خوابیدن با پری و خواهرش

0 views
0%

سلام من حمید هستم 30 سالمهاین داستان واقعی هستش من اهل شیرازم ودانشگاهم اردکان نزدیک شیراز هست اونجا که میرفتم ومیامدم با یه دختری اشنا شدم به نام پری هم خوش هیکل بود هم سفیدحدود 20 سالش بود خلاصه من با پری سکس زیاد داشتم وارد جزییات نمیشم برم سر اصل داستانهر از گاهی خونمون که خالی میشد واون هم موقعیتش جور میشد میومد حال میکردیم اونا اشنا تو شیراز نداشتن واسه کارشون که میومدن میرفتن تو حسینیه ها میخوابیدن یا مسافرخونه در ضمن من شاغل هستم ومحل کارم جوری بود که هر از چند مدتی شب کار بودمونگهبان اونجا پری دختر خواهری داشت تقریبا چند سالی از خودش کوچیکتر یه روز اومده بودند شیراز ومنم تو کف دعوتشون کردم شب بیان پیشم اولش من من میکردند چون قرار بود بیان محل کارم. به هر حال راضی شدن اونجا تو محل کارم یه اتاق کوچیکی بود که شب اونجا استراحت میکردیمبعد از شام من عجله داشتم که زودتر پری را بکنموموفق شدم سریع یه پتو انداختم زیر پامون ویه پتو هم رومون البته بهار بود هوا سرد نبود پری دختر خواهرش به نام سارا کنار هم خوابیدند ومن هم کنار پری چراغ ها را خاموش کردم اما چون اتاق پنجره اطراف داشت کامل تاریک نبود مشخص بودیم اما ملایم به هر حال نیم ساعتی گذشت منتظر بودیم سارا خوابش ببره شرو ع کردم به مالیدن سینه های پری اونم چسبید بهم وشروع کرد به لب منو خوردن کم کم لباساشو در اوردم واقعا سفید بود با سینه های بزرگ خودم هم لخت شدم خوابیدم روش پری از عقب حال نمی داد از جلو هم که پلم بود با لای پایی حال میکردم کلی تلاش کرده بودم تا بخوره ولی خوردنش خوب بود بلند شدم ایستادم اونم نشست وکیر منو میخورد در همین حال دیدم سارا بیداره وداره زیر چشمی نگاه میکنه وای اگه بدونید من دیگه حسم دوبرابر شده بود به هر حال با پری هرجور بود تموم کردم نمیخواستم خودم بشم اما حس امد وشدم هر دو له له شده بودیم پری که همون جور افتاد گوشه اتاق منم برگشتم سر جام خوابم برد هنوز نیم ساعتی نگذشته بود که بیدار شدم دیدم پری همون جا خوابش برده وسارا هم خوابه اینو بگم سارا خیلی از پری خشکل تر بود ولی نمیشد هیچ کاری کرد افسوس میخوردم چرا با اون دوست نشدم بگذریم همون جور که سارا خوابیده بود سینه هاش برامدهگیش بالا بود منو هوسی کرد دلم زدم دریا دست زدم به سینه هاش عجب سینه ای داشت دستش را کشیدم گذاشتم رو کیرم ویواش یواش با سینه هاش ور رفتم چند دقیقه ای که گذشت دستم را بردم واسه شلوارش اومدم دکمه شلوارش باز کنم فوری خودش را تکون داد نذاشت دستش هم از رو کیرم کشید اونبر یکم جا خوردم وترسیدم چند لحظه بیحرکت موندم ودوباره دستش را اوردم گذاشتم رو کیرم دست بردم به دکمه های پیرهنش ویکی یکی باز کردم عجب هیکلی با یه سوتین مشکی اسفنجی دستم را بردم تو سینه هاش وحسابی حال کردم دوباره زد به سرم برم سراغ کسش تا دستم بردم پایین دوباره نذاشت متوجه شدم که دوست نداره حالا یا پریود بود یا بخاطر پشم و پتال هاش به هر حال سر در نیاوردم با همون حال خوابیدم روش وارضا شدم وخوابم برد دم دم های صبح بود بیدار شدم دیدم پری اومده کنارم خوابیده تو خواب وبیداری بودم دیدم سارا بلند شد منم لخت بودم نمیشد روم و بپوشونم رفت تو تافچه اب برداشت وخورد او اومد دیدم همین جور محو کیر من شده ونشسته داره نگاهش میکنه منم حال میکردم اومدم بلند شم بیوفتم روش اما هر کاری کردم نتونستم دل بزنم دریا اونم خوابید ومنم دوباره هوس کردم بمالم اماصبح شده بود الان بود که همکاران میومدن شلوارم را پوشیدم وپیرهنم پریرا سریع بیدار کردم ورفتم سرگوشی به اب دادم بعدم اونا رفتن ومن همچنان به دنبال یه فرصت دیگه هستم که پری وسارا با هم بیان ومن کارنیمه تموم را تموم کنم البته ناگفته نمونه اون به پری گفته بود پری هم گفته بود اشتباه گرفته حمید پسر خوبیه واز این حرفها منم تو دلم گفتم چون خودتون دفع دیگه همچون بکنمت که فرق اشتباه وغیر اشتباه معلوم بشه فعلا بای.نوشته حمید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *