من سیاوش هستمو 25 سالمه و خاله پری الان 45 سالشه.داستان بر میگرده به 3 ساله پیش.از بچگی با پسرخالم همیشه باهم بودیم واسه همین از همون موقع تو نخ خالم بودم.یادمه اون موقع ها با دیدن خالم همیشه دودولم سیخ بودوزیاد دلیلشو درک نمیکردم.یکم که بزرگتر شدم با تصور کردن خالم جلق میزدمو عیداو تابستونا که میرفتیم شمال بعد حمومش میرفتم با شورتو سوتین خیسش که گذاشته بود خشک شه حال میکردمو ابمو میریختم توش.ازخالم بگم که یه زنه سفید با صورت استخونی و خوشگلوچشم ابرو مشکی و بالاتنه لاغر و سینه های 70 و رونا و ساق پاهای توپر و کون برجسته.قدشم تقریبا 1.65. 3 سال پیش عید رفتیم شمال مثه هر سال.ولی من از هر سال حشری تر بودم چون مد ت زیادی از اخرین سکسم گذشته بود.2 3 روز اول مثه همیشه با دید زدنشو مالوندن بهشو جلق زدن گذشت.روز چهارم از حشر داشتم میمردمو حس میکردم دیگه با جلقم ارضا نمیشم.حالم خیلی بد بودو خاله پریم با یه تاپ مشکی و یه شلوارک مشکی چسبون جلوم رژه میرفتو حالمو بدتر میکرد.راستی اون سال پسر خالم با دوستامون رفته بودن ترکیه و من چون سرباز بودم نتونستم باهاشون برم و تنهایی بیشتر اعصابمو خورد میکرد تا فکرای احمقانه ولم نکنه.تصمیم گرفتم گوشیمو تو حموم جاساز کنم و از خالم فیلم بگیرمو با دیدنش خودمو اروم کنم.تو همین فکرا بودم که خالم رفت حمومو من به خودم فحش میدادم که چرا معطل کردمو گوشیمو جاساز نکردم.تو همین فکرا بودم که شوهر خالم واسه جلسه اعضای شهرک رفت.دختر خالمم گیر داد به من که باهاش برم قدم بزنم که یهو یه فکری به سرم زد.اگه تنها میشدم میتونستم بدن لخت خالموکه ارزوی دیدنشو داشتم از سوراخ در حموم ببینمو حال کنم.به مادرم گفتم تو باهاش برو که تنها نباشه و مادرم که حوصله نداشت به زور قبول کرد. رفتنو من موندم و خالم که تو حموم بود.خیلی وقت نداشتم تندی دویدم سمته در حموم.خالم تو وان بودو پردرو کشیده بودو هیچی معلوم نبود ولی کیر من داشت میترکید و حال عجیبی داشتم .یهو خالم پردرو کشیدو از وان اومد بیرون تا شورت و سوتینش که شسته بودو اویزون کنه.با دیدن بدنش قلبم داشت وایمیساد.چه کس قلمبه یی چه سینه های خوش فرمیقطره های اب که رو بدنش سر میخوردنو میریختن پایین حشری ترم میکردن.دیوونه شده بودم.میدونستم خالم ادمی نیست که بذاره من بکنمش.پس اگه وکردنشو میخاستم باید بزور میکردم.ولی میترسیدم از عاقبتش.شهرک نیمه کاره بودو ویلایی کنارما نبود و خیالم راحت بود که صدای خالمو کسی نمیشنوه ولی ا ینکه خالم به همه بگه یا مادرم یهو سر برسه چی. سر 2 راهی بودم.شهوت یا ابرومخالم کف حمومو شستو رفت تو وان که پاهاشو اب بکشه.دوباره پشت پرده بودو نمیدیدمش و این دیوونه ترم میکرد.میدونستم تا چند لحظه دیگه میاد بیرونو لباساشو میپوشوو همه چی تموم میشه.شهوت دیوونم کرده بودوخودمم نفهمیدم چطوره لخت شدمو در حمومو باز کردمو رفتم تو و پردرو کنار زدمو به خالم زل زدم.موقعی به خودم اومدم که خاله پری جیغ زدو در حالیکه با دستش جلوی کسشو گرفته بود گفت سیاوش چی شده؟چرا اومدی تو مگه نمیبینی من لختماومده بودم تو و راه دیگه یی نمونده بود.خالم همینطور که منتظر جواب بود خودشو پشت پرده حموم قایم کرد.قلبم تن تن میزدو تو یه لحظه با تموم وجودم اومدم تو وانو خاله پریرو بغلش کردمو به زور خوابوندمش کف وان.زبونش از تعجب بند اومده بودو حتی نمیتونست جیغ بزنه.لبامو چسبیدم به گردنشو شروع کردم به خوردن و با دست چپم سینشو میمالیدمو 2 تا انگشت دست راستمو کردم تو کسش.خالمم فقط قسمم میدادو با پایان وجود تقلا میکرد که خودشو ازم جدا کنه.ولی من انگار کر شده بودمو صدای التماسشو نمیشنیدم.خودمم هیچی نمیگفتم.بعد کمی مالوندنو با انگشت تو کس قلمبش بالاو پایین کردن دیدم اونم ساکت شده و دیگه چیزی نمیگه و فقط اروم ناله میکنه.چشاشو بسته بودو بخاطر شهوت بدش شل شده بودو دیگه تقلام نمیکرد.شروع کردم به خوردن پهلواشو شکم سفید و نازش.کیرمو نزدیک دهنش کردم تا به زور بکنم تو دهنش ولی اون کیرمو گاز گرفتو من از شدت درد بی اختیار خابوندم تو صورتش.اشک از چشاش سرازیر شدو شروع کرد به نفرین کردن.عاشق رونا وساق پاهای توپر و سفیدش بودم واسه همین شروع کردم به لیس زدن و خوردنشون.دستامم فقط سینه هاشو میمالوند و بدجوری نوکش سیخ شده بود.دستشو بزور تو دستام گرفتمو گذاشتم رو کیرم که داشت منفجر میشد و شروع کردم به مالوندن کیرم.بعدش پاهاشو باز کردمو با زبونم افتادم به جون کسشو خوردنش.اب از کسش را افتاده بود و مزه دهنمو شور میکرد.داشتم با کسش حال میکردمو کون قلمبشو لای انگشتام فشار میدادم که یهو داد زد بسه دیگه تمومش کنو برو گمشوصداش بدجوری میلرزید.یادم اومد الانس که مادرم اینا بیان و سریع کیرمو چپوندم تو کسشو خیلی محکمو وحشیانه شروع کردم به تلمبه زدن.خاله پریم فقط جیغ میزدو نفرین میکرد.دیدم داره ابم میاد بلندش کردمو نشوندم رو کیرمو دوباره محکم تلمبه زدم و با دستام سینه هاشو که بالاو پایین میشدو میمالوندم.دلم نمیخاست هیچوقت تموم شهچشامو بستمو با تمومه زورم کیرمو تو کسش حرکت میدادمو با لبام گردن و گوششو میخوردم نفسای داغمو به گوشش نزدیکتر کردمو با اینکار حس کردم بدنش داغتر شدو یهو یه تکونی خوردو شروع کرد به لرزیدنو بیحال خودشو از پشت ول کرد تو بغلم.گرمای ابشو رو کیرم که تو کسش بود حس میکردمو اب ازکسش میچکید.گرما و لزجی اب تو کسش کیرمو داغ داغ کردو ابم با فشار پاشید بیرون.حتی فرصت نکردم کیرمو بکشم بیرونو همش ریخت اون تو.بلند شدمو اونم ولو شده بود کف وان و چشاشو بسته بودو لباشو گاز میگرفت.تو تمومه این مدت کلمه یی حرف نزده بودمو بزور با صدایی که از ته گلوم به سختی اومد بیرون پرسیدم خاله حالت خوبه؟با صدایی لرزونو ضعیف گفت فقط برو گمشو کثافتاومدم بیرونو لباسامو پوشیدمو خودمو تو اینه دیدم.واااایتمومه صورتم زخم شده بود از چنگای خالمباید میزدم بیرونتا مادرم نیمده.رفتم دم حموم صدای اب میومد با صدای ضعیف گریه زاری های خالمزدم بیرون و رفتم لب دریا و تا 1 2 ساعت به اتفاقی که افتاده بود فکر میکردم.خیالم راحت بود که خاله پری انقد ابرودار هست که به کسی چیزی نگه.ولی دیگه چطوری میتونستم تو چشاش نگا کنم؟برگشتم ویلا و بعد از حال و احوال با همه سراغ خالمو گرفتم.مامانم گفت سرش درد میکرد رفته خوابیده.فردا صبح از خواب بلند شدم که برم دسشویی.یهو چشام افتاد به خالم که تنهایی تو اشپزخونه نشسته بود.تنم لرزیدو سرعتمو بیشتر کردم تا از زیر نگاه سنگینش خارج شم که صدام کرد.رفتم پیششو سرمو انداختم پایین.از رو صندلی بلند شدو محکم زد تو گوشمو با بغض گفت واگذارت کردم به خدابه کسیم چیزی نمیگم تا مشکلی تو خونواده بوجود نیاد.ولی بدون یجای زندگی تاوانشو پس میدی.رفتم تو اتاقم ولی حرفای خالم ازارم ندادو از تاوانش نمیترسم چون میدونم اگه 100 بار دیگه ام تو اون موقعیت قرار بگیرم بازم همینکارو میکنم.از این ماجرا 3 سال میگذره و همه چی مثه سابقه فقط سردی نگاه خالمه که همیشه و همه جا که میبینمش حسش میکنم…
0 views
Date: November 25, 2018