خواهرزن ورزشکار

0 views
0%

کیوانم 28ساله7ساله ازدواج کردم از خانومم خیلی راضیم وزندگی خوبی داریم یه خواهر خانم دارم 16 ساله بچه آخره بنام الناز که الی صداش میکنیم دختر خوشگل و خوش تیپ و ورزشکاریه همه ورزشا رو سرک کشیده ومدتیه بصورت حرفه ای کاراته رو دنبال میکنه قد 160 حدود 57 الی 60 کیلو وزنشه اندام درست وحسابی داره که همه لذتشو میبرن حدود یک سال قبل مسابقه کاراته داشتن و کسی نبود باهاش تمرین کنه و کیسه بکسش بشه و دیوار از دوماد کوتاه تر پیدا نکردن ومنوانداختن جلوی الی منم ورزشی که دنبال کرده بودم کشتی بود اما قبل از ازدواج یه بالش برداشتم تو سینم گرفتم و همه داشتن میخندیدن و اونم داشت تمرین میکرد ودر حین تمرین با رقص پا و اینور اونور کردن کون خوش تراشش احساسات پاک منو دچار هیجان میکرد وکیر بی ادبو هیچی نفهم من قیام میکرد خوب بود بالش دسم بود وگرنه کاملا ضایع میکردم میرفت جلوی همه اونروز گذشت ونگاه ما قفل شد رو کون و بدن وسینه الی از هر موقعیتی واسه دید زدنش استفاده میکردم تا اینکه یه روز به اتفاق خونواده خانومم رفتیم تو پارک حدود سه کیلومتر فاصله داشت همه وسایلو برداشتیم ورفتیم تو پارک بساطمونو پیاده کردیم یه بازی وسطی راه انداختیم وو به خانومم گفتم واسه نهار چی میخورین که دستور پیزا صادر کرد منم گفتم می رم بگیرم وبیام تا اومدم را بیفتم الی هم دوید گفت کیو منم میام خیلی حال کردم سوار شدیم و رفتیم به سمت یکی از دوستام که پیترای خوبی میزد الی هم یکم کنجکاویش گل کرده بودو هی در مورد رانندگی سوال میکرد که یباره یه فکری از سرم گذشت که یه حالی باهاش بکنم به دوستم زنگ زدم خوشبختانه مغازه بود سفارشا رو دادم و گفتم خواستم حرکت کنم بهت میگم بزاری که مونده نشه و گفتم الی میخوای رانندگی کنی اونم از خدا خواسته کلی ذوق کردو اون سینه های کوچیک ونازشو که تازه لغزیدنشون میشد با بالا پایین پریدن زیر مانتو نخیس به لرزه انداخت که کیرم مث فنر شق کرد داشتیم به سمت خونشون حرکت میکردیم که پرسیدم کلید داری لباس راحتی بر دارم واسه تو پارک که خوشبختانه همراش بود و رفتیم به سمت خونه نزدیکای خونه ی لرزه زشتی تو بدنم افتاده بود وضربان قلبم بد جوری ریخته بود بهم کف دستام عرق کرده بود .پیاده شدم دستمو کردم توجیبم کیر مو که مث خروس بی محل داشت می خوندو پنهون کنم خلاصه نمیدونستم چی آخرش پیش میاد ولی یه افکاری که از مغز م میگذشت .حال به حالم میشد شاید روز عروسیم این حالو نداشتم ی کم که رانندگی کرد دو دستامو هی میزاشتم رو دستاشو اونم میخندید بدتر تو دلمو خالی میکرد نزدیک خونه خودم ماشینو پارک کردم وگفتم درو باز کن از مانتو کلیدشو دراورد ورفتیم داخل اون به هوای رانندگی زودی شلوار ورزشی داداششو واسم اورد و اماده رفتن شد همه چی داشت از نطفه خراب میشد کهی تیر انداختم گفتم الی تشنمه یه آبی شربتی چیزی نمیدی بمون خندید و به شوخی گفت تعارف نکن راحت باش .و یکم خندید و رفت سراغ اشپزخونه همینجور رفتنشو مشایعت میکردم و دیگه دل تو دلم نبود ازش پرسیدم الی چی شد کاراته مقام نیوردی ؟ همینجور داشت شربت درست میکرد یه عالمه به داوری و اینچیزا فش داد و گفت حقشو ضایع کردن ازش پرسیدم میتونی 180 بزنی که واسه نشون دادن مهارت و توجیه شکستش گفت آره اینکه ماله کلاس اولیاس و اومد شربتو بهم داد مانتوشو بیرون اورد ویکم خودشو به حالت گرم کردن اماده کرد وبلاخره یه 180 رو زمین زد دشتم از شق درد به خودم میپیچیدم که بهش گفتم کشتی خیلی بهتر از کاراتس و اونم کلی طرفداری از کاراته کرد و بهش گفتم میخوای یه فن کشتی رو ببینی نظرت برگرده قبول کرد کنار اپن اشپزخونه فن بز کشو که ابتدایی ترین فن کشتی هستو روش زدم اسمشو شنید روده بر شده بود از خنده بهش گفتم حالا تو یه فن اجرا کن گفت برو میزنم بدبختت میکنم گفتم شدم پدر بیا ببینم چیکار بلدی یکم اینور اونور کرد و اومد ضربه بزنه خودمو عقب کشیدم که کمرم خورد به سنگ اپن چیز خاصی نشد ولی بدجور خودمو انداختم اومد گفت چی شده کمرمو نشون دادم گفتم دیگه کمر نمیشه باید ماساژش بدم یا یکم پا بزاری رو کمرم قبول کرد نمیدونست اروم اروم داره چی میشه یکم پا کذاشت رو کمرم یکم اخ واوخ تحویل دادم و گفتم اینجوری نمیشه بزار بهت بگم ازش خواستم بخوابه از همه جا بیخبر خوابید یه پیرهن استین بلند با یه شلوار ورزشی کرم تنش بود اون کون قلبمش داشت بدجوری خرابم میکرد یکم از بالا دست کشیدم رو کمرش و همونجور که کنارش نشسته بودم اروم یه زانومو گذاشتم اونور کونش و سوار کونش شدم با تعجب برگشت نگاه کرد نفسم خیلی شدید شده بود بهش گفتم باید مسلط باشم صاف بخواب شاید باورش نمیشد هدفی دارم خوابید و منم افتادم به ماساژ دادن وکیرمو که شق درد داشت میکشتشو میمالوندم به کونش با هربار که بالا و پایین کمرشو میکشیدم کیرم رو کونش بالا پایین میشد کم کم رفتم سراغ پهلو هاش نفسش تغییر کرده بود دیگه میدونست یه ماساژ معمولی نیست چشماشو بسته بود و هروقت دستم از کنار پستوناش رد میشد یکم خودشو جمع میکرد بهش گفتم چه لباس ضخیمی داری بریده بریده گفت کجاش ضخیمه کیو گفتم واسه ماساژ ضخیمه میخوای از زیر لباس برم ؟ هیچی نگفت دستمو از کنار باسنش بردم زیز پیرهنش و دیدم خیس خیس شده اونو تا بالا جمع کردم گفت کیو چیکار میکنی دستتو ببر زیر پیرهن نیار بالا گفتم عرق کردی یکم خشگ بشه بدنت چه هیکلی داشت دختر یه سوتین صورتی زیرش بود بعد یکم مالیدن (دیگه ماساژنبود)دکمشو باز کردم دستاشو جمع کرد گذاشت زیر بدنش رو سینه هاش هیچی نمیگفت شروع کردم از بالای کمرش دست کشیدم تا پاین رو باسنش دیگه شلوترشم هربار یکم میوردم پایین فقط چشماشو بسته بود صدای نفسهاش بدتر تحریکم میکرد بهش گفتم میخوای ادامه ماساژو بریمتو اطاق خواب گفت نه باید زود بریم یه جوری گفت که دیگه اختار دس خودم نبود شروع کردم به مالیدن کونش بهش گفتم اینجوری ماساژ میدن گفت اخه تو کمرمو میخواستی ماساژ بدی گفتم اونجا تموم شد اینجا مونده دستمو بردم زیر شلوارش رو قنبل کونش گرماش که به دستم خورد از صدتا سکسم حالش بیشتر بودهیچی نگفت یه آه اروم کشید خوابیدم روش وشلوارشو شورتو باهم بیرون اوردم یکم تقلا کرد پاشه ولی 80 کیلو وزنه روش بود اونم زیاد زور نمیزد ادامه شلوارو شرتشو با پا پایین کشیدم لاله گوششو شروع به خوردن کردم دستمو بردم گذاشتم زیر دستش و اون سینه های نازنینشو که فک کنم سایز 55 بود شروع به مالیدن کردم پیرهن وسوتینشو میخواستم در بیارم گفت درشون نیار اینجور راحتم که دیگه حالیم نبود همه رو از تنش بیرون آوردم و برش گردوندم چشمم افتاد به کس خوشگلش که موهای بور و نرمی داشت زودی دستشو رو کوسش گرفت بغلش کردم رفتیم تو اطاق خواب روتخت خوابوندمش و زودی لباسامو بیرون اوردم و برگشتم چشمش به کیرم افتاد شوکه شد یکم خجالت کشید رفتم خوابیدم روش ضربان قلبم اونقدر شدید شده بود که داشت از جا میکند دستاشو گرفتم از رو کوسش برداشتم برد رو بالش سینه های نازش داد میزد منو بخور کیرمو کذاشتم رو کسش و سر دادم رفت لای پاهاش خیس خیس بود دستامو بردم دور کمرش محکم فشارش دادم تو بغلم خیس عرق شده بود و قلبش مث گنجیشک میزدیکم قربون صدقش رفتم هیچی نمیگفت غیر منتظره خوابیده بود زیرم شروع به خوردن لباش کردم زبونمو میچرخوندم تو دهنش و زبونشو میخوردم لاله گوششو هردو رو خوردم زیز گوشش وکردن و وای وسط سینه هاشو با موهای ریز دخترونش یه عالمه لیسیدم دستام داشت تو ستون فقراتش کمرشو میمالید نوک سینه هاش بالا زده بود اب از لب ولوچه کیرم داشت میرخت لای پاش دیگه صداش دراومده بود و آخ واوخش خونه رو برداشته بودنوک سینه هاشو بوسیدم و کوچولودندون میگرفتم خودشو اینو اونور میکرد زیر کیرم داشتم میمردم از خوشی همه جای سینه هاشو خوردم مخصوصا کناره ها سمت بازوشو که خیلی مور مورش میشد رفیتم پایین همه دلشو نافشو زبون زدم دستاشو رو سرم فشار میداد با سر میخواست بکنتم تو کوسش یکم شور بود عرق کرده بود بوی عرق وسکس با هم قاطی شده بود پاهاشو جمع کردم و زبونمو به حالت ضربدری تو کوسش میچرخوندم که دیدم داره موهامو میکنه دیگه داشت جیغ میزد منم دوتا پاهاشو تو بازوام بالا گرفته بودمو میخوردم کوسشو یه لرزش شدیدی کرد و ارضا شدرهاش نکردم چشماش رو به سقف دوخته بود و بد داشت حال میومد اب همه کوسشو برداشته بود چندتا ماچ ابدار از کوسش گرفتم و خوابیدم روش دستاشو دور گردنم انداخت یکم بوسیدم و منم بوسیدمش نمیدونست چیکار باید بکنه اروم برش گردوندم اون دوتا قنبل نازشو کیرمو گزاشتم بینشون و دستامو بردم زیرش سینه های نازشو گرفتم شروع به مالیئن کردم از حال رفته بود کمرشو از بالا تا پایین همه جوره لیسیدم اودم رو کونش یه چند تا دندون گرفتم از دنبلش و تو روناشو مالیدم اروم وسط قنبلشو باز کردم دستشو میورد جلو نبینم پاشدم یه کرم دست وصورت از میز دستشویی برداشتم یه عالمشو خالی کردم در کونشو رو کیرم سوراخ کونش خیلی کوچیک بود نمیدونستم میشه خلیفه رو فرستاد تو بغدادش یا نه ولی حشرم زده بود بالا انگشت کرمیمو یکیشو کردم تو کونش یکم بازی کردم و اینور اونورش کردم در اوردم دوتا بکنم تو خودشو سفت میگرفت بهش گفتم شل کن خیلی حال میده منم دوس دارم بلاخره دوتا انگشتو کردم داخل شروع به عقب جلوکردن انگشتام کردم تا اینجا از کون حال نمیکرد ولی لرزش مونش منو دیونه میکرد در اوردمانگشتاموکیرمو گذاشتم دم کونشیکم مالیدمش به کونش و نوکشو اروم فشار میدادم نمیرفت داخل بهش گفتم یکم قنبل کن کمرشو داد داخل کونشو اورد بالا داشت ابم میزد بیرون اروم اروم تا کله کیرمو دادم داخل نفسش بند اومده بود همینجور کونشو تو هوانگه داشته بود دلم میخواست میشد تا ته بکنم توش اما میدونستم اذیت میشه یکم پهلوهاشو مالوندم و ریز ریز حس کردم داره کیرم میره داخل کونش افتادم با دس به جون کونش حسابی میمالوندم کونشو شاید 4 سانتی رفته بود داخل حسابی چرب و کرمی شده بود همه کون او با کیرم اروم خوابیدم رو ش دستمو بردم زیر کوسشو گرفتمو همونجور که میمالوندم کونشو بالا اوردم یواش یواش بیشتر فرو میکردم هی میگفت کیو ارومتر منم قربون صدقش میرفتمو میگفتم باشه خوشگلم باشه الی جونم و دیگه حس میکردم بیشترش رفته توکونش یه کون تنگ تنک داشت کیرمو قورت میداد اروم اروم شروع به تلمبه زدن کردم بیشتر خودش بالا و پایین میرفت دیگه محکم بغلش کردم و تا ته میکردم تو کونش خیلی به خودش فشار میورد بچه ورزشکار بود منم یکم کوچیک عقب جلو میکردم ولی تا ته رفته بود تو کونش دیگه نمیشد خودمو نگه دارم ابم با فشار زیاد خالی شد تو کون نازش خوابیدم روش و گوششو یکم خوردم بهش گفتم خوشت اومد ؟ چشماشو بسته بود گفت تو پشتم کردی داشتم میمردم مخصوصا اولش اخراش خوب شد ابتم ریختی داخل توش داغ شد اروم کیرمو کشیدم بیرون کونشو بوسیدم رفتم دسشویی تا اومدم بیرون اونم تو دسشویی فرنگی تمیز کرده بود چشمش بهم افتاد یه خنده کرد یکم خجالت می کشید بغلش کردم بوسیدمش ازش تشکر کردم وحرکت کردیم به دوستم زنگ زدم و تا پیتزا ها رو گرفتیم و به پارک رسیدیم حدود 2ساعتی شده بود اونا هم یر گرم بازی وسطی بودن خانمم جلو اومد گفت چقدر دیر کردی گفتم الی داشت رانندگی تمرین میکرد این اولین وآخرین سکسم باهاش بودهنوشته کیوان

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *