سال 87 بود از دانشگاه میومدم خونه و خیلی افسرده بودم آخه اولین کسی که باهاش دوست شدم به خاطر این که باهاش سکس نداشتم ازم جدا شده بود وبا بهترین دوستم سکس میکرد و به من خیانت کرد. من یکه و تنها شده بودم،همیشه هم اولین عشق از خاطر انسان پاک نمیشه…از خیابون رد میشدم که دوستم پریسا صدام کرد و گفت اگه تنهایی با من بیا خیابون پایین من اٌتو میزنم میخوام تنها نباشم تو هم باهام بیا..یه کم میچرخیم خوش بگذرونیم..منم بی معطلی قبول کردم چون با خودم لج کرده بودم که حالا که هاتف تنهام گذاشته منم میرم با یکی دوست میشم …تو این فکرا بودم که یه زانتیا جلوی پای پریسا واستاد..پریسا جلو نشست و من عقب.راننده که اسمش امیر بود تازه از آمریکا اومده بود..کلی تو ماشین رقصیدیم …موقع خداحافظی امیر به من شماره داد.فردای اون روز بهش زنگ زدم و گفتم بیاد دانشگاه دنبال من و پریسا تا یه کم بچرخیم و همدیگه رو ببینیم..عصر اومد جلوی دانشگاه یه پسری هم باهاش بود که آورده بود با پریسا دوست بشه..سوار که شدیم اصرار میکردن تا باهاشون بریم خونه تا کمی سوغاتی بهمون بده…من راضی نمیشدم اما پریسا میگفت باید بیای میترسی بخوریمت…خلاصه رفتیم یه خونۀ زیبا تو شمال تهران..من هم طبق عادت خانوادگی که زیاد مذهبی نیستیم روسری و مانتوم رو تنم نکردم اما پیرهن پوشیده تنم بود…پریسا با اون پسری که اولین بار بود میدیدش رفتن تو اتاق تا کمی حرف بزنن و با هم آشنا بشن و من و امیر هم تو پذیرایی مشروب میخوردیم..موبایل پریسا رو میز کناری من زنگ خورد رفتم که بهش بدم …با عجله رفتم سمت اتاق و گفتم پریسا ببین مامانتهکه یهو از چیزی که دیدم خشکم زد..این اولین بار بود که همچین چیزی میدیدم..یه کیر گنده تو دهن پریسا بود…سریع اومدم بیرون که امیر دستم رو گرفت و برد رو کاناپه..دستمو یواش یواش میمالوند و میگفت عزیزم نترس فقط یه کم مستی همین…گفت دوست داری سیگار بکشی و داشتم منو من میکردم که برام روشنش کرد و داد دستم..سیگاره حالمو عوض کرده بود،گفت ببین عزیزم تا حالا کردن ندیدی من برات یه فیلم میذارم و میرم تو اتاق وقتی دیدیش میفهمی کردن چیه…بعد یه سی دی گذاشت و چراغارو خاموش کرد و رفت تو اتاق…منم داشتم فیلم سوپر میدیدم و حشرم مید بالا..یه دستم رو گذاشتم رو سینم و یه دستمم رو کوسم و یواشکی مشغوله خود ارضایی شدم..نوک سینه هام سیخ شده بود و شرتم خیس بود..کوسمو تو مشتم میچلوندم که امیر از پشت سرم گفت نازنین اجازه بده کمکت کنم …اومد رو کاناپه کنارم و ازم لب گرفت و دکمه هامو باز کرد…سینه هام رو از روی سوتین میمکید و میمالوند داشتم دیوونه میشدم..کرستو پاره کرد و سینه هام افتاد بیرون…امیر داد زد چه پستونی داری و میخوردش و میمالوند منم آه آهم در اومده بود …پاهامو داد بالا و شلوارم رو کشید پایین…من یه جسم ضعیف تو دستای سخت و مردونش بودم…شورتمو پاره کردو داد زد چه چاکی بعدروی میز دولا نگهم داشت گفت نازی عجب کوسه نازی داری و همش کوسم رو از پشت میلیسیدو انگشت میکرد تو کونم….انداختم رو فرش و کیرشو در اورد و مالید و انگشت کرد لای پستونم و لای کوسم…بعد کردش تو دهنم…منم میخوردمش…بعد به کوسم سیلی زد و یه تف انداخت روش و کیرشو فشار داد تو منم که مست بودم پرده ام رو زد..یه حجم کوشت وارد بدنم شد پایان کوسم غرق لذت شد..امیرم نامردی نکرد و تا دستۀ کیرشو میزد تو…خون ریخت رو فرش..اینقدر آهو ناله کردم که پریسا و دوستش اومده بودن از لای در نگاه میکردن..پریسا اومد وقتی امیر تلنبه میزد کوسشو گذاشت رو صورتم گفت بخور…کوسشو میلیسیدم و امیر تلنبه میزد و دوست پریسا هم پاهای من رو باز نگه داشته بود و رونمو میمالوند…آبم پاشید بیرون و ارضا شدم…امیرم یه داد زد و خیسی و داغی آبشو تو کسم حس کردم،از لای پام رفت کنار و بعد دوست پریسا شروع کرد به گاییدن کس تنگم…پریسا هم با سینه هام ور میرفت..وقتی همشون آب پاشیم کردن و کس و کونمو جر دادن ازم چند تا عکس گرفتن و گفتن فردا که اثر این موادی که به خوردت دادیم رفت اگر بیای این طرفا عکساتو میدم به حراست دانشگاه…باورم نمیشد من اون روز کس داده بودم برای اولین بار به صورت گروهی…نوشته نازنین
0 views
Date: November 25, 2018