خواهرزن خجالتی

0 views
0%

سلام خدمت دوستاناین داستان مال شش ماه پیش هستمن یه خواهر خانم دارم به اسم شرویناز همون لحظه اول که دیدمش عاشق اندامش شده بودم هرچی خودمو بهش نزدیک میکردم یه جورایی ازم فرار میکردمونده بودم چجوری بکنمشوقتی میرفتم خونشون فقط به اون فکر میکردم بعضی وقتا دزدکی ازش فیلم میگرفتم و باهاش جلق میزدمتا اینکه تابستون سال گذشته یه نقشه ای به ذهنم خطور کردبا یه سیم کارت جدید باهاش تماس گرفتم وپیشنهاد دوستی بهش دادم بعداز چند روز مخشو زدمو باهاش دوست شدم کم کم رومون بهم باز شددیگه حرفامون سکسی بود کل اندامشو واسم توصیف میکردیه روز ازش پرسیدم تا حالا با کسی سکس داشتهیادلش میخواد با کسی حال کنهگفت تا حالا با کسی سکس نداشتم ولی دوست دارم بایه نفر سکس کنمبعد برگشت گفت توچطورمنم دروغکی بهش گفتم سه تا خوار خانم دارمهرسه تاشونو از کون میکنمخیلی واسش جالب بوداز صداش معلوم بود داره با خودش ور میرهگفتم چته گفت هیچی دارم به یه چیزی فکر میکنمبا هزار بدبختی از زیر زبونش کشیدم که داره توفکرش دومادشونو(یعنی منو) مجسم کردهبعد برگشت گفت اون یه نفریم که گفتم همون دومادمونهتااین حرفارو شنیدم سرجام خشکم زد گوشی روکه قطع کردماومدم خونه به خانومم گفتم شب میریم خونه مامانت خیلی خوشحال شدرفتم حموم یه دوش گرفتم کیرمو شش تیغ کردمو اماده رفتن شدیمنمیدونم چطوری شام خوردمشروین داشت با چشاش منو میخورد بعد شام گفت اقا افشین میشه یه نگا به رایانه من بکنین اخه هرکاری میکنم نمیتونم کانکت بشم منم از خدا خواسته پاشدم باهاش رفتم بالانشستم پشت کامپیوتر روشنش کدم یه صندلی اورد ونشست کنارم کامپیوتر که لود شد یه تصویر زمینه سکسی نمایان شد باخنده گفتم از این خوشگلترشو نداشتیگفت چرا دارمجلدی نشست بغلمو هر چی فایل سکسی داشت بهم نشون دادمنم تو این فرصت دستمو از تو شرت روی کونش گذاشته بودم دیگه تحملم تموم شده بود انداختمش روتخت شلوار و شورتشو کشیدم پایین وای چه کون نازی داشتحدود ۱۰دقیقه واسم ساک زد کارش حرف نداشت بعد برش گردوندم یکم رو کوسش مالیدم بعد گداشتم در کونش خیلی تنگ بود به زور نصفشو کردم تو کونش داشت ازدردمیترکیدیهدفه دیدم تلفنش زنگ میخور گوشی رو برداشت خانومم بود گفت تموم کنین بیاین پایین دیگه منم با اجازه رسمی خانومم تموم ابمو ریختم تو کون خواهرش و اومدیم پایین خانومم از شروین پرسید عزیزم مشکلت حل شد شروین با بی حالی گفت اره پدر مگه میشه شوهرت کارشو ناتموم ول کنه خانومم خندید گفت این از حسن سلیقه شماستنوشته افشین

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *