نمی کرد که گازم بگیره پول شکم کارد خوردشو دامپزشکی و آژانسشو من می دادم حتی غذاهای سگی از هایپر استار خانمم می خرید با پول کی با پول من دیوث ای مادر جنده لاشی ئلت برام می سوزه منو برای پول می خوای کس کش مادر جنده لاشی دیگه گوش نایستادم اروم اروم در خونه رو باز کردم و رفتم تا روزمو شروع کنم راستی اون روز دیر رسیدم اداره مثل روزهای قبل ای کیرتو این زندگی سگی ای کیرتو این زندگی سگینوشته منی نویس
0 views
Date: November 25, 2018