سلام این داستان واقعی هستش لطف کنید فحش ندید و چیزی که برازنده خودتون هست رو به من نگید چون تو همه داستان ها نظرات و دیدم که فقط فحش دادید.بگذریم.داستان من مربوط میشه به چند سال پیش که سرباز بودم 10 ماه از خدمتم گذشته بود که از دادگاه خوانواده فرستادنم تجریش دادسرا. 3تا سرباز بودن که با من شدن 4تا.ارشد اونجا بچه تبریز بود و بیشتر قاضی هاش آذری بودن.منم که بچه زنجان تا رسیدم مجتمع با ارشد خیلی رفیق شدیم 12 ماه خدمت بود و چون 2تا سرباز دیگه تهرانی بودن زیاد جور نبود باهاشون چون من بچه زنجانم و اذری صحبت مبکردیم باهم خوب شدیم.دو هفته گذشت و ی روز دیدم که یه خانم حدودآ 29 ساله حکم جلب دستش اومد طرف ارشد و خواست که اجازه خروج به شوهرش نده که بعدآ فهمیدم صیغه طرف بوده و مهریه داشته چون طرف قول ازدواج داده بود واسه صیغه کردنش هم 300تا سکه مهر داده بود ولی نگفت سر چی اختلاف پیدا کردن .خلاصه شوهرش و نگه داشتیم و زنه دوست داشت مرد حالا حالاها پیش ما بمونه و حتی حکم زندان بدن بهش.چند دقیقه گذشته بود که دیدم ارشد و زنه نیستن در آسایشگاه و باز کردم تا من و دیدن سریع جدا شدن فهمیدم خبری بوده بعد زنه شماره داد به ارشد و رفت .سعید (ارشدمون)بعد رفتنه زنه عذاب وجدان گرفت و ساعت 5 ز زد به زنه وایسادم پیشش دیدم داره معذرت خواهی میکنه و میگه نمیتونه کاری براش بکنه و قطع کرد البته شوهرشم تحویل بچه های کلانتری دربند داده بودیم.ازش پرسیدم موضوع چیه ؟گفت قاضی پرونده تبریزیه و زنه بهم گفت اگه باهاش خوبی بگو حکمش و سنگینه کنه منم که 12روز بعد بخاطر کسری قرار بود تسویه کنم از خدا خواسته ازش شماره خانم و گرفتم و بهش ز زدم.ازم پرسید اهل کجائی ؟ گفتم زنجان و بهش گفتم با قاضی شعبه میونه خوبی دارم شاید بتونم سفارشت و بکنم. این زنه هم تو کرج لباس زیر زنونه میفروخت و مغازه داشت. خلاصه پای حرف و با پروئی پایان باز کردم و چند بار فون سکس داشتیم و همش میگفت شوهرش نتونسته بکنتش و تو کف کیر مونده ازین کس شرا. منم قیافه بدی ندارم بورم و چون سرپرست نداشتیم ریش و سیبیلم و حسابی مرتب میکردم و به خودم میرسیدم.بعد از چند روز فون سکس گفتم کاش میشد باهم باشیم اما نگفتم چند روز دیگه از خدمت خلاص میشم اونم گفت بیا کرج بهت حال میدم اما سفارش یادت نره بهش گفتم مرخصی تا اون حد نمیدن که بیام کرج و برگردم اما باشه خیالت راحت سفارش میکنم.2روز گذشت و گفت 4مرداد دادگاه دارن و منم قرار بود 28 تسویه کنم و 29یا30تیر از اون خراب شده برم.منم سریع بهش گفتم سفارش کردم و گفتم آشنائی و قاضی قبول کرده پیش پرداخت قسط و طوری بزنه که طرف نتونه بده تو کونش عروسی بود گفت فون سکس؟ گفتم نه حال نمیده بهم گفت موردی نداره شب میام دادسرا اگه بتونی ردیف کنی.دادسرای ما هم دو تا در داشت یکی خ دربند و اون یکی خ پشتی و نگهبان شخصی داشت اما در اصلی دادسرا مسئولیتش با ما بود و نگهبان به این سمت کاری نداشت شب و پست وایسادم ساعت 1 بود که دیدم یه ماشین وایساد و یه خانم پیاده شد و اومد طرف در دادسرا سریع رفتم جلو دیدم خودشه با کلی ترس راش دادم تو. بازداشتگاه تو حیاط بود جائی که بقلش پله خور بود و دستشویی عمومی داشت از بازداشتگاه زیاد استفاده نمیشد بردم تو بازداشتگاه و زدم بیرون گفتم منتظر باشه تو حیاط چند قدم زدم میترسیدم افسر گشت بیاد اما خدارو شکر خبری نشد.رفتم تو و شروع کردیم به سینه مالوندنش لخت شد وای چه بدنی داشت سفید اما قیافه درست حسابی نداشت ازم پرسید قاضی و حکمش ردیفه یا نه که گفتم خیالت راحت جور شده.لباساش و در آوردم و شروع کردم به لیسیدن بدنش از پائین لاله گوشش شروع کردم وای چند ماه تو کف باشی و یه تیکه جلوت باشه جرش میدی منم دهاتی بازی در نیاوردم و با خونسردی کامل بدنش و لیس زدم حس لب نداشتم چون قیافش خوب نبود کیرم و کشید بیرون و شروع کرد به ساک زدن همینطور که داشت میخورد کوسشم میمالید همش میگفت وای چه کیری . کیر سرباز نخورده بودم که خوردم باتوم و میمالید به کوسش گفتم بسه پاشو تا تموم کنیم الآن کسی پیداش میشه دولا شد و خواست کوسش و بخورم اه اه حالم بهم خورد چون دوس نداشتم مجبور شدم و خوردم اما عجب کوسی داشت کیرم و حسابی شق کرده بود داشتم میمردم و هی دوست داشت باهم ور بریم منم دوس داشتم زود بکنمش و گمشه بره بعد 20 دقیقه مالوندن سر کیرم و گذاشتم رو کوسش هر دو تا داغ تا کیرم و کردم تو کوسش خودش و شل کرد و نفس عمیق کشید بعد شروع کردم به گائیدنش کس تنگ و گوشتی داشت اینبار نظرم عوض شد دوست داشتم کیرم همینجوری توش بمونه رو زانو خوابید و کمرش و کامل داد پائین کوسش زد بیرون وای وای فقط داشتم نگا میکردم یادم رفته بود بکنمش که گفت بدو زود باش دارم میمیرم کیرم و تا دسته جا کردم تو کوسش و با انگشتم سوراخ کونش و بازی دادم دمش گرم اونم تخم هامو میمالید 30 دقیقه فقط تلمبه زدم 3 یا 4 بار ارضا شد حس میکردم آب کوسش و اما کیر بد مصب من اصلآ حالیش نبود کجاست و تو چی رفته خلاصه با کلی تلاش آبم اومد و خیلی سریع کردم تو کونش و نذاشتم تکون بخوره آبم و ریختم تو کونش چون ترسیدم بریزم تو کوسش فردا درد سر بشه 5 دقیقه واسم ساک زد چون آبم اومده بود حالم داشت بهم میخورد پاشد لباس پوشید رفتم حیاط و دید زدم دیدم اوضاع آرومه گفتم بیا برو و سریع رفت سوار همون ماشین شد که منتظرش بود که دیدم راننده هم زنه.فرداش زنگ زد و کلی از هم تشکر و اینا بهش گفتم قاضی قول100 داده که شوهرت کم کم 1سال زندان باشه درحالی که من اصلآ قاضی شعبه رو نمیشناختم چند روز که گذشت رفتم یگان و تسویه کردم و 30 تیر بود که از خدمت سربازی خلاص شدم بعد اون دیگه خبری ازش نشد و خطم که ایرانسل بود و عوض کردم . این یکی از بهترین خاطرات دوران سربازیم بود گرچه تو دادگاه خوانواده 2 ونک هم چند بار تجربه حال داشتم اما سکس نداشتم تو سربازی.امید وارم که خوشتون اومده باشه . فداتوننوشته فرشید
0 views
Date: November 25, 2018