سلام اسم من نوشاد هست و داستانم راجع خواهرم ساره هستش داستان برمیگرده به پارسال که خواهر من به دلیل مشکلاتی که با شوهرش داشت ۲ سالی میشد که جدا شده بود و یک خانم ۲۶ ساله بسیار زیبا و خوش تیپ با قد نسبتاً بلند و ورزشکار که حالا میگم براتون . شوهر سابق ساره یک قمار باز بینهایت عوضی و دائمی الخمر بود در حدی که میرفت قبرس برای قمار و یکسره دور میز میشستن با رفیقهاش به قمار معمولاً پوکر … پدر من وضعیت مادی بسیار خوبی داره و وقتی متوجه شد که شوهر خواهرم چه پدر سوخته ای هستش مهر خواهرم و بخشید و با یک وکیل درجه یک موفق به طلاق خواهرم شد و البته کل جهاز و طلا های ساره توسط شوهرش دزدیده شد . شوهرش به شدت رفیق خلاف داشت و بعد طلاق خواهرم جرأت نداشتند از خونه تنها بره بیرون چون تهدید میشد و خیلی همه نگران شوهر سابقش و تهدید هاش بودیم منم که ۱۸ سالم بود جرأت اینکه بخوام درگیر بشم و نداشتم و کلا من و خواهرم بچه های پدر و مادرم بودیم و پدرم اصلاً اهل درگیری نبود و خیلی محافظ کار و آبرو مند بود بر عکس شوهر خواهرم و خانوادش . خونه ما زیر زمینی داشت که استخر و سونا داشت و از اونجایی که ساره دائم ورزش میکرد و میرفت باشگاه پدرم لوازم بدنسازی گرفت که باشگاه هم داخل خونه بره که شوهر سابقش دست از سرش برداره… داستان هم از همین باشگاه شروع شد که ساره خیلی اسرار داشت بره باشگاه و جالب اینکه باشگاهی که میرفت صبحها زنونه بو. عصر ها مردانه ساره همیشه آخر وقت زنونه میرفت که البته اینهارو من بعداً به جمع بندی رسوندم و فهمیدم … ایمان پسری بود که صاحب این باشگاه بود و خیلی هم هیکل و خوشگل و جذاب بود و ایشون به خاطر رفت و آمد زیاد خواهرم و اینا با هم آشنا شده بودن که من توسط یکی از دوستام که باشگاه میرفت متوجه این داستان شدم … تا اینکه پدرم گفت نمیخواد بری باشگاه چون واقعاً تو مسیر حتی وقتی با ماشین و تاکسی میرفت ساره به شدت توسط شوهرش تهدید میشد و وقتی هم به پلیس میخواستیم اطلاع بدیم پدرم میگفت نمیخواد اگر ساره کمتر تنها بیرون بره از سرش میوفته که تهدیدش کنه شوهرش ،قرار بر این شد ساره لوازم بدنسازی رو بخره توسط کی ؟؟ ایمان همون صاحب باشگاه که دیگه زیاد رفت و آمد میکرد برای نصب دستگاها و اتفاقا قرار شد من و پدرم هم کار کنیم اما چیزی که بود مربی ما توی تایم صبح شده بود ایمان و اگر هم پدرم نبود من و ساره و گاهی هم مادرم میومد خیلی هم پسری بود خوش صحبت و خیلی زود تو دل پدر مادرم جا باز کرده بود و دیگه اطمینان کامل داشتیم بهش حتی بعضی روزها کلاس بدنسازی فقط مادرم و ساره میرفتن پایین واسه کار و گاهی هم ساره تنها که خوب البته لباس خیلی پوشیده مثلاً با مانتو ورزش میکرد …تا اینکه یک روز پدر و مادرم رفته بودن برای خرید رو مبلی و تعویضش بیرون که تا عصر نمیامدن و منم که شبش دیر خوابیده بودم مثل جنازه خواب بودم که صدای ساره بلند شد نمیای پایین تمرین منم اصلاً توجه نکردم چند بار صدا زد که من بی توجه از تخت بیرون نیومده بودم و ساره هم رفت برای تمرین چند دقیقهای گذشته بود حس کردم ساره داره نگاه میکنه من و خیلی پاور چین رفت به سمت زیر زمین یا همون استخر و باشگاه خیلی یهووو مشکوک شدم از جا پریدم رفتم پشت در ورودی زیرزمین خیلی آروم دستگیره رو فشار دادم دیدم قفله داشتم سکته میکردم که چه اتفاقی داره میوفته اومد پارکینگ در ورودی دیگه اونم قفل بود اومدم توی حیاط که هواکش ها و پنجره های از زیر زمین اونجا بود که میدونستم یکیش همیشه باز هست خیلی آروم که سایه من میوفته بازش کردم به اندازه ای که دراز کشیدم و با یک چشم نگاه میکردم و چیزی که میدیدم غیر قابل باور بود … ساره روی صندلی که روش تمرین میکردیم نشسته بود با یک شورت و تاپ و سر ایمان لای پای ساره بود داشت به شدت و خیلی حرفه ای کس ساره رو میخورد ساره هم خیلی بی صدا داد میزد و داشت از شهوت میمرد موهای ایمان و گرفته بود و فشار میداد روی کسش ایمان هم هنوز لخت نبود ولباس تنش بود و داشت کس ساره رو میخورد تا اینکه ساره شروع کرد به د آوردن لباس ایمان چه بدنی داشت پدر سگ بدن خیلی خوش فرم و خیلی قشنگ ساره دیگه طاقتش تموم شد و داد میزد با بی صدایی بسه ایمان بسه تا ایمان پاشد شروع کرد لخت شدن شلوار و شورت و در آورد کیرش جلوی صورت ساره بود منم کیرم شق شده بوده در حد انفجار و دمر خوابیده بودم توی حیاط با یک چشم داشتم کس دادن خواهرم و میدیم ساره شروع کرد ساک زدن همچین ساک میزد که آدم باورش نمیشد که این جنده لاشی نباشه خیلی حرفه ای تا ته کیرش میخورد در حدی که عق میزد ولی دوباره ساک میزد اینکه میگم حرفه ساک میزد به این دلیل که من تو فیلم سوپر هم ندیده بودم اینجوری ساک بزنن فقط ایراد کار این بود خیلی درست نمیدیدم چون بعضی وقتها پشت ایمان به من بود کون ایمان و فقط میدیدم ساک زدن خواهرم تموم شد خیلی کنجکاو بودم ببینم چی میشه تو همین حال و هوا بودم که تلفن خونه زنگ زد که ساره با خودش برده بود یکی از خاله هام بود همینجوری که داشت حرف میزد با دستش کیر ایمان و میمالید و حرف میزد خیلی خیلی صحنه عجیبی بود داشتم میترکیدم حال خیلی خاصی داشتم و ساره که میخواست قطع کنه خاله من ول نمیکرد تا اینکه ایمان ساره رو دو زانو گذاشت رو صندلی تمرین کیرشو فشار داد تو کس ساره هم خیلی آروم داشت میکرد جالب اینکه ساره داشت با تلفن حرف میزد هم کس میداد ایمان هم با ضرب خیلی کم داشت میکرد کس خواهرم و میکرد تلفنش تموم شد که ایمان شدت ضرباتش رفت بالا و داشت به شدت کس خواهرم و میکرد چیزی که مطمئن بودم این بود که این ایمان تا اون روز بارها ساره رو کرده بود حالا کجا معلوم نیست کردنش فقط با یک پوزیشن ادامه داشت ساره هم که روی ابرها بود و دیگه آروم داد نمیزد و قشنگ داشت جیق میزد و کس میداد تا اینکه ایمان از ساره جدا شد و آبش و باشدت خالی کرد پشت ساره و بلافاصله بغلش کرد و آبش و پاک کرد چ شروع کرد لب گرفتن ساره که انگار تازه یادش اومده بود کجاست سریع رفت زیر دوش و ایمان هم یک شیرجه زد بعد گاییدن خواهرم توی استخر منم فرار کردم به سمت تخت بعد چند دقیقه ساره اومد تو اتاقم و صدام کرد منم آروم گفتم اوهووووم گفت خوابی پاشوووو دیگه مسخره منم که کیرم توی مشتم بود هنوز حالم خراب خراب خراب اینم از داستان من که کاملآ واقعی بود البته بعد از اونم ایمان ساره رو میکرد اسمها تغییر کرده چون احتمال اینکه به ازدواج ختم بشه زیاد هست نوشته نوشاد
0 views
Date: January 17, 2019