خانم ریلکس دوستم

0 views
0%

سلام اسم من نیما ست و خاطره ای رو که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به 2 سال پیش از اینه من توی یک شرکت خصوصی کار می کنم ومسئول حسابداری اونجام وبخاطر شغلم با آدمهای زیادی روبرو میشم یه روز یکی از مشتریهای شرکت اومده بود که تسویه حساب کنه و چون مدیر عاملمون نبود که چک الباقی بستانکاریشو بده بهش گفتم بین تا من تماس بگیرم ببینم میاد یا نه چون ساعت استراحتم بود نشستیم وبا هم صحبت کردیم وفهمیدم که اونم کارمند یه اداره دولتی ووقتی فهمید که من از کامپیوتر یه چیزایی حالیم میشه منو به خونشون دعوت کرد 2 روز بعد رفتم خونشون دیدم خودش همراه با خانم ودخترش که 8 سالش بود خونه بودن من خیلی طبیعی رفتار کردم ورفتم تو منتظر بودم که عکس العملشونو ببینم که دیدم زنش که اسمش پریسا بود اومد تو پذیرایی با یه سینی که چند تا لیوان شربت توش بود در همون نگاه اول از پریسا خیلی خوشم اومد چون واقعا ریلکس وبه روز بود ومثل بعضی زنها خشک ومقدس نبود وبیشترین چیزی که توجهمو جلب کرده بود کون بزگی وگردی بود که اون داشت خلاصه کارم با سیستمشون پایان شد ومن اومدم خونه واز اینجا رابطه من پریسا شروع شد من چندبار دیگه به دلایل مختلف برای نصب نرم افزار وغیره رفتم خونشون…یه روز دیدم ناراحته وقتی دلیلشو پرسیدم گفت که شوهرش نسبت به اون خیلی سرده وخیلی وقته کرده با هم رابطه نداشتن من دلم واسش سوخت وکمی نوازشش کردمو همین مقع بود که یه فکر شیطانی بسرم زد همینجور که در حال نوازش کردن بودم چند تا لب ازش گرفتم دیدم بدش که نمیاد هیچ خوششم میاد کم کم دستمو بردم زیر دامنش که دیدم عجب چیزی اون زیر مخفی شده یه کون سفید وتپل همراه با یه کس ناز خوشگل وتر گل پر گل تا دستمو گذاشتم رو کسش یه آهی کشید که نگو فهمیدم خیلی وقته سکس نداشته منم یه خورده مالوندمش که دیدم اونم کیرمو از روی شلوار میماله فهمیدم که خیلی دلش میخواد بکنمش من معطل نکردمو سریع خوابوندمش رو تختو اول یه خورده کسشو خوردمو بعد یکم باکیرم رو کسش مالیدم که یک دفعه دیدم سر کیرمو گرفت وخودش کرد تو سوراخش من تا ته فشار دادم که نالش به آسمون رسید چند تا تلمبه بیشتر نزده بودم که دیدم زود ارضاء شد منم تند تند شروع به تلمبه زدن کردم چون هم کسش خیس شده بود وبهتر کیرم می رفت تو هم خودم حسابی حشری شده بودم چند دقیقه بعد هم آبم اومد ولی از اینکه بریزه تو ترسیدم که ناراحت بشه کیرمو در آوردمو آبمو ریختم رو شکمش اونم با چشمای خمارش با اینکه چیزی نگفت ولی فهمیدم که خیلی خوشش اومده وتا بحال رابطمون ادامه داره ولی من بیشتر از هر چیزی تو کف اون کونشم ولی هنوز موقعیت جور نشده ولی به همین زودی ها حتما اونم به حقیقت تبدیل میشه. ببخشید که از لحاظ املائی احتمالا اشکالی در نوشت خازه ام داشت چون من تا بحال خاطره ننوشته بودم.نوشته نیما

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *