حیف من

0 views
0%

سلام اسم من فاطمست الان 18 سالمه خاطره ام برای سال قبله وقتی که 17 سالم بود . من کلاس اسکیت میرفتم اونجا یه پسری بود به اسم حسین که میخواست با من دوست بشه ولی من که اصلا تا اوم موقع با کسی دوست نبودم و اصلا خوشمم نمیومد از این حسینه ولی اینقدر اسرار کرد اینقدر اسرار کرد تا منم قبول کردم . چند وقت فقط رابطه دوستیمون فقط اس ام اس بازی و زنگ بود ، بعد من دیگه کلاس اسکیتو ول کردم و دیگه همو ندیددیم تا اینکه حسین میگفت هرروز بعد مدرسه ات بیا پارک چند دقیقه همو ببینیم و حرف بزنیم منم قبول کردم.حالا دیگه منم به حسین عادت کرده بودم و زیادم پشیمون نبودم واسه دوستیمون ، آخه من چیم کمتره از اون بیریختای کلاسمون که کلی دوست پسر دارن ؟؟حدود یک هفته ای شده بود کارمون همینکه بعد مدرسه همو تو پارک میدیدیم تا انکه یه روز همینجور که داشتیم حرف میزدیم و میخندیدیم دستشو آروم از پشت صندلی گذاشت رو کونم سریع خودمو تکون دادم دستشو پس زدم و ناراحت شدم ولی باز دستشو اورد گذاشت همونجا همش من پس میزدم باز اون کار خودشو میکرد ، هیچیم نمیگفت فقط یه لبخند آروم و مسخره رو صورتش بود تا اینکه من خسته شدم ازپس دستشو پس زدم ، آخه زورش زیاد بود ، اونم دستشو برنمیداشت من گریه زاری کردم یه خورده تا اینکه برداره ولی آروم و با همون لبخندش آروم بم گفت کسی نمیبینه که ، هیچکی نمیفهمه . منم همش با عصبانیت و گریه زاری میگفتم حسین دستتو بردار ، حسن دستتو بردار … دستشو برداشت ولی باز چند لحظه بعد گذاشت رو کونم با عصبانیت نگاش کردم اونم یه نیش خند زد گفت هیچکس متوجه نمیشه ، کسیم نمیبینه و… ، من باز شروع کردم دستشو پس زدن اون باز دستشو میزاشت تا دیگه یه جورایی تبدیل شده بود به یه جور بازی که من نزارم دست بزنه ولی اون کارشو میکرد دستش قوی بود .بلاخره اون روز گزشت فردای اون روز که اومدم داشتیم حرف میزدی که روپوش مدرسمو زد کنار و دستشو از رو شلوارم گزاشت رو کونم ، همه جای کونمو لمس میکرد حال میکرد آخه شلواره مدرسم که خیلی کلفت نیست و یه تیکه پارچه نازکه زیرشم من اون موقع شرت پا نمیکردم قشنگ داشت کون نرممو همه جاشو انگول میکرد. چند روز شده بود کارش همین ، واقعا بعضی وقتا اینقدر ناراحت میشدم که مثلا من دارم باهاش حرف مهم میزنم اون داره کونمو لمس میکنه . یک روز دیکه که میخواست شلوارمو بزنه کنار دستشو ببره تو ولی دیگه نزاشتم اینکارو بکنه ، عصبانی شدم گفتم دیگه به من حق نداری دست بزنی.بعد اومد با اون زبونش منو آرومم کرد و دستمو گرفته بود تو دستش باهاش بازی می کرد که یه دفعه دستمو گذاشت رو کیرش که من سریع برداشتم دستمو ولی یه لحظه اون گرماش و بزرگیشو حس کردم. اون روزم گذشت فردای اون روز که جمعه بود همدیگرو ندیدیم تا شنبه که رفتم پارک دیدیم رو همون صندلی نشسته منم رفتم پیشش یه جورایی بهش عادت کرده بودم ، امروز کاریم نداشت همینجوری داشتیم صحبت میکردیم ماشالله من اینقدر دختر پر حرفیم که همش هم خاطره تعریف میکنم مخ طرفمو میخورم ، مثل همیشه داشتم حرف میزدم که با سرش به پشت من اشاره کرد برگشتم دیدم داره به دستشویی پارک اشاره میکنه . من تو اون زمان فیلم پورن زیاد میدیدم ولی هیچ حسی نداشتم بهش فقط وقتی که یه خانم خم شه جلوی یه مرد و شلوارشو در بیاره و کیرشو ساک بزنه عاشق ساک زدن شده بودم . اونجایی که ما میشستیم هر روز پشت پارک بود قسمتی دستشوییاش اونجا بود ، خیلی خلوت بود ، پارکشم زیاد بزرگ نبود باغبانه 24 ساعته نداشت.همونجا دستمو گرفت برد تو یه دستشویی من مونده بودم تا اینکه منو به پشت کرد لباس مدرسمو داد بالا یهو شلوامو کشید پایین منم که شرت نداشتم یهو یه کون سفید جلوش ظاهر شد و همش بوسش میکرد و فشار فشورش میداد . منم که یه دختر صورت خوشگل ، قد یه ذره کوتاه و با یه اندام تو پر و سینه های لیمویی ، برگشتم دیدیم داره شلوارشو در میار اومد از پشت چسبید بهم و کیرشو میمالید به کونم ، بعد چند دقیقه برگشتم رفت یه ذره عقب گفت بخورش منم نشستم رو زانوهام و کیرشو که نمیدونم چند سانت بود ولی خوب بود ، گنده و دراز بود ، کردم تو دهنم خیلی آروم و آروم تو دهنم عقب جلوش میکردم ولی حسین میگفت تندتر و تندتر دوست داشت ، بدبخت اونم فیلم زیاد دیده بود فکر میکرد منم مثل تو فیلما اینقدر حرفه ایم که بتونم تند ساک بزنم یا اینکه خودشو خیلی آبش دیر میاد که بتونه تحمل کنه ساک تند رو ، همینکه آروم آروم داشتم میخوردم داشت آبش میومد که گفت بلند شو و خم شو ، منم دستامو زدم به دیوار دستشویی و کونمو تا جایی که میتونستم دادم عقب ، حیف من که حسین منو کرد حالا بعدا بهتون میگم چرا ، میخواست کیرشو بکنه تو کونم ولی اصلا نمیرفت تو ، بیشرف منو با پورن استارا اشتباه گرفته بود فکر کرد بده تو رفته تا دسته کیرش تو کونم ، ولی خودشو کشت و تو نرفت تا ایکه بزور یه خوردشو فرو کرد تو ، منم خیلی درد داشتم ولی جیکم در نیومد ، تا یه خورد دیگه کیرشو کرد تو که یه دفعه کیرش پرید بیرون از کونم و تازه من حس درده غیر قابل تحملی داشتم حس میکردم پاره شده کونم ، همش سوراخمو دست میکشیدم و ترسیده بودم ولی سورخمم زیاد باز نبود ولی من حس گوشادی زیادی میکردم تا اینکه حسین باز دست به کار شد کیرشو فرو کرد تو کونم نصف کیرشو عقب جلو میکرد و هر بار تلمبه میزد بشتر فرو میگرد یه دفعه کلشو کرد تو و کاملا از پشت چسبید بهم و بعد چند تا عقب و جلوی دیگه کششید بیرون کیرشو و گفت بیا بخورش داره آبم میاد منم نشستم و گذاشت تو دهنم و خالی کرد آبشو تو دهنم و گفت قورت بده ، یه ذره اشو خوردم دیدیم نمیتونم بقیشو تف کردم بیرون و شلوارشو کشید بالا ومنم شلوارمو کشیدم بالا و آروم رفت بیرون تا ببینه کسی نیست سوت زد منم اومدم بیرون با هم رفتیم بستنی خوردیم و مثل هرروز رفتیم جفتمون خونه هامون ولی کاش باهاش دوست نمیشدم نه برای اینکه منی که تو این فازا نبودمو به سکس کشوند نه ، برای اینکه یه پسر سوسوله و بچه ننه بود ، کاش من که داشتم دوست میشدم با کسی دوست میشدم که بشه بهش تکیه کرد و یه ذره هم مرد بود اینطوری الان خیالم راحت تر بود ، حسین میتونست بجای اینکه منو بکنه به من حس آرامش بده و دوستم داشته باشه و منی که خیلیا آرزوشونه باهام دوست باشنو داسته باشه . مال هم بمونیم واسه همیشه ولی حیف بچه بود … منم بچه بودم و اشتباه کردم این نتیجه گیریم شب بعد از سکسمون گرفتم و دیگه حسین و بهش محل ندادم و باهاش تموم کردم ، از اون به بعدم سعی کردم با پسری بهتری دوست بشم و همیشه هم سر قرار مامانمو میبریم.نوشته فاطمه

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *