اسم من سامان. پدر مادرم به خاطر یه کنفرانس پزشکی به روسیه دعوت شده بودند به همین خاطر من که تک فرزند خانواده هستم و 20 سال دارم را به شهرستان پیش فامیل فرستادند.من یه خانم دایی دارم که 1.5 ساله پیش با داییم ازدواج کرده. رنگ پوستش سفید و قدش تقریبا با من برابره ولی از من هیکلی تره. زیاد باهاش حرف نمیزدم چون رابطه اش با همه خشک بود. خلاصه من رفتم شهرستان پیش فامیل. یه شب که خونه ی خاله ام بودم خانم داییم زنگ زد خونه خالم و گفت رضا (شوهرش) شیفت شب داره (چون توی بیمارستان پزشک عمومی بود) و شب خونه نمیاد. گفت من میترسم چون انگار یکی امروز صبح داشت تعقیبم می کرد میشه بگی سامان بیاد خونه ی ما؟. خاله ام موضوع رو به من گفت و من با کمال میل قبول کردم چون خونشون اینترنت با سرعت داشتن و می تونستم چند تا فیلم دانلود کنم. (در ضمن خانم داییم بچه نداشت). وقتی زنگ خونشون رو زدم خانم داییم در رو باز کرد. یه روسری گلدار سرش بود و یه لباس تنگ که حتی نوک سینه هاش هم معلوم بود برای یه لحظه راست کردم. تعارفم کرد رفتم تو برام چایی و میوه و شیرینی آورد بعد امد نشست کنارم. تعجب کردم چون اغلب گوشه گیر بود. شام که خوردیم دوباره امد نشست کنارم. گفت سامان می خوام بهت یه چیزی بگم قول میدی به کسی نگی؟. بهش قول دادم. دوباره ازم قول گرفت. منم دوباره بهش قول دادم. گفت هفته پیش رفتم جواب آزمایش رو گرفتم مشکل از عموته ما بچه دار نمیشیم. یهو دیدم اشک توی چشماش جمع شده یه لحظه دلم براش سوخت. گفت نمی خوام رابطه بین مون بهم بخوره تو می تونی… تو می تونی… از نگاهش پیدا بود که می خواست خودم منظورش رو بفهمم. منم فهمیده بودم. می خواست من حاملش کنم. اولش حدس میزدم می خواد باهم رابطه داشته باشیم اما فکر نمی کردم به خاطر حامله شدن باشه. منم که اولین سکس زندگیم بود نمی خواستم این فرصت رو از دست بدم می خواستم قبول کنم اما خجالت می کشیدم به خاطر همین سرم رو انداختم پایین. اونم که فهمیده بود من راضی ام پاش رو گذاشت روی کیر من وقتی دید کیرم شق یه لبخند زد و پاش رو گذاشت روی پام منم بعد از کمی مکث دستم رو گذاشتم روی پاش. وای عجب احساسی داشتم دلهره جای خودش رو به شهوت داده بود. دستم رو آروم از زیر دامنش زدم به شرتش کاملا خیس بود. نگاهش نمی کردم چون هنوز یه کم ازش خجالت می کشیدم. بعد کم کم انگشت وسطم رو از کنار شرتش کردم توی کس صورتیش. عجب داغ بود. یهو دستش رو گذاشت رو پیشونی اش و یه اه کوچیک کشید. دیگه حس خجالت نمی کردم بردمش توی اتاقش شروع کردم به خوردن لباش. اونم که انگار بار اولش باشه با ولع لبام رو می خورد. چون اون موقع 17 سالم بود و هنوز نوجوون بودم همینطور از کیرم آب می رفت. بعد سریع نشست و کمربندم رو باز کرد منم کمکش کردم. سریع کیرم رو در آورد وقتی دید خیس یه لبخند زد. برام کلی ساک زد که داشت ابم می امد که یادم امد باید حامله اش کنم برای همین بهش با دست گفتم بسته. اونم فهمید که داره آبم میاد. به همین دلیل خوابید روی تخت و شورتش رو دراورد منم از آب سر کیرم یه ذره کسش رو خیس کردم و کیرم رو دادم تو چشماش انگارمی گفت که لب می خواد افتادم روش و سینه هاش رو با دستام گرفتم و شروع کردم به لب گرفتن ازش. بعد آبم آمد و ریختم توی کسش. خیلی حال داد. افتادم روی تخت بعد از نیم ساعت استراحت انگار دوباره شارژ شدم مو هاش رو سفت گرفت و کشیدم طرف کیرم از این کار خیلی لذت بردم. شروع کرد دوباره به ساک زدن اینجوری بیشتر حال میداد بعد از یه ربع خسته شد. اما من بازم می خواستم شروع کردم به لیسیدن کسش وقتی انگشتم رو می کردم توی کسش یه خنده ای می کرد که من رو تشویق می کرد. بعد به پشت خوابوندمش خواستم از کون بکنم که نذاشت. دوباره از کس کردم تو به اندازه 10 دقیقه این کار رو ادامه دادم که دوباره آبم رو ریختم توی کسش. ساعت 230 بود. دلم می خواست ازش فیلم میگرفتم به همین خاطر وقتی رفت دستشویی سریع رفتم گوشیم رو برداشتم و عمود گذاشتم روی میز اما چون تاریک بود لامپ رو روشن کردم. وقتی از دستشویی امد گفت چرا لامپ رو روشن کردی؟ بهش لبخند زدم و گفتم این جوری بهتره امد خوابید روی تخت و داشت با کسش بازی میکرد. منم که می خواستم فیلمم قشنگ از آب در بیاد این دفعه حرفه ای تر کار کردم. اول شروع کردم به خوردن سینه های بزرگش بعد همون جور که سینه هاش رو می خوردم کیرم رو آروم کردم تو کسش نمی دونم چرا این دفعه دردش امد که یه جیغ کشید و روش رو برگردوند منم که دیدم نمی تونه ببینه سریع گوشیم رو برداشتم رو از نزدیک فیلم گرفت بعد گوشی گذاشتم سر جاش و در کونش رو با تف خیس کردم که یهو با مخالفتش روبه رو شدم. اما بهش توجهی نکردم و کیرم و روانه کونش کردم داش گریه زاری می کرد که دلم براش سوخت که یهو دیدم گریش تبدیل به خنده شد. انگار تا به حال داییم از کون نکرده بودش. بعد از چند دقیقه حالت رو به 69 تغییر دادم. خیلی حال می داد اگه میدونست انقدر حال میده از همون اول این کار رو کردم. بعد از دو سه ساعت عشق و حال رفتیم حمام و توی حمام کلی برام ساک زد. بعد امدیم بیرون و لباس پوشیدیم و از لباش یه بوس کردم و گوشیم رو برداشتم و رفتم که به خوابم. رفتم زیر پتو شروع کردم به دیدن فیلماش. عجب فیلمی شده بود. الان که شش ماه از اون ماجرا میگذره خانم داییم حامله است و بهش قول دادم که هیچکس از ماجرا چیزی نفهمه.دوستان این داستان واقعی بود و من حدود سه ماه پیش بخش هایی از فیلمش رو آپلود کردم و شما دوستان من را به ادامه این کار تشویق کردید.نوشته سعید
0 views
Date: November 25, 2018