داستان سکس قهوه تلخ (طنز)

0 views
0%

بنام خدابا سلام این اولین داستان منه که البته سکسی نیست پس خواهشن واسه شهوت نخونینش در ضمن این داستان فانتزی و طنز است پس فحش ندید خواهشا خواهشا خواهشا فقط بهم بگید که این داستان بیشتر بهتون حال میده یا داستان های سکسیبنام خدا‏ راستشو بخواین من سیامک انصاری فردمهمون مستشار توی سریال قهوه تلخ حالا یشب رفته بودیم پیش شاه شاه به ما گفت بیا بازی فکری کنیمگفتم چه بازی؟گفت بازی صددرصد فکری کون بیار کیر ببرمنم که رگ قزوینیم گرفت گفتم اعلاحضرت میدونی قزوین کجاست؟گفت کجاست؟گفتم اگه اراده کنی همینجاستگفتم اعلا حضرت بکن که اسبو جاده مهیاست بیا تا بزنیم خلاصه کشید پایین ما هم زدیم که یهو دیدم یه چیزی پشته سرمه دیدم پدر عطی اومده کیرشو در اورده میخواد بکنه گفتم چیکار میکنی؟گفت من چیکار میکنماینجا کیه من چیمکیییه؟کیییه؟چییییه؟من گفتم چیزی نیست عزیزم گفتم شکوفهگفت جان گفتم بزن دیدم شمشیرشو برداشت یکی زد رو کیر پدر اتی شمشیر شکستبابا اتی گفت چی میگهآقا پدر شاه با ژزفینیه اومده بودن با شاه حالی به حولی کنندگفتم پدر شاه بایست ژزفین رو گرفتم انداختمش رو تختکردم تو کونش دیدم پدر اتی پشت باباشاهو گرفتن خط کش هم اوردن دارن هدف گیری میکنن تا بزنن داخلکس ژزفین که هی میزدند تو شکمش دیگه مونده بودم که یهو دیدم کیر پدر شاه رفت تو کون شاهشاه داد زد کمرم شکستگفتم دیوث کردن تو کونت چه ربطی به کمرت داشتخلاصه من که حشری شده بودم رفتم و کل 1927 نفر نگهبان رو کردمبعد رفتم کل زنای دارالاماره رو کردمکه یهو کلی پسر ریخت تو در بار که نمیشد تو دربار راه بریخلاصه رفتم طرفای همین حموم قدیمیا که اسمشونو نمیدونمدیدم پدر اتی و پدر شاه و شاه اون 3 تا سرباز باقی مونده که هنوز از شطر کیر من در امان بودن اومدن همراهمیه سوراخی دم در حموم بوددیدم پایه زنه معلوم تعریف کردم گفتم بزنید بزنید بزنید(جلغ) بعد رفتم سینه هاش معلوم شد گفتم بزنید بزنید بزنید بعدش هم گفتم بچه ها نزنید کس کشا نزید خواهر کسه ها نزنیدزنمه نژنیدآخه خیلی نامردیه که آدم خانم خودشو بکنهبعدش پدر شاه گفت مستشار خواهرت کوجیه؟گفتم تخم سگ تو چیکار خواهر من داری برو زنمو بکنتا وقتی زنه من هست چرا خواهرمبعدش رفتن زدن زدن کردنبعدش آقا محمد خان قاجار حمله کردبعد منو دید گفت نیما تونیگفتم آخه خواهر کسه کس کش مخنت تو منو از کجا میشناسی؟گفت همه کون گشاد ها و مخنتای دنیا تورو میشناسن آوازه کیر تو که از هیمالیا هم بزرگتره از فلات تبت تا قاره آمریکا رسیدهگفتم حالا چیکار داری گفت حالا بیا دور همیمیه دست بکن ایرانو بده به منمنم گفتم ای پدر حالا که ایرانی هستی اشکال نداره بیا یه دست به ما بده بعدشم برو این خانم مارو هم بردار ببر بکن ماله خودتولی اون نامرد رفت تو کرمان 70000 نفر رو کشت و چشماشونو از کاسه در اورد(این قسمت طنز نیست چون اون آدم ها واسه ایران و ایرانی کشته شده اند و ما آنها را شهید میدانیم)منم حالم بد شد افتادم مردم بعدش تو این دنیا فهمیدم کیر منو برداشتن باش اسکلت سازی های برج میلاد رو تکمیل کردنتموم شد بیاین سعی کنیم از داستان های سکسی فقط واسه شهوت استفاده نکنیم و واسه طنز هم استفاده کنیم خواهشان فوش ندید خواهشا خواهشا خواهشا راستی اگه خوشتون اومد بگید تا باز بنویسمنوشته‌ سیاوش

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *