خواهر خانم کون گنده من

0 views
0%

سلام خدمت بچه های سایت داستان سکسی اسم من امیر 3 سال ازدواج کردم 28 سالم با بیوگرافی معمولی خواهر زنهای من یعنی فرشته و مارال دختر های توپول و نمکی هستند فرشته ابجی بزرگست و باسن بزرگی داره هر دو تاشون مجرد هستند و بزرگتر از خانم من فرشته 32 سالشه و من خیلی باهاش راحت بودم ولی هیچ فقط به مغزمم خطور نمی کرد که یک روز با هاش …. جریان از اونجا شروع شد که من سر بازی منچستر و بارسا پای تلوزیون خوابم برد مارال همیشه وقتی ما خونشونیم بیرون میخوابه ما هم اون روز پیش اونا بودیم چون مادر باباش رفته بودن مسافرت . چشام گرم شده بود و خوابم برد عادت دارم تو خواب قلت بزنم مارال تو یک متری من خواب بود و خانمم و فرشته ابجیشم تو اتاق خوابا خواب بودن نیمه دوم پایان شده بود اینا وقتی که با برخورد به مارال تو زمان فلت خوردن از خواب بیدار شده بودم فهمیدم دست راستم روی بازوی اون افتاده بود یک لحضه خودم عیب کشیدم و نرمی دستش و گرمی بازوی لختش منا ریخت به هم اروم دستما اوردم گذاشتم روی ساعدش و یک فشار کوچیک دادم تکون نخورد و جسارت من بیشتر شدبه یک زحمتی خودما یکم جلو کشیدم انگار وزنم شده بود 200 کیلو دم نفسش داشت به صورتم برخورد میکرد دستما از روی کمرش رد کردم و گذاشتم پشت کمرش اروم لبما گذاشتم رو لبش و یک بوس داغ و نرم گرفتم کیر داشت منفجر میشد و یک طرفی هم ترس وجودما گرفته بود ولی شهوت اجازه نمیداد بکشم کنار پس دست دیگما گذاشتم رو طینش که دیدم یک تکونی خورد و بیدار شد منم مثل خر تو گل مونده نه راه پس داشتم و نه پیش چشاما بستم و مثل کبک سرما کردم تو برف . حس کردم داره بلند میشه پس بیحرکت وایستادم بلند شد رفت اتاق فرشته منم مونده با کلی فکر و خیال داغون یک هفتهای از این موضوع گذشت و خبری نشد منم خودما زدم کوچه..، مارالم به روم نیاورد تا اینکه یک روز جمعه همون هفته یک هندونه خریدم واسشون ببرم که دیدم کسی جز فرشته خونه نیست سلام کردم دست دادیم و نشستم رو مبل دیدم فرشته سرشا بسته علتا جویا شدم گفت درد میکنه و قرص خورده افاقه نکرده اخه سینوزیت داشت گفتم میخوای خوب شی گوفت اره رفتم روبروش نشستم دستمالا باز کردم و با دو شصت دستم از وسط به کنارها پیشونیش کشیدم که با چندینبار تکرار دیدم خیلی راضی و بهتره دوباره شهوت اومد سراغم دختد تنها پسر حشری خونه خالی شیطونم که همجا هست دستما بردم لای گردنش و شروع کردم به ماساژ ساکت و بیحرکت بود خلاصه کمر و رن ها و مچ پا و… به خودم که اومدم دیدم رو زمین دراز کشیده و منم روی باسن نرم و البته خیلی گندش نشستم و دارم کمرشا میمالم ولی هنوز جراعت کاری را نداشتم که یهو به هم گفت مارال به هم گفته با هاش چه کار کردی اول ناراحت شدم میخواستم بپیچونمم که دیدم راه نداره گفت لابد الانم میخوای با من اینکارا بکنی سکوت سختی لباما به هم دوخت که یهو به هم گفت نترس به کسی نمیگم ماساژتا رده که خودتون میدونید ای جمله یعنی چی منم لباسشا دراوردم بعد د ست انداختم زیر سوتینش و بازش کردم و شروع کر دم به ماساژ بعد خیلی راروم رفتم اونجا که همه سما هم دوست دارید برید اره شلوارشا از پاش کنم یک شورت سفید توری پاش بود که زیرش یک کون گنده قایم شده بود شروع کردم مالوندن اونم چه مالوندنی لامصب چه نرم بود دیدم خودشا داره فشار میده رو فرش بله دیر جونبیدم و خانم ارضا شد و بعدشم که میدونید مثل خر جفتک انداخت پاشد و شرتشا کشد بالا شلوارشا پوشید و تیشرتش که زیر من اوفتاده بودا از زیرم کشید و کفت دستت درد نکه من میرم یک دوش بگیرم. من موندم با یک کیر شق کرده بی کس مونده شما هم بودید همین کارا میکردید منظورم کف دستیه منم زدم ریختم رو سوتینش که اونجا بود و کاس کوزما جم کردم و زدم بیرون. این جریان ادامه داره اگه دوست داشتید بگید مابقیشم بگم ممنون که وقت گذاشتید.نوشته‌ amirarham

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *