من رضا هستم ۲۰ سالمه ازنظر قیافه هم چیزی کم ندارم ماجرا حدود ۵سال پیش اتفاق افتاد وهمش واقعیه اگه دروغ نوشتم حاظرم کیرتون رو تا دسته بکنم تو کونمدر محله ی صادقیه ی تهران به همراه پدر و مادر و دو برادرم زندگی میکردم .یه دوست دختر توپ پولدار داشتم به اسم نیوشا بود ورابطمون در حد حال ساده (بوس)بود راستش نتونستم به دوستیمون دوام زیادی بدم بخاطر کار پدرم بله به خاطر کار کیری پدرم فقط ۱ماه با هم دوست بودیمماجرا از اون موقع شروع شد که پدرم مدیر نمایندگی شرکت در ابادان شد واین بدین معنا بود که باید به ابادان میرفتیم با اون گرد وغبار هاش اب و هوای کیری اش البته همه خوشحال بودن به جز من چون پولدار شدن به قیمت قطع رابطه با نیوشا میشد برای همین هم بود حسابی اعصابم کیری وسگی بود که به زمین وزمان فحش ناموسی میدادمابادان که رسیدیم اب وهوا تخمی بود نمیشد نفس کشید البته پدرم میگفت هوا شرجیه وارد خونه های سازمانی شدیم اسباب ها رو گذاشتیم و پدرم رفت سرکار که صدای زنگ اومد برادرم رفت در رو بازکرد بعد اومد به مادرم گفت همسایمونه با پسرش اومدن برای اشنایی منم تاحرف اشنایی رو شنیدم گفتم اشنایی نه فضولی اومدن تو حواسم به تلویزیون بود تا وارد شدن یه نگاه بهشون کردم شدم مثل یه جنده لاشی ای که یه کیر ۵۰سانتی میبینه کف کردم ،زن همسایمون که اسمش میترا بود چقدر ناز وخوشکل بود هیکل لاغر کون باد کرده سینه های درشت همه این ها خودشونو از روی مانتوش نشون میداد باب کردن بود وقتی می خندید دوست داشتی کیرتو بکنی تو دهنش خلاصه اومدن تو میترا چند دفعه نگاهم کرد وهی میگفت ماشالا منم لبخند میزدم اما پسرش پرهام که همسن وسال بودیم خیلی به من نگاه میکرد و وقتی بهش نگاه می کردم رو شو اونور میکرد انگار به من زل نزده بود من حسابی بهش مشکوک بودم .قرار شد من داخل مدرسه ای که پرهام هم درس میخونه باشم وهمکلاسی شدیم توی سال تحصیلی از فکر کردن میترا کامل اومده بودم بیرون و فقط به فکر رقابت درسی با پرهام بودم اواسط سال تحصیلی بود که یه روز پرهام اومد دم خونمون گفت رضا بیا خونمون با هم درس بخونیم منم قبول کردم که برم داخل خونه که شدیم به پرهام گفتم مادرت میدونه که من اومدم و اون گفت خونه کسی نیست حالا حالا هم نمیان بعد کتابامو گرفت برد توی اتاق ودر رو بست وقفل کرد من حسابی مشکوک شدم و فکرای کیری زد به سرم که یهو دیدم بله فکرام درست بودن البته خودم هم داشتم به این موضوع میرسیدم که اقا پرهام ما یه همجنسگراست وکونیه بله تا در رو قفل کرد سریع وبدون حرف زدن لخت مادرزاد شد و روی تخت خوابید من حدود یکی دو دقیقه خشکم زده بود اخه تا حالا به سکس با همجنس فکر نکرده بودم با یه نگاه به اندام پرهام کیرم شده بود سنگ هر چی بود پسر میترا بود دلمو زدم به دریای اب منی و منم لخت شدم و افتادیم رو هم اول لبامونو رو هم گذاشتیم لامصب به جزکیرش دیگه هیچ جاش مو نداشت تو حال خودم بودم که پرهام با صدایی حشری گفت کونم رو بکن بعد رفتم سراغ کونش . یه کم کونشو مالوندم لاشو بازکردم دیدم گشاده نوک بینی ام رو نزدیک سوراخ کونش بردم باورم نمیشد بو نمیده دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم از خودم بیخود شدم حالا نلیس کی بلیس همه ی کونشو لیسیدم انقدر لیسیدمش که کونش داغ شد بعدش با یه تف جانانه کیرمو راهی کون بی مو و بی بوی پرهام کردم سر کیرم راحت با یه فشار رفت تو ولی خودشو جمع کرد فهمیدم دردش اومد یه کم صبر کردم تا شل کنه بعد فرو تر کردم اروم اروم تلمبه زدنامو سریع کردم توی حس کون داغ پرهام بودم که صدای در خونه بلند شد من وپرهام عین کسخولا داشتیم لباسامون رو تنمون میکردیم پرهام خیلی کند بود که یهو دستگیره اتاق پایین کشیده شد ولی در باز نشد چون قفلش کرده بود بعدش صدای در زدن های پیاپی من که تا دو دقیقه پیش شنگول از کون پرهام بودم حالا یه کتاب الکی گرفتم جلوم یعنی داشتیم درس میخوندیم پرهام در رو باز کرد تا در باز شد کیرم که خواب بود دوباره هوشیار شد بله خواهر پرهام(پریسا)بود که فکرشو نمیکرد که غریبه ای اونجا باشه برای همین یه تاپ پوشیده بود معلوم بود سوتین نبسته چون نوک سینه اش داشت بهمون چشمک میزد یه شلوارک هم پوشیده بود . تا در باز شد پریسا اومد داد بزنه چرا در رو قفل…..که با تعجب به من نگاه کرد و بدون هیچ حرفی از اتاق خارج شد خلاصه من که هیچ موقع شانس نداشتم این خطر از بیخ کونم گذشت فردای اون روز دوباره پرهام اومد دم خونمون گفت رضا بیا ادامه ی درس دیروز رو امروز تموم کنیم من دیروز رو یادش انداختم که نزدیک بود جلوی خواهرش کیر رو یخ بشیم و بش گفتم اگه یه بار دیگه بیام خونتون شک میکنن .گفت ایندفعه فرق میکنه همه رفتن خونه ی داییم تو اهواز تا ۵ساعت دیگه هم نمیان که باز هم قبول کردم برم .داخل شدم در اصلی رو دو قفله کرد بعد بردم تو اتاق خوابش وبا هم لخت شدیم بدون هیچ معطلی رفتم سراغ کونش دوباره بو کردم دیدم بو نمیده شروع به لیسیدن کردم خواستم تف بزنم به کیرم که دیدم از زیر تخت کرم وازلین در اورد مالید و انگشت کرد به کونش حتی انگشت چربش رو تا نصفه کرد تو کونش یه ذره هم کیر منو چرب کرد کیرمو گذاشتم دم سوراخش کردم فرو،وایییی کونش شده بود مثل پنبه بدون هیچ مقدمه تلمبه میزدم حس میکردم کونش داره کیرمو میمکه.هر دومون داشتیم حال میکردیم نمیدونم چقدر تلمبه زدم ولی انقدر زدم که کمرم داشت می پوکید با یه ندا بش گفتم داره ابم میاد گفت هر کاری میخوای بکن منم کیرمو تا ته کردم تو کونش ابمو خالی کردم همون تو حسابی حال کردیم پرهام گفت میره خودشو بشوره بعد میاد واقعی درس بخونیم، منم قبول کردم وقتی رفت حموم همش تو فکر پریسا خواهرش با اون سینه هاش بودم که به فکرم رسید برم تو اتاق خواهرش یه نگاهی بندازم اروم رفتم داخل نگاه به وسایلش انداختم رو میزش یه موبایل کهنه ی کیری دیدم یادم اومد که پرهام میگفت موبایل خواهرم جدید ترین مدل ساله فهمیدم ۲تا خط داره منم رفتم سر وقت موبایل تا شمارشو برا خودم پیامک بزنم توی پیام ها رفتم قبلش رفتم تو مکالماتش یکی رو خوندم نوشته بود……نرخت چنده جیگر پریسا۲ساعت فقط کس میدم ۴۰ تا.کارت شارژ به همراه ادرس خونتون وساعتش بفرست میامبله بچه ها تازه داشتم این خانواده رو میشناختم اون پرهام که کونیه اونم پریسا که جنده لاشی از اب در اومد اخه چرا پدرشون که قطعا وضع مالیشون توپه پس چرا برای پول کس میده راستی پرهام یه برادر بزرگ هم داره که دانشگاه میرفت از خود پرهام شنیدم که بخاطر دختر بازی از دانشگاه اخراج شده الانم مغازه دارهاز اتاق اومدم بیرون بیخیال پریسا شدم توی دلم به میترا که این خانواده سکسی رو تربیت کرده کس مریزاد میگفتمپایاننوشته رضا
0 views
Date: November 25, 2018