خانم عموی توپ

0 views
0%

سلام. اسم من علی هست. داستانی که میخوام واستون تعریف کنم مربوط میشه به تابستان پارسال.من یه خانم دایی دارم که همه تو کفش بودن و البته من داستان از اونجایی شروع شد که من چند سال پیش رفته بودم خونه داییم اینا داشتم تو اتاق که تنها بودم جق میزدم که یه دفعه درو باز کرد و ولرد اتق شد که من خودم رو زود جمع کردم که ندید ولی معلوم شد که دیده.من از عید پارسال شروع کردم به اس ام اس دادن به رویا جون که اسم خانم داییم هست بعد شش هفت روز که گذشت یه کلمه ای واسش فرستادم که گفتم لین یه رمزه اگه بخونی میفهمی من چی میگم اون کلمه d t d m بود که اون بعد بعد چند روز گفت که کسی رو دوست داری که می خوای من موخشو بزنم .گفتم نه من خودتو دوست دارم می خوام که با هم دوست بشیم . اولش قبول نکرد ولی بعد اینکه زنگ زدم و یکمی که زبون ریختم قبول کرد.چند هفته ای گذشت و ما داشتیم همین طوری به هم اس عاشقونه میدادیم که من گفتم می خوام ان دفعه که اومدم خونتون از هم لب بگیریم ولی اون قبول نکرد منم گفتم که یه دوست حق داره که از دوست دخترش حداقل یه لب بگیره اونم بعد چند روز اصرار من قبول کرد. اول تابستون که امتحانات پیش من تموم شد رفتم خونه داییم اینم بگم که داییم تو کارای ساختمونی خارج استان هستش خونه داییم تو اردبیل.رفتم خونشون و بعد یه احوال پرسی گرم با رویا وبچه هاش (یه دختر ۹ ساله و یه پسر ۱۳ ساله داره) وسط های روز بود که خونه خالی شد و ما تنها شدیم رفتم که بهش بگم که می خوام ببوسمت ولی اون گفت میترسم که مردم بفهمه گفتم کسی نمیفهمه بالاخره به زور یه لب ازش گرفتم که خیلی حال داد بعد اون خودش میومد ازم لب میگرفت چند شب بعد که همه خوابیدن بهش اس دادم که بیاد تو حال پیش من بخوابه اونم قبول کردکه بیاد وبعد چند دقیقه اومد و ما شروع کردیم به لب گرفتن و بعد چند قیقه میشد شهوت رو تو چشماش دید و هی رون پاشو به کیرم فشار میداد منم به خودم گفتم که حیفه از این فرصت استفاده نکنم و دست بکار شدم حین اینکه داشتیو لب میگرفتیم دستم رو اروم بردم بردم طرف سینه اش و باهاش بازی کردم یواش یواش رفتم گردنشو لیس زدم بعد پیرهنشو دادم بالا و سینه هاشو میک میزدم خیلی حال میداد اومدم پایین تر و شلوارشو در اوردم باورم نمیشد که اون جلوم لخت مونده بود بعد از یه کم لیس زدن لباس خودم رو در اورم و بهش اشاره کردم که برام ساک بزنه و اون بلند شد و واسم ساک زد خیلی خوب ساک میزد بعد چند دقیقه ساک زدن به حالت سگی خوابوندمش و اروم کیرمو گذاشتم دم کسش و یکم بازی دادم که خودش با یه فشار کیرم رو کرد تو کسش اول دردش گرفت و از چند ثانیه جا باز کرد حدودا ده دقیقه که تلمبه زدم دیدم که تکون خورد و بعد بی حال افتاد زمین و فهمیدم که ارضا شده بعد از کسش در اوردم که بذارم تو کونش که نذاشت و گفت من تا حالا از کون ندادم ولی من اصرار کردم و اونم به ناچار قبول کرد یه تف انداختم در کونش و یه ذره خیسش کردم و کیرم رو گذاشتم در کونش از اونجایی که میدونستم اگه درد بکشه نمیتونه داد بزنه یه دفعه پایان کیرمو کردم تو کونش که داشت از حال می رفت و التماس میکرد در بیارم بعد چند دقیقه که جا باز کرد تلمبه زدن من هم شروع شد و بعد از چند دقیقه حس کردم داره ابم میاد که همشو ریختم تو کونش و بعد بی حال افتادم زمین . بهش گفتم که بره سره جاش بخوابه اونم رفت که بخوابه منم نفهمیدم کی خوابم برد صبح که بیدار شدیم یه لبخند عنوان تشکر بهش زدم . اینم از داستان من که نمیدونم خوب بود یا نه چون اولین بار بود که مینوشتم لطفا نظر خودتون رو بگید.نوشته علی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *