با سلام و خسته نباشید خدمت شما و دست اندرکاران محترم این برنامه و همچنین کارشناس محترم برنامهو اما داستانسلاممن امید هستم 23 ساله هیکل مناسب با چهره ای نسبتا خوب توی این دوران که من اصلا حال و حوصله ی درسو مشقو از اینجور حرفارو نداشتم با ماشین پدرم تو خیابون به قول معروف کس چرخ میزدیم. شبانه روز دنباله یک دختر اما دریغ از حتی یک دو جنسه Dروزها میگذشت و ما همچنان به جلق بسنده میکردیم و بعد از جلق هم اینقدر رانندگی حال میده آدمو سرحال میاره حتما یه بار امتحان کنید . ماهم میتابیدیم بیرون و میگشتیم اما غافل از این که کس همین کناره کجا داری میری ؟؟؟ تو خیابان که میرفتم یه جا گوشیم زنگ زد پدرم بود میگفت ماشینو بیار بیشعور مگه ماشین ماله توئه هروقت ورمیداری هرجا میخوای میری پوله بنزینشو من دارم میدم بیارش اینجا تا خودم نیومدم اونجا. من هم که تابع پدر گفتم بله حتما امری نیست دیگه ؟؟ گفت چرا داری میای یه دو کیلو سبزی دو کیلو سیب زمینی دوکیلو فلان سه کیلو فلان و…… دهنه مارو سرویس کرد خلاصه بگذریم در همین حین که پدر داشت کس شر تفت میداد گفتم باشه باشه میگیرم. و رفتم تو فکر باخودم گفتم دختر که گیره ما نمیاد بریم خونه دیگه رفتم اینارو خریدم رفتم خونه پریدم رو تخت نشستم به فکر کردن به دخترا همسایه خوشگل ترینشون رو انتخاب کردم و به فکر تور کردنش رفتم. یه روز که داشتم میرفتم مثله همیشه کس چرخ دیدمش وایساده منتظره تاکسی . رفتم کنارش گفتم برسونمت ؟؟ گفت شما ؟؟ گفتم مگه باید بشناسی ؟؟ گفت گمشو ببینم پدر گفتم نگو پدر احساسه مسئولیت میکنم گفت برو تا نگفتم ببرنت گفتم منم امید همسایه بالایی گفت زود تر میگفتی گفتم قیافمو نشناختی ؟؟ گفت یه لحظه حس کردم آشناس اما از طرز حرف زدنت خوشم نیومد ردت کردمو گفتم حالا بیا بالا. اومد بالا و حرف زدیم در مورد خیلی چیزا آخر کار گفت دنباله کار میگرده و لازم داره به پول گفتم شمارتو بده برات کار جور میکنم این مقدار پول هم داشته باش تا بعد کلی تعارف کرد تا آخر بهش دادم بعدش شماره رو داشتم براش اس ام اس زدم و هر روز اس ام اس میزدم اونم جواب میداد اما بیشتر میگفت درست نیست این اس ام اس هارو بهم بدیم بیا در مورد کار حرف بزنیم منم میگفتم نه مشکلی نیست بالاخره همه توی سنه ما از این کارا میکنن و شروع کردم به مخ زدن بعدش یه روز من تو خونه تنها بودم و در این فکر که کاش یه کس بود حالا که خونه خالیه یکی رو بکنیم که یه هو گوشی به صدا در اومد بله ؟؟ منم کیمیا کیمیا این جا چیکار میکنی این وقته شب مادر بابات بهت گیر میدنا نه اونا نیستن رفتن بیرون منم کلید ندارم میشه بیام پیشت مادر بابات خونه هستن دیگه ؟؟ آره هستن بیا بالا پدرم رفته بیرون مادرم تو اتاق خوابه . اومد بالا بعدش شربت براش ریختم و حرف زدیم و گفتم اونا کی میان ؟؟ گفت معلوم نیست قراره برم خونه مادر بزرگم اونم رفته بیرون گفت تا اومدم خونه بهت زنگ میزنممامانت کجاست ؟؟ گفتم کسی خونه نیست ها ها ها Dگفت یعنی چی ؟؟گفتم تو منو دوست داری ؟گفت آره معلومهیعنی هر کاری بگم واسم میکنی ؟؟تا جایی که بشهیه کاری هست که میتونیچی ؟خیلی رک و راست گفتم ســــکسچی ؟ یعنی چی ؟ این چه حرفیه ؟ناز نکن خودت میدونی منظورموهمون لحظه لب بود که رفت تو لب بعدش گردن رو کامل لیس زدم صدای نفساش تو گوشم بود که اه اه میکرد رفتم شکمشو لیس زدم دور نافش رو بعدم کشیدم پایین و کسشو زبونم رو کشیدم لای شیار کسش واقعا تو اوج لذت بود بعد توجه کردم خودم که اصلا لخت نشدم شروع کردم به در آوردن . گفتم ساک بزن زبونش رو کشید روی کیرم میکرد کامل توی دهنش میورد بیرون زبون میزد به سوراخش واقعا حال میداد بعدش گفتم اوپنی ؟؟ گفت چی ؟؟ گفتم یعنی بازی ؟؟ گفت بازی ؟؟ گفتم پدر بازی منظورم اون بازی نیست منظورم اینه پرده داری ؟؟ گفت آره آره مواظب باش گفتم باشه باشه میزنم کنار پردرو واست نه نکن این کارو و همون لحظه بود که تا دستـــــــه رفت داخل و یه جیغ زد بعدش کیر مو در آوردم با دستمال پاک کردم و دوباره تلمبه اینقدر زدم تا آبم اومد و ریختم روی سینش بعدش هم کسش رو خوردم تا اون هم ارگاسم شد بعدش از دستم خیلی ناراحت بود و میگفت شکایت میکنه فلان میکنه دیه میگیره و…..گفتم پول ترمیم رو بهت میدمبدون خداحافظی لباس پوشیدو رفت یه هفته بعد اس ام اس زد فلان تومان هزینش میشه گفتم بیا اینجا تا بهت بدماومد و بعداز دوباره یه سکس دیگه یه چک کشیدم و زدم تو صورتش گفتم برو حاشو ببر Dرفت ترمیم کرد و اوکی شد و چندتا اس ام اس فحش فرستاد و بعدم پایان و از اون خانه رفتن که رفتن و تا الان که الانه من ندیدمشتا داستانی دیگر بایتا درودی دیگر بدرود Dنوشته امید
0 views
Date: November 25, 2018