خاطراتی از سکس من و پدرم

0 views
0%

من و پدرم با هم زندگی میکنیم ، مادرم خیلی وقت پیشا تو یه حادثه رانندگی فوت کرد و منو بابامو تنها گذاشت همیشه تو فکر سکس با پدرم بودم و با خوندن داستانهای سکسی نوشته شده تو اویزون تو خیالم با اون بازیهای سکسی می کردم . یکی دو بار برای پدرم وقتی میرفت حمام حوله میبردم ولی همیشه دوست داشتم که یه بار با پدر حمام کنم ولی موقعیتش پیش نمیومد همیشه پشت کمر پدرم جوش داشت ولی چون کسی واسش پشتشو نمی شست از بین نمیرفت یه بار که ازش پرسیم گفت قبلا مامانت میشست ولی از بعد فوتش دیگه نشود خوب بشورمش من گفتم خوب چرا تا به حال به من نگفتی گفت خجالت میکشیدم گفتم وا خجالت برا چی خجالت نداره که ، پاشو پاشو بریم حمام و بازوشو گرفتم و کشیدم و بردم طرف حمام گفتم امروز کلا خودم میشورمت توهم فکر کن من مادرم و خجالت نکش کمکش کردم لباسش را در آورد و فقط با یک شرت بردمش داخل حمام و قتی وارد شدیم گفتم پدر چون لباسم خیس می شه اشکالی نداره من هم لباسم را در بیارم گفت نه پدر چه اشکالی دخترمی خوب ، تازه مگه نگفتی جای مامانتی خوب مامانت که میخواست بیاد حمام کلاً لباساشو میکند. من هم بلوزم و شلوارکم را در آوردم و بعد سوتینم رو هم کندم و با یه شرت نازک و باریک که پام بود رفتم داخل حمام آب را سرد و گرم کردم و به پدر گفتم بیا برو زیر آب البته در این مدت حواسم بود که پدر زیر چشمی به سینه ، رونهام و باسنم نگاه می کرد .خوب بهتر من که از خدام بود منم که الان نقش مامانو داشتم ، پس زنش بودم خوب ادم بدن زنش رو نگاه میکنه دیگه رفت زیر آب و خودشوخیس کرد گفتم پدر این طوری که من نمی تونم بشورمت یا باید بشینی یا دراز بکشی تا من بشورمت پدر هم اول نشست و بعد از کمی مکث روی شکمش دراز کشید من اول می خواستم یه پام رو این طرف و اون یکی پام رو اون طرفش بذارم و در نهایت بشینم روی باسن یا کمرش و بشورمش ولی فکر کردم زود. این بود که من هم زانو زدم همان طرفی که پدر دید داشت تا بتونه هر چیکه دوست داره رو ببینه ، من لیف میزدم و پدر هم دید میزد تا اینکه گفتم پدر برگرد تا بغیه بدنت را هم بشورم برگشت ولی دیدم خجالت کشید آخه کیرش بلند شده بود و از زیر اون شرت خیس کاملا دیده می شد و می شد فهمید که شهوتی شده ولی من به روی خودم نیاوردم و شروع کردم به شستن پدر و حتی چند بار هم دستم را مالیدم به کیرش خیلی حال می کردم دیگه هر دو مون از شدت حشر تو فضا بودیم با خودم گفتم اگه قراره کاری کنیم همین حالا بهترین وقته به پدر گفتم میشه شرتت رودر ارم که بتونم بشورمت. تا پدر بخواد جواب بده من نشستم و دست بردم و شرت پدر رو از پایش در اوردم اول کمی سفت گرفت ولی با نگاه من خودش هم کمک کرد شرتش را در آورد عجب چیزی داشت وقتی چشم به کیرش افتاد داق کردم دلم می خواست همش را بکنم داخل دهنم و براش ساک بزنم ولی حالا زود بود ، از تعجب گفتم وای این دیگه چیه که بابم خندش گرفت گفت چیزی که مامانت بخاترش همیشه میومد حمام پشت منو بشوره پدر که اینو گفت فهمیدم که مادر به هوای سکس میومد حمام پشت پدر رو بشوره منم خواستم به پدر یه دستی بزنم گفتم خوب مگه چیکارش میکرد گفت حالا گفتم حالا نداشتیما مگه نه که من الان جای مادر هستم خوب منم میخوام همون کارو بکنم گفت خوب حالا بشور بعدا پا شدم که برم دوباره لیفو صابونی کنم متوجه شدم پدر همینطور که خوابیده داره لا پای منو دید می زنه من هم کمی لفتش دادم و کمی لای پاهام رو بیش از حد معمول باز کردم و صابون را برداشته روی لیف گذاشتم و امدم جوری که بدنم با بدن پدر تماس داشته باشه پیشش نشستم صابون را برداشتم و شروع کردم دور کیرش و خود کیرش را صابون زدم و شروع به شستن کردم من می شستم و پدر هم باسن و رانهای منو دید میزد من فهمیدم حالا وقش است گفتم پدر میشه مو های روی سینه ات را بزنم اخه من خیلی از اینکه شما سینه هات مو داره بدم میاد اول گفت نه ولی بعد گفت باشه خوب بچه مامانتی دیگه مامانت هم بدش میومد باشه بزنش من هم سریع تیغ رو برداشتم و بعد یه پام را این طرف بدن پدر و یه پام را آن طرفش قراردادم و با کمی صابون مالی مشغول تراشیدن موی رو سینش شدم و چون روی دو زانو بودم سعی کردم باسنم را آنقدر عقب ببرم که با کیرش تماس داشته باشه که اگر اونم خودش رو تکان داد بفهمم که اونم مایله . ضمن تراشیدن خودم را آرام به آلتش مالیدم طوری که فکر نکنه از عمد این کار را کردم و کمی منتظر شدم دیدم پدر هم آرام کیرش رو به باسن من مالید و انگشت کرد من هم جوابش را دادم و بیشتر مالیدم و اون هم بیشتر و با کمی فشار این کار را کرد من خودم را از باسن بلند کردم و عقب تر دادم تا قشنگ کسم با کیرش بخورده اون هم چیزی نگفت و خودش را تکان می داد کار تراشیدن پایان شده بود و وقتی من به پدر نگاه کردم پدر خجالت کشید و چشمهاش رو بست . من حالا دیگه روی دو پا نشسته بودم و کیر پدر لای پای من بود و داشتم خودم و به بهانه مالوندن سینه هاش با لیف خودم رو از کمر تکون می دادم دیگه کارش رو راحت کردم و قشنگ نشستم رو کیرش و می مالیدمش به کس خودم خیلی کیف داشت با دستم یکم شرتم رو کنار زدم و سر کیرش رو مالیدم به کسم و بعد خودم رو یکم کشیدم جلو و جوری نشستم که سر کیرش دقیقا جلوی سوراخ کونم بود برای اینک لیزش کنم به پدر گفتم اه چرا این اینطوریه همین حالا شستمش که پس چرا دوباره کثیف شودش دوباره کیرش رو با صابون قشنگ لزج کرم و تو یه لحظه یکمی هم صابون به سوراخه خودم مالیدم و دوباره سرش را طوری قرار دادم که اگر خواست بتونه بفرسته تو دیدم پدر هیچ کاری نمی کنه من یکی دو بار خودم رو جلو عقب کردم ولی همش در میرفت تا اینکه با دست گرفتمش و خودمو یکم عقب دادم به زور یکم رفت تو داشتم نابود میشدم ولی میخواستم هر جور شده امروز تمومش کنم وقتی سرش رفت داخل خیلی درد گرفت که یه چند ثانیه ای وایستادم و از نوع یکم دیگه نشستم رو کیرش کیرش انقدر کلفت بود که گفتم الانه که کونم پاره شه ، دیگه پدر هم خودشو تکون میداد تا اینکه یه بار که امدم خودمو تکون بدم پدر هم همون موقع خودشو تکون داد و یهو کیرش کاملا رفت تو داشتم میترکیدم از درد یه اه ه ه ه ه خیلی بلندی کشیدم که فکر کنم همسایه هامونم شنیدن چند لحظه تکون نخوردم پدر هم همین تور ولی بعد یواش یواش شروع کرد به تکون دادن خودش و با دستاش منو جوری هدایت کردکه تقریبا رو زانو وایستم واون هم داشت تلمبه میزد و با سینه هام ور میرفت از این حالت خسته شدم به پدر گفتم پدر من خیلی کمرم درد گرفت میشه دراز بکشم شما پشتمو بمالی پدر گفت باشه من بلند شدم و شرتمو هم کندم و به سینه دراز کشیدم و به پدر هم گفتم شروع کنه پدر هم نشست رو پا هام و شرو کرد به مالوندن من . من هم یکم پاهامو باز کردم و دوباره کیره پدر رو با دست فرستادم تو و به پدر گفتم اینطوری خوب نیست بهتره شما روم دراز بکشین و خودتونو تکون بدین. پدر هم همین کارو کرد و دوباره سریع مشغول تلمبه زدن شود با هر ورود کیر پدر من یه ناله از ته وجودم سر میدادم تا اینکه من حس کردم که دیگه دارم میام و به پدر گفتم سریع تر ، سریع تر ، و پدر هم شدت ضرباتو محکمتر میکرد تا اینکه من امدم و بعد از اون اهساس گرمائی تو کونم کردم که از ناله های پدر فهمیدم که پدر هم ارظا شده و خودشو تو من خالی کرده بعد از اینکه پدر هم ارضا شد یه چند دقیقه به همون صورت موندیم بعد همدیگرو شستیم و رفتیم بیرون وقتی رفتم تو اطاقم داشتم از شدت خوشهالی پرواز میکردم نمی دونم کی و چطوری اون شبو خوابیدم تا صبح یکی دو روز بعد از اون پدر گفت ریحانه مییای حموم من میخوام حموم کنم منم که از خدام بود گفتم باشه برین منم الان میام پدر رفت تو منم دو سه دقیقه بعدش رفتم داخل پدر ، با یه شورت تو حموم بود منم با سوتین و شرت رفتم داخل من واسه سکس نقشه ها داشتم بعد از اینکه پدر رو حسابی شستم به پدر گفتم حالا نوبت شماست شما بایستی بشوریدم پدر هم گفت باشه امدم رو پاهای پدر نشستم و بهش گفتم سوتینم رو باز کنه اونم گوش کرد و بازش کرد بعد یکم بلند شدم و گفتم شرتم رو هم بکنه پدر گوش کرد و دست انداخت و شرتم رو دراورد بعد من دوباره نشستم رو پاش ولی یکم عقبتر نزدیکای کیرش و هی خودمو میمالوندم به کیرش پدر که باز مثل بار اول خوابش برده بود و هیچ کاری نمی کرد من خم شدم و به پدر گفتم که پوشتمو بشوره پدر شورو کرد ، بعد برگشتم و گفتم منو کلا بشوره پدر هم شروع کرد خوب میشوست خصوصا کسمو خیلی طول داد و حسابی دست مالیم کرد به پدر گفتم میشه من دوباره رو پاهات بشینم پدر هم گفت چرا که نه منم سینه به سینه رو پاهاش نشستم جوری که سر کیر پدر تو کس من بود یکم خودمو جا به جا کردم و به پدر گفتم میشه منو به همین صورت بلند کنه پدر هم همین کارو کرد منم همون جوری شروع کردم به بالا پائین کردن کیر پدر تو کس من داشت تکون میخورد ولی حیف پرده داشتم و نمیشود تا ته بره داخل پدر منو گذاشت زمین و گفت دراز بکش منم دراز کشیدم و پاهامو باز کردم پدر پاهامو گذاشت رو شونه هاش و کیرشو یکم توف زد و گزاشت سر کونم و فشار داد منم ضور زدم تا پدر راحت بفرسته سخت بود ولی از اوندفعه راهت تر رفت داخل وقتی رفت داخل پدر شروع به تلمبه زدن کرد چند دقیقه که منو به اون صورت کرد برگردوندم و بهم گفت کونتو بده بالا منم همین کارو کردم و پدر دوباره کرد داخل وشروع کرد به تلمبه زدن تا ابش امد وبازم تومن خالیش کرد بعد از اینکه پدر ابش امد همونطوری رو کف حمام دراز کشیده بودیم که پدر بهم گفت ریحانه ، مامانت همیشه برا همین میومد حمام که تو داری کار اونو برام میکنی که من گفتم میشه من از این به بعد نقش مامانو واست داشته باشم که پدرم منو بقل کرد و کلی بوسید و شروع کرد از داستاناش با مادر برام گفتن که چه جوری با هم اشنا شدن و چه سکسهای جالبی با هم انجام دادن تا اینکه من دوباره هشری شدم و زیر دوش دوباره پدر منو کرد ولی با این تفاوت که این بار خودش منو بقل کرد و گزاشت رو کیرش و منو کرد ولی باز ابشو تو من خالی کرد بعد ازاین سکسی که با ، پدرم داشتم خیلی خوشحال بودم چون میدونستم از این به بعد برای پدر نقش مامانو دارم و دیگه میتونیم تو هر زمانی ، از همدیگه بدون خجالت درخواست کنیم که سکس داشته باشیم پدر سر شام بهم گفت ریحانه اگه دوست داشته باشی میتونی زمانی که خونه مهمون نداریم تو اتاق من با من بخوابی وقتی که اینو از پدر شنیدم خیلی خوشحال شدم و سریع قبول کردم . پدر از سرعت تو قبول کردن من خندش گرفت و گفت قربون دختر مهربونم برم که انقدر باباشودوست داره که میخواد شبا پیش باباش باشه تا باباش واسه خواب تنها نباشه بعد از شام پدر رفت بیرون و بعد از حدود 1 ساعت برگشت خونه ، یه مقدار وسیله خریده بود ولی با خودش برد تو اتاقش شب وقتی که داشتم میرفتم تو اتاق پدر تو وجودم یه حس عجیبی داشتم چون سالها از خوابیدنم تو اتاق کسه دیگه ( اتاق مادر پدر ) میگذشت . چون من عادت ندارم به جز تخت خودم تو تخت دیگه ای بخوابم واسه همین هیچ وقت شب واسه خواب خونه هیچ کدام از فامیلهامون نمیموندیم . وقتی حاظر شدم و رفتم تو اتاق پدر دیدم پدر دوباره داره میره حمام . گفتم دیگه چرا گفت خیلی گرممه ، میرم یه دوش بگیرم سریع میام ، میخوای توهم بیا گفتم اخه … تا من بخوام حرف بزنم پدر گفت ناز نکن دیگه بیا منم گفتم باشه بریم جلوی در حمام پدر لباسای منو کند و با خودش برد داخل وقتی داشتیم دوش میگرفتیم پدر یکم منو دست مالی کرد ولی زیاد کاری باهام نداشت بعد امدیم بیرون پدر رفت و از تو کمدش یه ساک اورد بیرون و گفت دیگه از این به بعد موقع خواب اینا رو بپوش و بخواب نگاه کردم دیدم دو ، سه دست لباس خواب نازک با سه چهارتا هم شرت و سوتین برام خریده من گفتم به به . چه بابای خوبی به فکر دخترشم هست منم سریع هوله رو در اوردم و گفتم خوب کدومو بپوشم پدر گفت من که میگم همینطوری هم خوبه راحت تری پدر که اینو گفت منم سریع رفتم رو تخت دراز کشیدم و گفتم باشه من که از خدامه پدر هم هولهشو کند امد تو تخت پدر که دراز کشید سریع امدم روش دراز کشیدم و شروع کردم به لب گرفتن و بازی کردن با کیرش و بعد رفتم پائین و شروع کردم به لیسیدن کیر پدر گفتم میخوام قبل از خواب با هام یه سکس خشن داشته باشی پدر هم قبول کرد و گفت پس چرا بی کاری اول برگرد که منم یکم از خانوم گلت لذت ببرم و بعد برو و اون کرمو بیار منم برگشتم و کسمو گذاشتم جلوی دهن پدر و بعد از چند دقیقه که پدر حسابی واسم لیسید رفتم کرمو اوردم و هم به کیر پدر زدم و هم به سوراخه کونم بعد نشستم رو کیرش و پدر خودش با دستش کیرشو تنظیم کرد رو سوراخه کونم و یواش یواش فشار داد داخل وقتی که کیرش تا ته رفت داخل شروع کرد به تلمبه زدن خیلی سریع تلمبه میزد من به جز اه و ناله کردن کاری نمیتونستم بکنم چند دقیقه که تلمبه زد منو بر گردوند و به کمر خوابوند و سرشو اورد پائین و شروع کرد به خوردن سینه ها و کسم انقدر کسه منو خورد که من ارضا شدم بعد دوباره کیرشو گزاشت تو کونم و از نو منو کرد هنوز 1 دقیقه نشوده بود که داشت منو اینطوری میکرد که به من گفت برگردم و سجده بزنم منم همین کارو کردم پدر هم دوباره کرد تو کونم و شروع کرد به تلمبه زدن من دیگه داشتم از شدت درد و خوشی میسوختم که پدر منو بقل کرد و پاشد من تو بقل پدر بودم و پدر بهم گفت همینطوری که از پاهات بقلت کردم خودت شروع کن به بالا پائین کردن منم شروع کردم به بالا پائین کردن داشتم بالا پاین میکردم که دوباره ارضا شدم که پدر منو کذاشت پائین و گفت خم شو منم با پایان بی حالیم خم شدم و پدر شروع کرد به کردنم انقدر این کارو کرد ، وایستاد ، دوباره کرد ، وایستاد ، که من دوباره داشتم میومدم که گفتم پدر تورو خدا سریع تر دارم میام پدر هم سریع تر تلمبه زد تا من بازم امدم که 10 ، 20 ثانیه بعد از ارضا شدن من پدر هم ارضا شد و یکمو داخل کونم و باقیشم رو کمرم خالی کرد دیگه هر دو خسته همونطوری افتادیم رو تخت تو اوج بی حالی گفتم پدر چرا اینقدر دیر ارضا شدی که پدر گفت من قبل از حمام هم وایگرا خوردم هم اسپری بی هسی زدم که هم راست باشم هم دیر بیام منم گفتم دستت درد نکنه از این به بعد همیشه این کارو بکن یکی ، دو ماهی از اولین سکس من با ، پدر میگذشت یه شب سر شام به پدر گفتم پدر دیگه از این مدل سکس خسته شدم مگه نه اینکه من برا شما جای مادرم خوب پس چرا باهام از جلو سکس نمیکنی پدر گفت خوب بعدا ً موقع ازدواج چی میکنی گفتم من با شما ازدواج کردم و دیگه قصد ازدواج ندارم پدرم از این حرف من خوشش امد ، ولی برای عابرو داری یکم نه و نو کرد ولی وقتی از من پافشاری دید قبول کرد که باهام از جلو هم سکس داشته باشه قرار شود که شب پدر پرده منو بزنه تا من رسما ً خانم ، پدرم بشم بعد از شام رفتم حموم و یه حمام حسابی هم کردم و حسابی کسمو برق انداختم تا پدر از کسم انچنان لذتی ببره که ، بگه چرا تو این مدت منو از کس نکرده وقتی امدم بیرون رفتم و از تو کمد مادر که الان کمد لباسای جدید من شده بود ، خشکل ترین شرت و سوتینمو انتخاب کردم شرتم از نوع لامبادائی بود ، به رنگ ابی اسمونی ، که جلوش یه گیپور سفید میخورد که روش عکس یه بادکنک داشت سوتینمم که ست همین شرتم بود ، یه سوتین گیپور ابی اسمونی که روش عکس دو تا بادکنک بود جالب انحا بود که نخ بادکنکا از نوک سینه هام شروع مید ولی بادکنکا از سوتینم بیرون بود و کل سینه های سایز 75 منو تو خودش جمع میکرد ، با یه لباس خواب نازک و کوتاه که تا بالای زانوم بود لباسمو که پوشیدم رفتم بیرون دیدم پدر داره پای ماهواره فیلم میبینه به پدر گفتم خوشکل شدم پدر که تا اون لحظه هواسش به فیلم بود وقتی منو دید دهنش از تعجب باز موند انگار تا حالا منو ندیده بود گفتم چیه خوب خوبه منو هر روز میبینی ، نکنه جن دیدی گفت ریحانه خیلی جزاب تر از قبل شدی ، خودمونیم لباسای خوشکلی واست گرفتما ، بیا بغل پدر ببینم من وقتی اینو شنیدم سریع رفتم تو بغل پدر و نشستم رو پاهاش پدر هم منو کلی نوازش کرد و با هم داشتیم فیلم میدیدم ، یه فیلم خیلی باحال بود کلی صحنه داشت فیلم که تموم شد گفتم پدر نمیخوای بخوابی ، من دیگه مردم از بس حشری شدم پس کی میخوای منو بکنی انگار پدر منتظر همین حرف من بود وقتی اینو شنید ، منو بقل کرد و با خودش برد داخل اتاق و گذاشت رو تخت و اول لباس خودش رو در اورد و بعد رفت از داخل کمدش دو تا قورص برداشت و خورد بعد یه اسپری رو گرفت زد به کیرش و یه بسته برداشت و امد رو تخت اول شروع کرد به لب گرفتن ، بعد لبا خوابمو یواش یواش در اورد و دوباره شروع کرد به لب گرفتن ، بعد یواش ، یواش رفت سمت گردنم و بعد سینه هام ، سوتینمو باز کرد و شروع کرد به خوردن سینه هام ، منم داشتم سرشو نوازش میکردم ، یواش ، یواش سرشو برد پائین و شکممو خورد تا رسید به کسم از رو شرت یکم خورد و دستمالیم کرد ، بعد شرتمو زد کنار و شروع کرد به خوردن کسم ، زبون پدر که به کسم خورد یه اه ه بلندی کشیدم پدر هم که فهمید من از این حرکتش خیلی خوشم امده دو سه بار دیکه هم این کارو کرد بعد یواش شرتمو کند و دوباره شروع کرد به خوردن ، کسم وبعدشم رفت سوراق کونم یکم مه خورد انگوشتاشو یکی ، یکی کرد داخل و شروع کرد به جلو عقب کردن و هم زمان باهاش کسمو هم برام میلیسید بعد بلند شد و گفت حالا نوبت تو هستش که بخوری ، منم سریع برگشتم و شروع کردم به خوردن ، هم ساک میزدم و هم جق ماشالا کیرش یه 24 ، 25 سانتی میشد خیلی کلفتم بود دو سه بار که خوستم بخورم دهنم داشت جر میخورد و کم مونده بود بالا بیارم بعد پدر از رو کمد اون بسته رو برداشت و باز کرد ، گفت به این میگن کاندوم چون از کس میخوام بکنمت اینو بایستی بکشم رو کیرم که یه موقع دخترم حامله نشه و بشه مادر خواهرش … بعد اون کاندومو کشید رو کیرش و گفت خوب حالا بیا یواش رو کیرم بشین منم یه پامو اینطرفش و یه پامو اون طرفش گذاشتم و نشستم رو کیرش بعد پدر خودش کیرشو رو سوراخ کسم تنظیم کرد و یواش یواش منو نشوند روش نا یکم رفت داخل وقتی سرش رفت داخل خیلی درد گرفت که پدر وایستاد وچند لحظه بعد از نوع یکم دیگه منو نشوند رو کیرش دقیقا ً همون حسی رو داشتم که وقتی برای بار اول موقعی که کیر پدر داشت میرفت تو کونم داشتم کیرش انقدر کلفت بود که گفتم الانه که کسم پاره شه دیگه بیشتر از این تو نمیرفت انگار رسیده بود به ته کسم پدر گفت ریحانه اینی که نمیزاره کیرم بره تو پردته حالا واقعا ً میخوای پردتو بزنم یا نه گفتم اره دیگه قبلا ً صحبتامونو کردیم پدر وقتی اینو شنید یکم دیگه منو نشون رو کیرش ، پاره نمیشود ، یکم بلند شدم و از نوع با فشار نشستم که یهو یه درد خیلی وحشتناکی رو از داخل شکمم حس کردم اره ، بالاخره پدر پردمو پاره کرد ، وقتی داشتم به کس خودم و کیر پدر نگاه میکردم دیدم که جفتشون خونیه پدر منو از رو کیرش بلند کرد و با یه دستمال کیر خودش و کس منو پاک کرد ، این بود که پدرم تو تابستون سن 16 سالگیم پردمو زد و منو رسما ً خانم خودش کرد بعد از پاک کردن کیر خودش و کس من ، منو به کمر خوابوند و کیرشو گذاشت تو کسم و یواش یواش کرد تو ، خیلی لذت بخش بود کیر پدر یواش یواش داشت تا اخر میرفت تو کسم ، درد همراه با لذتی تو پایان وجودم رو پر کرده بود ، کیرش که تا اخر رفت داخل از نوع کل کیرش رو در اورد و از نوع دوباره یواش یواش کرد داخل تا به اخر کیرش میرسید دو سه بار که این کارو کرد سرعتش رو یکم زیاد تر کرد و سریع تر میکرد تو و در مییاورد دیگه همون داخل نگه داشته بود و تند ، تند داشت تلمبه میزد 10 ، 15 دقیقه ای بود که داشت منو از کس میکرد ، من دیگه داشتم ارضا میشدم وقتی اینو به پدر گفتم پدر یهو کیرش رو از کسم در اورد و اورد گذاشت جلوی دهنم و بهم گفت که براش ساک بزنم منم شروع کردم به ساک زدن کیر پدر ، یه چند دقیقه ای که ساک زدم پدر منو بلند کرد و نشوند رو کیرش و کرد تو کسم و بهم گفت که تند ، تند بالا پائین کنم منم با پایان قدرت شروع به بالا پائین کردن کردم ولی انقدر نمیتونستم تند بالا پائین کنم ، خوب چون هم برام سخت بود هم یواششم برام لذت بخش بود پدر بهم گفت رو زانو هام وایستم منم همین کارو کردم و پدر خودش شروع کرد به تلمبه زدن خیلی تند تلمبه میزد دیگه داشتم میومدم ، ولی نتونستم به پدر بگم ، و تو یه لحظه از رو کیر پدر بلند شدم و خالی کردم خودمو همش رو سر و سینه پدر خالی شده بود پدر منو به سینه خوابوند و کونمو تا اونحا که میشود داد بالا و از نوع کرد تو کسم و شروع کرد به تلمبه زدن ، ولی با این تفاوت که این بار هر چند دقیقه یه بار یه بار کیرش رو میکشید بیرون و میکرد تو کونم دیگه از این بهتر نمیشود هم کون میدادم هم کس پدر هم که ماشالا همچنان داشت کمر میزد ، من دیگه داشتم از حال میرفتم که به پدر گفتم پدر ،ابتو خوالی کن تو کونما ، نمیخوام بریزیش دور انگار پدر ، با این حرف من ابش امد و کیرشو از تو کسم کشید بیرون و کاندومشو کند و کرد تو کونم ، دو سه تا تلمبه که زد یه اه ه بلندی کشید که بعدش من حس کردم که داخل کونم پر شده از اب کیر گرم پدر همون لحظه بود که دوباره برای بار 2 یا 3 ارضا شدم پدر کیرشو چند دقیقه بعد از تو کونم کشید بیرون و همونجا بقلم ولو شود رو تخت هیچکدوم حال نداشتیم بریم خودمونو بشوریم همونجا به همون صورت خوابم برده تا صبح که بلند شدیم و رفتیم حمام و همدیگرو حسابی شوستیم و بعدش هم رفتیم خونه رو تمیز کردیم و بعد پدر رفت شرکت …

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *