داستان سكس من و خواهر خانمم

0 views
0%

يه روز سرد زمستاني بود.ميدونيد كه هواي تهران تو اين فصل روزهاتقريبانيمه سرد اما عصرهاوشب استخون سوزه ومعمولا بساط پتو ولحاف توي اين فصل رونق زيادي داره واتفاقات زيادي هم زيرا اون رخ ميده .من هم تو خونه نشسته بودم وداشتم يه فيلم نيمه سكس نگاه ميكردم .ساعت 7 عصربود وهمسرم هم خونه نبود ورفته بود خريد. ما تقريبا يك سالي ميشه كه در تهران زندگي مي كنيم .قبلا تو تبريز بوديم ولي بخاطر بالا بودن قيمت مسكن و مشكل كاري من اومديم تهران تا هم بتونيم آب وهوايي عوض كنيم وهم از دست مشكلات كاري ام در تبريز يه نفس راحت بكشيم . خلاصه تو اين يك سال هم هيچكدوم از فاميل خونمون نيومده بودند. همسر من خيلي به خانواده اش وابسته است .دوتاخواهر ويك برادر ديگه هم داره كه خيلي با هم رفت وآمد ميكنند اما تو اين مدت به خاطر باز شدن مدرسه و سردي هوا نتونسته بودند به تهران بيايند.در بين خواهر زنهام ؛ اون بزرگه زياد ميونش با من خوب نيست وخيلي همديگرو تحويل نمي گيريم و زياد هم با هم رفت وامد نداريم چون خشك مقدسه و به اصطلاح مومن .اما اون آخري كه اسمش آیلین است با من خيلي رابطه اش خوبه .منو دوست داره وخيلي به من احترام ميذاره . در ضمن زيباست وخوش اندام و اكثر مواقع هم با لباسهاي تنگ وكوتاه جلوي من ميگرده وخيلي جلوي من راحته .البته اون 2 ساله كه ازدواج كرده با پسر داييش رضا. ولي هنوز بچه نداره ولي اونطور كه من فهميدم اونقدرها با شوهرش عاشق معشوق نبودن وبيشتر به خاط موقعيت پولي وشغل اون باهاش ازدواج كرده.البته رضا شوهرش هم بچه بدي نيست و زياد از اون تعصبات خشك مقدسي نداره وبه پوشش زنش گير نميده . اينم بگم كه من وآیلین خيلي با هم راحتيم و راحت از سكس حرف ميزنيم .البته بعنوان مشاوره وراهنمايي چون اون خيلي به سكس علاقه داره ومن هم راحت وباز دراين موردبراش حرف ميزنم و ازاين نظر خيلي با هم صميمي هستيم . از شما چه پنهون چندين بار هم خودمونو به هم ماليديم مثلا موقعي كه در آشپزخانه بود و يه شلوار استرج تنگ ويه ميني تاپ كوتاه پوشيده بودطوري كه سينه هاي خوش تراش وبرجسته اش كاملا مشخص بودوبراحتي ميشد نوك سينه هاشو ديد بدون اينكه به روي هم بياريم من از پشتش رد شدم وموقع رد شدن اينطور وانمود كردم كه جا تنگه وپايين تنه ام رو نرم و آروم به با سنش ماليدم و دستانم رو به زير بغلش بردم وبه نوك سينه هاش رسوندم واين صحنه شايد 5 ثانيه طول نكشيد آیلین هم كاملا باسنش را به عقب آورد تا تماس از پايين كامل شود.اين3 ثانيه يه دنيا برايم لذت داشت وديوانه ام كرد ولي اصلا به روي هم نياورديم.يه بار هم كه تو خونمون خوابيده بود وهمسرم هم در آشپزخانه بود .آروم لبم رو روي لباش گذاشتم وفوري يه بوسه ازلبهاي داغش گرفتم.بهرحال اون روز نشسته بودم كه ناگهان تلفن زنگ زد وگوشي روبرداشتم ديدم آیلین ست. خيلي خوشحال شدم و احوالپرسي گرمي با هم كرديم .آیلین گفت كه ميخواد با شوهرش روز چهارشنبه عصر بيان تهران حدود 12 شب ميرسن خونمون وتا شنبه عصر هم ميمونند. اونقدر از شنيدن اين خبر خوشحال شدم كه ميخواستم بال در بياورم.بالاخره آیلین رو ميديدم و ميتونستم چند روزي رو 4 نفري باهم باشيم . اينو هم بگم كه من با خانمم اصلا مشكل ندارم و رابطه مون هم خوبه و من وخواهرزنم بيشتر بعنوان دوست با هم رابطه داريم تا اينكه رابطمون داماد خواهر زني باشه واصلا بحث عاشق ومعشوقي دربين نيست .البته همسر من هم اصلا به اين گونه مسايل حساس نيست ومعتقده كه حساسيت در اينگونه موارد مرد رو بيشتر وسوسه ميكنه و به انحراف ميكشونه .من از اين نظر واقعا از همسرم تشكر ميكنم كه به اينگونه مسايل اهميت ميده و هوامو دارهامروز دوشنبه بود و من تا روز چهارشنبه لحظه شماري ميكردم . اميدوار بودم تو اين چند روزي كه اونها ميان اينجا موقعيتي پيش بياد كه بتونم با آیلین تنها باشم و با هم حرفهاي سكسي بزنيم .البته همانطور كه گفتم نه بطور مستقيم بلكه به صورت تبادل نظر- داستان واينكه شوهرش چه مدلي با اون حال ميكنه واز اين دست حرفها.در ضمن ميتونستم عكسهاي سكسي هم كه در كامپيوتر دارم رو بهش نشون بدم.خلاصه چهارشنبه شد و ساعت 3011 شب بود كه زنگ خانه به صدا درآمد و من در حاليكه سعي ميكردم هيجان ام رو پنهان كنم در را برويشان باز كردم . آیلین خيلي اندامش درشت تر و زيباتر شده بود وآرايش نسبتا غليظي هم كرده بود.ويك مانتوي تنگ و كوتاه هم پوشيده بود . شوهرش رضا هم كلي تيپ زده بود. خلاصه احوالپرسي گرمي كرديم ومن آنها را به سمت اتاق راهنمايي كردم . دو تا خواهر وقتي هم ديگرو ديدند كلي با هم احوالپرسي كردند و خوشحال شدند.من هم با خوشحالي آنها را به هال وپذيرايي راهنمايي كردم وكنار هم روي مبل نشستيم . آیلین رفت تو اتاق ديگه كه لباس عوض كنه وهمسر من مینا نيز از قبل يه لباس راحت وتقريبا نيمه باز پوشيده بود بطوري كه قسمت زيادي از سينه هاش براحتي از كنا ر زيربغلش معلوم بود و شلوار تنگي كه پایان اعضاي پايين تنه اش را مشخص ميكرد.من منتظر بودم ببينم كه آیلین با چه پوششي جلوي من مياد و كنار رضا مشغول چاق سلامتي بودم .وقتي آیلین وارد اتاق پذيرايي شد من از شدت هيجان قلبم شروع به تپيدن كرد . اون يه تاپ دو بنده كه فقط روي قسمت باريكي از سينه هاشو پوشونده بود به تن داشت ويه شلوار استرج كوتاه از اون مدلهايي كه فاق كوتاه دارند وكمي از خط باسن بيرون از شلوار ميماند و جنس مخمل نرم دارند ؛ پوشيده بود.موهاشو هم يه رنگ شرابي قشنگ زده بود وروي لبهاشم قشنگترين رنگ قرمز رژي كه تا اون روز نديده بودم زده بود. بنظر من اون تي شرت دوبنده به يه ميني سوتين بيشتر شباهت داشت تا به يك تاپ و اونقدر هم باريك رويپستونهاي آیلین رو پوشونده بود كه هر چند باري كه آیلین رو كاناپه تكون ميخورد حين صحبت كردن؛ ليز مي خورد وپايين مي امد وتا سر نوك پستونش ولو ميشد . رضا شوهرش هم بي خيال نشسته بود وداشت ماهواره نگاه ميكرد واصلا حواسش به آیلین نبود.اينم بگم كه رضا علاقه زيادي به ماهواره وفيلم داره واگه بشينه پاش به اين راحتي ها ول كن نيست .من لحظه اي از ديد زدن به سر وسينه وخط باسن آیلین كه از شلوارش بيرون زده بود غافل نبودم و آیلین هم كاملا متوجه شده بود ودر حين اينكه خواهرش به آشپزخانه براي انجام كار ميرفت خيلي راحتتر خودشو ولو ميكرد وميني سوتينش رو كه پايين آمده بود به حال خودش گذاشته بود.وگاهي مخصوصا آروم با دستاش روي سينه هاشو نوازش ميكردو با دست به رانهايش ميكشيد وبا اينكار بيشتر مرا به وسوسه مي انداخت . بعد از صرف شام در ساعت 3012 شب دور هم روي فرش جمع شديم ومشغول صحبت وخوردن چاي وتنقلات شديم همسرم مینا نيز حالا راحتتر بود بخصوص كه ميديد خواهرش آیلین خيلي سكسي جلوي من ميگرده اون هم سعي ميكرد كه با رضا راحتتر باشه واز نشون دادن اعضاي بدنش هيچ ابايي نداشت .بخصوص وقتي كه دست رضا رو گرفت وشروع كرد با انگشتاش ور رفتن بعنوان شوخي وخيلي با رضا ورميرفت . ساعت حالا 2 نيمه شب بود و چشمهاي همگي خمار خواب . رضا جلوي ماهواره خوابش برد .آیلین ومینا هم مشغول صحبت بودند.مینا هم از چشماش معلوم بود كه خمار خوابه .كمي بعد اونم همونجايي كه دراز كشيده بود كنار رضا خوابش برد . حالا من مونده بودم وآیلین كه حالا صورتهامون كاملا به نزديك بود وصداي بهم خوردن لبهاي هم رو موقع صحبت كردن ميشنيديم .البته حالا ما آروم تر با هم حرف ميزديم تا مزاحم خواب رضا ومینا نشيم .من هم مثل رضا يه شلوارك تنگ وكوتاه پام بودكه برجستگي كيرم رو كاملا نشون ميداد بنابراين طوري روبروي آیلین دراز كشيدم كه اون بتونه برجستگي كيرم رو از رو شلوارك ببينه و اونم درست همانطوري كه من ميخواستم روبروي من دراز كشيدبا فاصله خيلي كم وفكر ميكنم كه متوجه قضيه هم شده بود.البته من هم گاهي اوقات دستم رو روي شلواركم ميماليدم تا مثلا برجستگي كيرم رو بخوابونم ولي مخصوصا طوري اونو تنظيم ميكردم تا برجستگي بيشتر معلوم بشه .خلاصه از مسايل مختلف با هم صحبت كرديم وبعد ديدم كه چشمهاي آیلین داره خمار خواب ميشه بنابريناونوبه اتاق خواب راهنمايي كردم ودستش رو گرفتم واونم دستمو خيلي با حس فشار داد وبا هم بسوي تخت رفتيم .به آیلین گفتم كه لباس راحت براي خواب داره گفت آره ومن از اتاق بيرون رفتم تا آیلین لباسشو عوض كنه.آیلین هم در اتاق رو نبست ومن ازكناردرب براحتي او را ميديدم.ازديدن اين صحنهداشت قلبم از شدت ضربان از جا كنده ميشد.آیلین آروم ميني سوتينش رو در آورد و بعد هم شلوارشو در آورد وبا يك شورت سكسي ايستاد وحدس زدم ميدونست كه من دارم يواشكي ديدش ميزنم. از ديدن سينه هاي خوش تراش وبرجسته آیلین و اون رانهاي خوش تراش و ناف شكم وكون زيبا و سبزه اش داشتم ديوانه ميشدم . من سرم را بيشتر بداخل اتاق بردم طوري كه آیلین اگر سرش را مي چرخاند؛راحت مرا ميديد ومندر آن لحظه طوري ديوانه شده بودم كه اصلا متوجه حركاتم نبودم و كيرم شق شق شده بود .آیلین كمي جلوي آينه با سينه و بدنش ور رفت و خوب آنها را مالش داد.بعد خيلي سكسي وآرام شورتش را درآورد وبا انگشت شروع كرد به نوازش چوچوله كوسش وخيسي انگشتش نشان ميداد كه كوسش حسابي خيس وتره و بدجوري حشري شده .حالا ديگه ميدونستم كه آیلین متوجه شده كه من دارم از پشت نگاهش ميكنم ولي خودشو به اون راه زده تا منو حشري كنه با اين حركاتش .من ديگه طاقت نياوردم .شلوارك و پيرهنم را درآوردم ولخت لخت كنار در اتاق ايستادم وشروع كردم به ماليدن كير شق شده ام .كيرم قرمز قرمز شده بود وصداي نفسهام از شدت هيجان بلند شده بود . در همين احوال آیلین كه لخت لخت تو اتاق ايستاده بود و داشت اندام خوش تركيب وشهواني ومتناسب خودشو مي ماليد به عقب نگاه كرد و چشمش به بدن لخت من كه كنار در داشتم كيرم رو با دست مي ماليدم افتاد.در جا خشكش زد ومبهوت ماند .حسابي جا خورده بود و لبهاي سرخش بي حركت ونيمه باز مانده بود .فقط اينو بهتون بگم كه در لحظه آروم به طرف هم حركت كرديم وچشم تو چشم شديم ودر يك لحظه لبهاي گرم وداغ و شهوتي آیلین رو رو لبهام حس كردمدنيا داشت دور سرم مي چرخيد وتو اون لحظه هيچ آرزويي نداشتم الا اينكه لب وزبان آیلین از دهان من بيرون نياد. طوري همديگرو بغل كرده بوديم كه فكر ميكنم هيچ احدي نمي تونست اون لحظه بدنهاي لخت وگرم ما رو ازهم جداكنه وكاملا درهم گره خورده بوديم.من همزمان سينه هاي آیلین رو كاملا به بدن خودم چسبانده بودم وگرمي وشقي نوك سينه هاشو كاملا رو سينه ام حس ميكردم.دستامو هم بدور كون آیلین حلقه كرده بودم و محكم لمبرهايش را مي ماليدم .وگاهي از همونجا با نوك انگشتم سوراخ داغ وتنگ كونش را نوازش ميكردم.حدودايكربع فقط همينطوري بدنهامون به هم قفل شده بود وداشتيم زبون ولب هم رومي خورديم .بعضي مواقع حس كردم آیلین داره زبونمو از جا مي كنه وطوري آب دهان لزج خود را وارد دهانم ميكرد كه نمي تونستم نفس بكشم .من هم آب دهانش را بهمراه زبون داغ وشيرينش مي مكيدم وشهد شيرين لبانش حرارت لبانم را دو چندان مي كرد.فكر ميكنم حدود 10 دقيقه ديگر به همين منوال سپري شد كه كمي بدنهايمان را از هم سوا كرديم ودر نگاه هم خيره شديم.آیلین رومانتیک وبا حرارت نگاهم ميكردومن هم در چشمان مستش خيره شدم وشروع به نوازش موهايش كردم ونوك انگشتانم را بروي گردنشكشيدم و آرام آرام به سمت سينه اش حركت دادم و به روي سينه اش رساندم وبعد ازروي سينه هاي زيبا وشهوتي اش با نوازشي آرام به سمت نافش بردم . انگشتم را با آب دهانم خيس كردم وبعد شروع به نوازش نافش كردم وشكم نرم وصافش را با خيسي انگشتم نوازش كردم .آیلین؛ مست مست از شهوت ناله نازي كرد ومجددا پشت سرم را با دستش گرفت وبا شهوت بيشتري مجدد زبان ولبش را توي دهانم فرستاد ومحكم شروع به مكيدن كرد. من هم همزمان شروع به نوازش رانهاي گرم و ترد آیلین كردم اما مثل اينكه لبهاي تشنه ما سير بشو نبود و هر دوي ما ديوانه عشقبازي هم شده بوديم .ذره ذره بدن همديگرو مي ليسيديم و دور دهانمان خيس خيس بود.موهاي سياهش ادکلن دلنشيني داشت و من مرتب بيني ام را بداخل موهايش ميبردم وزبانم را داخل گوشش ميكردم ولاله گوشش را با نوك زبانم نوازش ميكردم .آیلین هم دستاش بيكار نبود وپشتم را با نوك انگشتانش نوازش ميكرد وگاهي هم محكم مي فشرد وكيرم را كه حالا كلفت كلفت شده بود توي دستش ميگرفت ومي ماليد.بعد آرام در حالي كه نوك زبانم روي نوك پستانهاي آیلین مي لغزيد وآنها را خيس ميكرد آیلین را در بغلم گرفتم و به سمت تخت بردم ودرازكش خواباندم .و كمي خيره به بدن لخت قشنگش نگاه كردم .باورم نمي شد من وآیلین لخت روي هم ديگه هستيم وتمامي لختي بدن وپستانهايش به بدن من چسبيده .حتي يه لحظه فكر به اين مسئله هم مرا از خود بيخود ميكردو به همين خاطر در همون حالتي كه من روي بدن آیلین درازكش بودم به چشمان سياه وقشنگش خيره شدم لبم را به صورتش نزديك كردم و با حس هر چه تمامتر گفتم آیلین جان دوستت دارم؛ دوست دارم بهت بگم كه عاشقتم؛ عزيز قشنگم و آیلین هم با صداي ناز وعاشقانه اش كه با شهوت همراه بود جواب داد منم عاشقتم دوستت دارم مي خوام امشب عاشقت باشم .منم جواب دادم خواهر خانم زيباي من؛ من براي لبات ميميرم . دوستت دارم ؛ واسه ليسيدن ذره ذره بدنت ميميرم آیلین جانم ..شايد حدود يكربعي مرتب بهم حرفهاي رومانتیک ميزديم واز گفتن اين حرفها درلذت غرق ميشديم ولي انگار آتش اين عشقبازي خاموش شدني نبود.بعد از حرفهاي رومانتیک ازروي آیلین بلند شدم ونيم خيز كنارش نشستم .مي خواستم اين بدن لخت و اندام زيبا را بيشتر نگاه كنم وآیلین هم تو همون حالت با انگشتش داشت چوچوله كوسش رو مي ماليد .نگاهي به لبهاي قرمز وزيباي آیلین كردم هنوز كمي از روژهاي روي لبش مانده بود پس دست بكارشدم ودوباره روي صورت آیلین خم شدم اما قبل از اينكه لبانم به لبانش برسد خود آیلین پيش دستي كرد و با ولع پایان پایان لب وزبان را وارد دهانش كرد وشروع كرد به مكيدن آنچنان كه كاملا دهانم در دهانش قفل شده بود وداشتم خفه ميشدم .بعد از اينكه پایان قسمتهاي لب آیلین رو مكيدم آروم زبانم را روي بدنش به حركت درآوردم .از زير گردن آیلین شروع كردم وبه طرف پستانهايش رفتم وخيلي نرم شروع كردم به خوردن آنها.سينه هاي آیلین سفت ونوك آنها برجسته شده بود وبا هر مكيدن من از سرسينه هايش ناله شهوت آميزي از گلوي او خارج ميشد وتمام بدنش به حركت آمده بود واز لذت به خود مي پيچيد.هرچقدر بيشترسينه هايش را مي خوردم كمتر سير ميشدم خود آیلین هم گاهي با دست سينه اش را جمع مي كرد وبزور مي چپوند توي دهانم تا بمكم.وچنان با شهوت اينكارو ميكرد كه من فكم خسته شد و براي خوردن سينه هاي آیلین كم آوردم . بعد از اينكار همونطور آروم زبانم را به طرف ناف وشكمش رساندم وكمي هم موهاي ظريف بالاي كوسش رو با آب دهانم خيس كردم وبا لبهام آروم كشيدمشون .خدايا اين ديگه چه لذتي بود . بعدش نوك خيس زبانم را توي سوراخ نافش فرو كردم وكمي توي آن چرخاندم تا آیلین ناله اش بلندتر و حركات شهواني بدنش بيشتر بشه .مي خواستم طعم ذره ذره بدن لخت آیلین رو با زبونم بچشم و مستي ام را دو چندان كنم .مشغول ليسيدن شكم وناف آیلین بودم كه ديدم آیلین داره نيم تنه منو به طرف صورتش نزديك ميكنه راحت ميشد حدس زد كه آیلین چي ميخواد براي همين به حالت 69 روي هم خوابيديم و فقط حس كردم كه كيرم گرم و لزج شد.آیلین آنچنان با ولع كيرم را ساك ميزد كه كيرم قرمز قرمز شده بود وكلفتي اش دوچندان .احساس ميكردم كه كيرم تا ته حلقش تو ميره وبيرون مياد. آنچنان با ولع كيرم را ميخورد كه انگار دارد يك بستني خامه اي را مي بلعد.من هم مشغول خوردن ومكيدن انگشتان پاي آیلین شدم .از اينكار واقعا لذت ميبردم و دوست داشتم پایان انگشتان پاي آیلین رو يكجا با زبانم بمكم. آیلین هم بشدت از اينكار من خوشش آمده بودو ميگفت بخور بيشتر بخور انگشتامو و من هم محكمتر انگشتاي پاشو مك ميزدم .كمي بعد شهد شيرين كوس آیلین را داشتم مي چشيدم وآنچنان با اشتها چوچوله هاي قرمز و ورم كرده آیلین را مك ميزدم وميخوردم كه آیلین هم كه مشغول مكيدن كيرم بود بشدت ناله مي كرد ونمي تونست به ساك زدن ادامه بده .نوك بيني ام را هم گاهي وارد كوسش ميكردم تا كمي زبانم استراحت كنه وبعد دوباره تمامي كوس وچوچوله آیلین را با پایان وجود وارد دهانم ميكردم وآنچنان ساك مي زدم كه آیلین ناله ميكرد كه ديوونم كردي عزيزم تموم كردي كوسمو. از طرفي اين كار باعث ميشد كه آیلین با شدت بيشتري ساك بزند وحتي يكبار هم حس كردم كيرم وارد حلقش شد و ناله اي از شدت لذت سردادم .حدود نيم ساعتي به همين وضعيت 69 گذشت ومن همزمان كه كوس آیلین را مي خوردم و گلويم رابا آب شيرين وداغ كوسش تازه وتر مي كردم؛ دستانم هم بيكار نبود وهمزمان پستونهاي آیلین رو مي چلوند وخود آیلین هم گاهي كيرم را لاي سينه هايش ميگذاشت و عقب جلو ميكرد و ناله ميزد.حالا ديگه نوبت اون لحظه رويايي و فراموش نشدني رسيده بود .هر دو ديوانه ومست از بدن هم آماده بوديم تا خودمان را در هم گره بزنيم و به اوج ونهايت اين لذت وصف نشدني برسيم.آیلین روي تخت دراز كشيد و من هم يك عدد كاندوم روي كيرم سوار كردم و بعد خيلي آروم كيرم را وارد كوس داغ وخيس وتنگ آیلین كردم و آیلین يك آه ناز كشيد وگفت جون عزيزم بكن كوس تنگمو جرش بده ومن هم با شدت بيشتري كيرم را داخل كوسش عقب وجلو ميكردم ودر همون حال خودمو روي بدن آیلین انداختم و لبم را روي لب هم گذاشتيم و مشغول شديم .اگر بگويم كه تو اين لحظات ما توي يه دنياي ديگه بوديم وانگار رويا ميديدم دروغ نگفته ام؛ كوس تنگ ووقرمز آیلین بدجوري داشت به كيرم حال ميداد. پستوناي آیلین ديگه سفت ومحكم شده بود وتو دستام جا نمي شد.بعد از مدتي آیلین روي دو دست ودو پا خم شد ومن كيرم رو كردم تو كوسش وهمزمان انگشتمو خيس كردم وشروع كردم به نوازش سوراخ تنگ وواقعا زيباي كون آیلین وبا اينكار شدت شهوت او را دوبرابر ميكردم . خيلي هوس كرده بودم كه كيرم سوراخ تنگ وداغ كون آیلین رو هم مزه كنه ولي روم نمي شد كه اينكارو بكنم .دوست داشتم كه خود آیلین پيشنهاد بده . كمي كه يه انگشتي با كون آیلین ور رفتم اينكارو دو انگشتي شروع كردم وكمي داخل سوراخ كونش فرو بردم وآیلین هم معلوم بود كه خوشش آمده وكونش را بيشتر حركت ميداد تا انگشتم بيشتر توي كونش حركت كنه وبيشتر لذت ببره وكوسش هم ديگه حالا با كير من فيت شده بود وطوري كيرمو عقب جلو ميكردم تو كوسش كه با هر بار تكان كوسش بيشتر خيس ميشد ومعلوم بود كه فوق العاده از اين حركت نرم و متناسب كيرم لذت ميبره .من هم آبهايي را كه از كناره هاي كوسش بيرون ميريخت با انگشت جمع ميكردم و باز زبانم آنها را مي ليسيدم و مي خوردم . واي كه چه لذتي داشت اينكار.بعد از اين كار تصميم گرفتيم مدل حال كردن را عوض كنيم .من روكمر روي تخت خوابيدم وآیلین هم اون بدن نرم وزيباو گرمش را و بخصوص اون لمبرهاي ترد ولطيف كونش را روي بدنم گذاشت وكير كلفت و قرمزم رابا دستش گرفت وكمي با اون دهان خوشگل ولبهاي نازش تف ماليد و كيرمو با ولع داخل كوسش چپاند وشروع كرد با ناله وشهوت روي كيرم بالا وپايين رفتن و هر بار كه لمبرهاي كونش به كير وخايه هام ميخورد انگار كه يه نازبالش مخمل به تنم ماليده .بعد از اين روش آیلین از رو كيرم پياده شد ودوباره لب وزبانش را به كيرم نزديك كرد وايندفعه افتاد به جون خايه هام وتخمامو درسته وارد دهانش كرد وآنها را با آب گرم و لزج دهانش نوازش ميداد و راستش يه كم هم قلقلكم گرفته بود ولي آیلین كاملا با مهارت اينكارو ميكرد وحسابي تخمام وخايه هامو حال آورد. بعد صورتش را نزديك من كرد و خيسي دهانش را با زبانش وارد دهانم كرد و لبهايم را كاملا چلاند ومن هم همزمان مشغول مالش پستوناش شدم .بعد گفت عزيزم سوراخ تنگ كونمو با كيرت باز ميكني ؟كونم داره ازحرارت آتيش ميگيره .كونمو مي كني؟ خواهش ميكنم . من هم مثل نديد بديدها سريع گفتم چرا كه نه عزيزم بدجوري هم ميخوام اصلا اجازه ميدي سوراخ كونتو كامل ليس بزنم و زبونمو توش بكنم ؟ آیلین هم با ناله گفت آره خواهش ميكنم تور رو خدا اينكارو بكن دارم ميميرم .من بسرعت آیلین رو دمر كردم واول نوك بيني ام را به سوراخ كونش ماليدم ونوازش كردم وبعد زبانم را با فشار وارد سوراخ كونش كردم .اينم بگم كه سوراخ كون آیلین فوق العاده تميز بود و واقعا تحريك كننده والبته داغ داغ .وبراي همين من خيلي راحت شروع به ليسيدن كونش كردم .وقتي كاملا از ليسيدن سير شدم كاندوم را آماده كردم تا به كيرم بزنم اما آیلین كاندوم را ازم گرفت وگفت اينوبذار براي حال كردن از كوس. مي خوام سوراخ كونم پایان عضله هاي كيرتو لمس كنه. بعد با زبانش پایان كيرمو ليسيد وچهار دست وپا شد وگفت زود باش بده كيرتو ومن هم كير خيسم رو خيلي آروم وارد كونش كردم .اول نوك كيرمو فرستادم تو ولي چون سوراخش تنگ بود براحتي تو نمي رفت ولي من با آرامش واينكه ميدونستم براي كون كردن بايد نوك كير را ابتدا خيلي نرم تو فرستاد تا طرف دردي حس نكنه ؛ با حوصله نوك كيرمو به دور سوراخ آیلین مي ماليدم تا هم لذت ببره وهم عضله هاي كونش بازتر بشه .كمي كه اينكارو كردم دوباره سر كيرمو گذاشتم رو سوراخ كون آیلین وآروم فشار دادم تو آیلین ناله آرومي كرد وگفت خوبه خيلي خوبه همينطور آروم بياتو ومن هم با احتياط بيشتر كيرم را فرو ميكردم وكمي صبر ميكردم تا جا بازتر بشه وهمزمان بادست ديگرم چوچوله هاي آیلین رو نوازش ميكردم تا اين دردآروم رو زياد حس نكنه . كيرم را كامل بيرون آوردم وبعد دوباره با تف خيسش كردم ودوباره آروم فرستادم تو واينبار براحتي داخل سوراخ كونش فرو رفت وآیلین با حرارت گفت مرسي عزيزم .خيلي داره حال ميده فداي اون كير كلفتت ؛ تا ته كيرتو بكن تو؛ كونمو پاره كن؛ به كونم حال بده و..من هم ابتدا يواش كيرمو عقب جلو ميكردم وبعد ديدم كه كونش بازتر شده با سرعت بيشتري اينكارو كردم وهمزمان لمبرهاي كون آیلین رو گرفته بودم و به بدنم ميزدم واونم بشدت داشت لذت ميبرد وناله ميزد بطوري كه ترسيدم نكنه صدامون از در بيرون بره و باعث بشه شوهر آیلین ومینا بيدار شوند.ولي چون فاصله تا هال زياد بود ودرب راهم بسته بودم وميدونستم كه خواب اونهاهم سنگينه با خيال راحت به سكس مشغول بوديم .من نمي دونستم كه سكس با خواهر خانم البته يه خواهرزن خوب و امروزي مثل آیلین ميتونه اينقدر لذت داشته باشه و هم اينكه آدم از نظر بهداشتي خيالش راحته وهم چشمش از دخترها وزنهاي ديگه سير ميشه . من كه واقعا داشتم از لذت ميمردم واون شب همش فكر ميكردم تو خواب ورويا هستم وباورم نمي شد كه دارم خواهر خانم عزيزم آیلین را مي كنم به اين ميگن يه سكس لذت بخش كه جزو ساعات عمر آدم حساب نميشه چون فكر آزاده وغرق در لذت ودر ضمن ميدونستم كه همسرم مینا نيز به اين مسئله حساسيت ندارهو من هم اگه يه روزي اونو هنگام سكس با مرد ديگري ببينم ناراحت نمي شم ومزاحم سكس اونا نخواهم شد چون عقيده دارم كه سكس ربطي به زندگي روزمره يه خانم وشوهر نداره .سكس يه لذت زودگذره كه به انسان نشاط ميده وبعد تموم ميشه اگه قرار بشه سكس باعث از هم پاشيدن يه خانواده بش مطمئنم كه اون خانواده با هر چيز ديگري هم راحت ازهم ميپاشه وايناهمش بهونه است .سكس تموم ميشه وما هركدم بدنبال خانواده خود ميرويم وزندگي عادي خود را ادامه ميدهيم .البته هر دو طرف در سكس بايد چنين تفكري داشته باشند تا مسئله اي بوجود نياد وسكس رو بفهمند نه اينكه از اون وسيله اي براي سواستفاده درست كنند.من فكر ميكنم كه من وهمسرم وخواهر خانم وباجناقم هم تقريبا تو همين سطح تفكر باشيم واهل تفكرات وسياست بازي آخوندها نيستسم ونمي گذاريم دامنه مزخزفات ومذهب نمايي هاي آنها به زندگي خصوصي ما رخنه كند ودر خانه خودمان ودر كنارهم حداقل اين محدوديتهاي واقعا احمقانه و مضحك را كنار زده ايمخلاصه سرتونو دردنميارم واز منبر پايين ميام بجرات ميتونم بگم از ساعت303 تا 154 دقيقه من داشتم آیلین رو ازكون ميكردم ولي آیلین سيربشو نبود و بدجوري كونش به كيرم قفل شده بود وكيرم داشت تو كون تنگ وداغ آیلین ذوب ميشد و بي حس شده بود و كم كم حس ميكردم كه آب كيرم ميخواد توكونش فوران بزنه و سيرابش كنه اما مي خواستم كه آیلین هم با من به ارگاسم برسه براي همين گفتم عزيزم سير نشدي وآیلین گفت دارم ميام عزيزم ولي آبتو نصفشو تو كونم خالي كن وبقيه ش رو هم بريز تو حلقم كه بدجوري تشنه مه و اين در حالي بود كه صداي نفسهاي آیلین لحظه به لحظه اوج مي گرفت و ديوونه ش ميكرد وكم كم داشت به ارگاسم ميرسيد من هم حركات كيرم را سريعتر كردم و كلفتي كيرم به حداكثر رسيده بود وتخمام پر اسپرم شده بود و طولي نكشيد كه صداي ناله من وجيغ شهواني آیلین بيانگرماجرا بود. طبق خواسته آیلین نيمي از آب كيرمو توي سوراخ كون آیلین خالي كردم وبعد سريع كيرموبيرون كشيدم وآیلین باحركتي ديوانه وار كيرمو چپوند توي دهانش وبا اشتهاي فراوان بقيه آب كيرمو ريخت تو دهن وحلقش وحتي سعي داشت با ميك زد بيشتر ته مونده اسپرمهاي توي كيرمو بمكه وبخوره كه اينكار اون نفس من را بند آورده بود.حتي با انگشت بعضي قطرات آبم رو كه روي صورتش ريخته بود جمع ميكرد و با اشتها بدهانش ميگذاشت وميخورد.خدايا باورم نمي شد كه اين سكس رو با آیلین داشته ام .همينطور كه در حال نفس زدن بوديم رو ي بدن هم افتاديم وبهم قفل شديم وآیلین زبانش را كه حالا مزه اسپرم به خود گرفته بود وارد دهانم كرد و مشغول شد. خيلي برايم لذت داشت تا مزه اسپرمو از دهن يه دختر زيبا ولطيف مثل آیلین بچشم و نميدونستم كه اينقدر لذت داره با اينكه در حالت معمولي از اينكار خوشم نمي آمد ولي در حال حاضر خيلي خوشم آمده بود وزبان آب كيري آیلین رو با ولع پایان مي مكيدم و اونم دور دهانم را با زبانش خيس ميكرد .همينطور كه بدنهامون به هم قفل شده بود مشغول عشقبازي شديم وقربون صدقه هم مي رفتيم .و لب گيري هاي فوق رومانتیک ميكرديم و خلاصه همه رقمه با هم حال كرديم. بعد از يكربع كه تو اين حالت بوديم به آیلین گفتم كه مايلي با هم به حمام برويم واو هم با خوشحالي قبول كرد توي اين اوضاع كير من هنوز نيمه راست بود وسير نشده بود وآیلین هم هنوز شهوت توي بدن وسينه هاش موج ميزد واين حمام ميتونست مجدداما رو دوباره احيا كنه . دست هم ديگرو گرفتيم وآروم درب اتاق رو باز كرديم ويوشكي اومديم بيرون اما در كمال تعجب ديديم توي هال اثري از مینا ورضا نيست . من وآیلین لبخندي از رضايت زديم و خوشحال از اينكه مینا ورضا هم با هم الان مشغول هستند توي يه اتاق ديگه وكاري به كار ما نخواهند داشتدرب حمام را باز كرديم وداخل شديم . من شير آب داغ را باز كردم و گرماي آب را تنظيم كردم وبعد از اينكار همزمان زير دوش همديگرو بغل كرديم و لبمون توي دهن همديگه رفت واي كه چه كيفي داشت زير دوش داغ بدن لخت يك دختر خوش اندام وزيبا رو بغل كني وقطرات آبگرم روي بدنتون جاري بشه وگرماي عشقتونو چند برابر كنه . نميدونم چطوري اون لحظات زير دوش رو توصيف كنم كه با چه لذتي بدنهاي داغ و خيس هم رو ميماليديم ودهان من توي دهان آیلین يك لحظه هم آروم نداشت .ساك زدن آیلین هم در حمام وزير دوش فوق العاده بي نظير بود طوري كه نفسم به شماره افتاد و كيرم را كه نيمه راست بود كاملا بيدار كرد وبه وسوسه انداخت . توهمون حال به آیلین گفتم اشكال نداره همينطور سرپا يي بدون كاندوم بكنم تو كوست تا كيرم ديواره ها ي كوست رو لمس كنه وآیلین هم گفت اشكال نداره ولي احتياط كن ومن هم يكدست آیلین رو بدور گردنم حلقه كردم بعنوان تكيه گاه ؛ وبعد با دست ديگر پاي آیلین رو دادم بالا وكيرم را به آرامي وارد كوس آیلین كردم وهمون طور در حالت سرپايي كيرم را تو كوسش عقب جلو ميكردم وتقريبا آیلین از بدن من آويزان بود.تو همون حال هم مشغول لب گيري از همديگه شديم .اينو بگم كه واقعا لب وزبون خوردن تو سكس به پایان مراحل سكس برتري داره ومن ديوانه اين كار هستم ودختري هم كه با عشق و با ميل به پسري لب بدهد هميشه جوان ميماند ويك تاثير عجيب روحي رواني ويك آرامش دروني به انسان دست ميدهد كه با هيچ چيز نميشود انرا عوض كرد ومن سعي ميكنم چه با همسرم مینا وچه با آیلین كه الان با اون سكس دارم از لب گيري غافل نشمبعد از 10 دقيقه كه اين مدلي كار كرديم واحساس كردم ممكنه آیلین خسته بشه پايش راپايين آوردم وكيرمو از توكوسش در آوردم تا كمي استراحت كنه ودراين لحظه ياد يه كار فانتزي كه هميشه دوست داشتم امتحانش كنم افتادم .سرمو به گوش آیلین نزديك كردم وگفتم آیلین جون دوست دارم بشاشي رو بدنم وآیلین هم فوي گفت منم همينطور خيلي دوست دارم اينكارو اما روم نميشد بهت بگم و خوشحالم كه خودت زودتر گفتي وبعد گفت اول تو بشا ش رو بدنم و به نيم خيز جلوي من نشست وسينه هاشو تو دستش گرفت ومن هم كيرم را روي سينه هاش نشونه گرفتم وبه آرامي روي سينه وبدنش شاشيدم و اونهم پایان بدنش را زير شاش من كامل شست وبعد من بدنم رابين دو پايش بردم بطوري كه كوس آیلین دقيقا بالاي گردنم قرار گرفت وبعد حس كردم گردنم داره ميسوزه و شاش آیلین كه تقريبا با فشار هم بيرون آمد پایان بدنمو خيس كرد و باور نمي كردم اينكار اينقدر تاثير شهواني در سكس داشته باشد . آیلین تا قطره آخر شاششو رو بدنم خالي كرد وبه هردو دوباره زير دوش رفتيم و بدن همديگرو شستيم .من بدن آیلین را با يه شامپوبدن شستم ونوازش كردم وموهاي قشنگشو زير دوش به آرامي شانه زدم بطوريكه از پشت بدنمو به پشت آیلین چسبونده بودم وكيرم دقيقا افتاده بود توي درز كون آیلین وبعضي وقتها هم پستوناشو با دستام مي چلوندم بدن هردومون كفي بود وليز شده بود وبغل كردن توي اين حالت لطف ديگه اي داشت و روي همديگه سر ميخورديم . خلاصه بدن يكديگر را يه شستشوي كامل داديم و توي همون حمام همديگرو خشك كرديم ولخت اومديم بيرون .جلوي درب حمام روبروي هم ايستاديم و چشمامون در هم خيره شد .هر دو هنوز مست شهوت بوديم .ساعت 305 صبح بود و ما هنوزدلمون ميخواست تو بغل هم باشيم .ولي من به آیلین گفتم بريم ببينيم اون دو نفر چه كار ميكنندواوهم قبول كرد.يواشكي به طرف اتاق خواب دوم راه افتاديم و ديديم كه حدسمان درست بوده . لاي در را باز كرديم وبا هم مشغول تماشا شديم رضا دوتا پاي مینا رو بالا داده بود وخودش هم بين پاهاي او و رو بدنش افتاده بود و با مهارت خاصي داشت كيرشو تو كوس مینا عقب جلو ميكرد وسوراخ كون مینا كاملا از زير كير رضا پيدا بود.من خوشحال شدم كه مینا هم داره يه سكس جديد رو تجربه ميكنه وميتونه مثل من لذت ببره .نوشته محمد

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *