الان 20 سالمه ،این سکس که میخوام بگم 2 سال پیش اتفاق افتاد.از خودم بگم ،قدم 176وزنمم 70 کیلو ودر کل خیلی سکسی .3 سالی میشد دختر همسایمون نسترن را ندیده بودم یادش بخیر هر روز خونه هم بودیم .درس میخوندیم ولی در مورد لز ،در کل تو خط این ها نبودیم.نسترن 1 سال از من بزرگتر بود دختر با چشمای آبی و قد بلند وبسیار زیبا هر وقت تو خیابون میرفتیم پسرا تیکه مینداختن فکر کنم همون جا حشرشون عود میکرد ،دنبال مون راه می افتادن شماره میخواستن بدن ولی اهل این کارا نبودیم .اون ها 3 سال قبل نقل مکان کردن رفتن بعدن هر چی زنگ میردم شمارش واگذار شده خلاصه بی خبر بودیم از هم.تقریبا فراموشش کرده بودم .تا این که زد 3 سال بعد یه روز داشتم تو خیابون میرفتم که دیدم یکی از پشت اسممو صدا میزنه برگشتم وقتی نگاه کردم تا اومدم بگم بله ،دیدم نسترن همون جا مات مبهوت موندم وای چه جیگری شده بود سفید سفید مثل برف یه مانتوی کوتاه پوشیده بود با یه روسری خیلی شیک خیلی مامانی شده بود.خلاصه رفتیم یه کافه دو تا قهوه ترک با حساب اون زدیم تو رگ .پرسیدم چی کار میکنی اونم قصه خودشو گفت بعد از رفتن اونا یه ماه بعد مامانش از پدرش جدا شد ،یه مدت با مادر بزرگش زندگی می کرد .خیلی سختی کشیده بعد گفتسیمین دوست پسر داری ،تعجب کردم کردم گفتم تو که تو خطه این حرفا نبودیگفتزمونس آدم عوض میکنه گفتم نه ،اون گفت یه دونه دارم که باهاش 1 سالی میشه دوستم بعد گفت چند بار هم با هم سکس داشتیم باورم نمیشد دختر به اون پاکی کارش به اینجا بکشه .شماره مو گرفت یه میس با خط انداخت شمارشو ذخیره کردم ،خداحافظی کردم رفتم خونه .ساعت 11 بود که اس داده بود یه اس سکسی منم اونو پاک کردم ول کن نبود هی اس می داد.فردا بود که زنگ زد برم خونشون .به خودم رسیدم با تاکسی رفتم ،1 ساعت طول کشید .ساعت 12ظهر قرار داشتیم که همیشه خونشون تنها بود یه مادر بزرگ پیری داشت که چشاش کم سو بود .باباش ازدواج کرده بود مادرشم رفته بود خارج .ساعت 12 رسیدم دم خونشون ،زنگ زدم در باز کرد رفتم تو که یه دامن پوشیده بود که همه جاش معلوم بود ،با یه تاپ که معلوم بود زیرش سوتین نبسته .روبوسی کردیم که در حال روبوسی یه بوس از لبامم کرد که هیچی نگفتم .رفم نشستم گفت چی میخودی گفتم چایی ،یه چایی با میوه اورد تعارف کرد شروع کردیم به خوردن گفت گرمت نمیشه با اون مانتو ،مانتو دراوردم نشستم که گفت بریم کامپیوترم نشونت بدم گفتم باشه .کامپیوتر روشن کرد رفت تو اینترنت گفت میدونی لز چیه ،گفتم نه .میخوای عکسشو ببینی گفتم باشه .یه سایت سکسی رو باز کرد که دو تا دختر داشتن کس همو میخوردن،صدتا عکس بود که یه جوری شدم ،یواش یواش دستشو گذوشت رو پام میمالید منم بدم نمی یومد رون پامو دست میزد .دستشو برد وسط پامو شروع کرد به مالوندن کسم تو فضا بودم که گفت خوشت میاد منم یه دفعه از دهنم پرید بیرون گفتم آره .اونم لباش اورد جلو منم بی اختیار باهاش همراهی میکردم که دستاش رو سینه هام بود میمالوندشون گفت بریم تو تخت ما رو بلند کرد رفتیم رو تخت دراز کشیدم اونم خودشو انداخت روم یه لب ازم گرفت زبونشو تو دهنم میچرخوند.گردنمو میخورد لاله گوشمو خیلی حال میداددستشو برد زیر تیشرتمو سینه ها مو می مالوند تیشرتمو کشید بالا منم کمکش کردم از تنم دراورد خیلی حال میداد گفت جون عجب ممه هایی داره کرستم باز کرد افتاد به جون سینه هامو میک میزد داشتم دیوونه میشدم از شهوت رفت پایین تر نافمو زبون میزد خیلی تحریک شدم اونم از قصد بیشتر میکرد .یه هو عینه دیوونه ها شلوار شرت با هم کشید پایین یه دست به کسم زد شروع کرد لیس زدن وای انگار فضا بودم لیس زد تا ارضا شدم ول کن نبود از بالا تا پایین بدنمو لیس زد منم که گفت دمر شو برگشتم یه کیر مصنوعی دستش بود یه کرم برداشت کونم خوب کرم مالی کرد یه انگشتی درد داشت جیغ ردم گفت آروم میشه 2 تایی 3 تایی .کیر مصنوعی رو سرشو کرد تو کونم میخواستم در برم خیلی درد داشت که یدفعه تا ته کرد توگریه میکردم از درد داشت حال میکرد برا خودش .کارش که تموم شد کیر مصنوعی خونی بود فهمیدم کونم جر خورده ازم عذرخواهی کرد که ببخشید به لب ازم گرفت .حال نداشتم بلند شم گفت میخوام همیشه مال خودم باشی گفتم چطوری ،باز با مالندم تحریکم کرد حشری بودم که کیر مصنوعی را گذوشت دم کوسم یه خورده مالوند شرشو به کسم بعد تا ته کرد تو کسم وای درد دیوونه کنند های داشت جیغ میکشیدم بعد یه ربع کشید بیرون خونی بود اونجا بود که پردمو از دست دادم .بلندم کرد برد حموم اونجا براش کسشو لیسیدم اومدیم بیرون .ناراحت بودم از اینکه پردمو از دست دادم .گفت ناراحت نباش.خداحافظی کردم رفتم خونه. پایاننوشته سیمین
0 views
Date: November 25, 2018