خاطرات شاهين با مريم

0 views
0%

من قبلاً يكي از خاطراتم رو گذاشته بودم بنام خاطرات شاهين با عسل و اين دومين داستانم هست.داستاني رو كه ميخوام براتون تعريف كنم حدوداً چند ماه پيش برام اتفاق افتاد. من قبلاً هم يكي از خاطرات خودم رو كه سال گذشته اتفاق افتاده بود در اين سايت قرار داده بودم. بعد از ريليز شدن اون داستان با دو نفر دوست شدم يعني خودشون با من تماس گرفتند. من هم درخواست داده بودم كه به دنبال يك شريك سكسي جنسي هستم يكي از اين دو خانم با من رابطه بيشتري برقرار كرد. بعد از چند جلسه تماس هاي تلفني و اس ام اس با هم قرار گذاشتيم و همديگرو تو مترو ديديم. اولش حس كردم از من خوشش نيومده ولي بعدش كه با هم بيشتر آشنا شديم حس كردم دوست داره به من نزديكتر بشه …اين خانم كه اسمش مريم بود (البته مشخصه كه خانما اسم مستعار براي خودشون انتخاب مي كنند) بسيار خانم حشري و تشنه اي بود. من هم كه كلاً هميشه هات هستم ديدم مريم مناسب من هست تا شريك جنسي من باشه براي همين براي جلسه بعدي قرار گذاشتيم تا با هم سكس داشته باشيم. از اندام اين خانم براتون بگم. مريم يك خانم كاملاً باريك اندام بود. سينه هاي كوچيك و ليمويي، باسن معمولي و چهرش هم معمولي بود. البته مشخص بود كه زماني دختر زيبايي بوده ولي به مرور زمان كمي افتاده شده بود. ولي در عوض به وقت سكس كردن مثل ستاره هاي پورنو بود. هرچيزي كه من دوست داشتم و انجام نداده بودم رو با مريم انجام داديم. ميتونم ادعا كنم الان كه در خدمت شما هستم فقط سكس گروهي رو امتحان نكردم.از خودم بگم من يك پسر معمولي هستم با اندامي معمولي و كيرم هم مثل آقايون شهواني 20 سانت نيست و 14-15 هست. ولي كلفت هست.خلاصه من خونه يكي از بستگان رو كه خالي شده بود جور كردم و با مريم قرار گذاشتيم. روز موعود فرا رسيد و مريم رو دوباره تو مترو ملاقات كردم قبلش با مريم هماهنگ كرده بودم لباس زيرهايي كه من دوست دارم بپوشه و انصافاً هم سنگ تموم گذاشته بود.وقتي وارد مكان شديم مثل دو گرگ تشنه به جون لباي هم افتاديم و بي تعارف رفتيم سر اصل مطلب. لباسهاي همديگرو در آورديم شروع به لب خوري و ليسيدن اندام همديگه شديم. مريم خيلي خوب برام ساك ميزد. به جرات بگم هيچ خانم و دختري به خوبي مريم برام ساك نزده بود و جالب اينكه از اينكار خسته هم نميشد. من قبلاً تلفني با هم تو كم نياوردن در سكس كلي با مريم كل كل كرده بودم. براي همين مريم ميخواست با ساك زدن آبمو بياره چون من گفته بودم كه تو اين مورد تسليم ناپذيرم. و واقعاً هم همينطور هستم تا وقتي تو ناز طرفم نكنم خالي نميشم. مريم همچنان مشغول بود و من هم مشغول خوردن سينه ها و نازش شدم. ديگه ديدم اينطوري فايده نداره مريم رو خوابوندم و كيرم رو تو ناز مريم فرو كردم. واي … اين لحظه عالي بود. بزاريد براتون اين لحظه رو تشريح كنم. مريم چون خانم بود من فكر ميكردم الان با كس يك خانم طرف هستم ولي باور كنيد وقتي كيرم رو داخل نازش بردم حس كردم شب اول عروسيه … خيلي تنگ بود مثل اينكه مدتها بود كيري اون طرفها آفتابي نشده بود. خيلي بهم لذت داد هنوز هم تنگي نازش رو روي كيرم حس ميكنم. برعكس ساك زدن كم مونده بود تو حركتهاي اول آبم تو نازش بياد ولي خودم رو كنترل كردم كيرم رو كشيدم بيرون و چندبار روي كس نازش كشيدم تا از داغي اون لذت خالي بشه، بعدش دوباره فرو كردم ولي اينبار تا دسته و شروع به بالا و پايين كردن كردم. خيلي لذت داشت. پوزيشن هاي مختلفي رو امتحان كرديم و بالاخره آبم رو خالي كردم ولي حس كردم مريم ارضاء نشد. بعد از اون روز چند بار ديگه با هم سكس داشتيم و يكبار از پشت كردمش و آبم رو توش خالي كردم و يكبار كه خيلي حشري بودم با ساك زدن مكرر تو دهانش آبم رو تو دهانش خالي كردم كه كم مونده بود خفه بشه ولي اون لحظه من فقط فكر خالي كردن خودم تو اون حالت بودم. چند قطره هم روي پلك چشمهاش ريخت. هربار كه من خودم رو خالي ميكردم اين خانم ارضاء نميشد. نيت كردم كه با بي حس كننده بكنمش با زمان بيشتر شايد ارضاء بشه ولي بعد از اون تصميم ديگه فرصت نشد سكس كنيم. مدتي پيداش نبود ولي هفته پيش دوباره بهم زنگ زد و همديگرو ديديم ولي من حس نداشتم سكس كنيم و فكر ميكردم اون هم كار داره بخاطر همين فقط به ديدار اكتفا كردم. بعد از اون روز ديگه پيداش نيست نميدونم دليلش چيه؟ شايد اون روز سكس ميخواسته و من نگفتم و ناراحت شده باشه … بهرحال هدفم از نوشتن اين داستان اين بود كه اگر اين متن رو خوند بدونه ازش خيلي متشكرم كه لذتهاي زيادي رو به من هديه كرد.با تشكر شاهين 27901120

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *