داستان های سکسی و دردناک مادرم

0 views
0%

سلام خدمت دوستان.میخوام داستانهای واقعی و دردناک سکس مادرم با بقیه رو برای شما بنویسم.سری اوله که داستان مینویسم پس دوستان اگه غلط املایی بود یا بد توضیح داده بودم ببخشن.بریم سراغ قسمت اول داستان……………البته اینو بگم که مادرم مث مامانای دیگه جنیفر لوپز نیستش یه خانم معمولی 40 سالشه قدش 165 نزدیک 75 کیلو وزن یه نمه شکم داره ولی کونش بزرگه که اونم هیچ وقت شلوار تنگ نمیپوشه که بزنه بیرون.خونمونم آپارتمانیه با دوتا اتاق خواب یه پذیرایی.راستش همه چی از سر دو اتفاق به نظر من پیش اومد1-قبولی من در دانشگاه2- آشنا شدن با یک خانواده که نمیگم کجائین ولی بچه دار نمیشدن مشکل از یارو بود.بگذریمدانشگاه قبول شدیم و رفتیم……همه خوشحال بودن که با رتبه خوب بهترین جا قبول شدم…….دو سه روزی رفتیم…..مامانم معمولا ظهرا میرفت نون وایی نون بگیره بخاطر همین بم کلید داه بود بد که اگه زود رسیدم پشت در نمونم…….یه روز کلیدو جا گذاشتم تو اتاقم و قرار نبود تا 7 غروب بیام خونه. کلاس داشتیم.اما استاد نیومد و تعطیل شدیم.طرفای 2 بود رسیم نزدیکای خونه .روبه روی خونمون به طول تقریبا 700 متر درخت کاشتن از قدیم و العان همشون تنومند شدن. داشتم پشت درختا را میرفتم که دیدم یه مرد32یا 33 ساله از ساختمونمون اومد بیرون سوار پرشیاش شد و رفت ….با خودم گفتم این دیگه کی بود ما همچین کسی تو ساختمون نداشتیم…..به هر حال اومدم جلو در. زنگو زدیم و مادرم برداشت دید منم گفت بیا بالا.رسیدم دم در واحدمون 5 دقیقه علاف شدم…..مامانم درو وا نمیکرد.بعد از قرنی در وا شد گفتم درو چرا وانمیکنی گفت خاله اینجاست(منظور از خاله اون زنس که گفتم )راس میگفت.اون همیشه میومد خونه ما میدید کسی نیس لباساشو در میآورد و راحت میگشت.بعد سلام و احوال پرسی بلند شد و رفت.منم ناهارو خوردم یه مقداری خوابیم.گذشت تا دوهفته ی بعدش دوباره دیدم اون یارو از ساختمونمون اومد بیرن اما ایندفعه سر نخ گیرم اومد بببببببببببله اون زنه که اسمش کبراست همراهش با غش غش و خنده اومد بیرون……..دو هزاریم افتاد اینا خونه ما بودن………آخه چرا؟خونه ما چیکار داشتن.؟پشت درختا موندم تا رفتن…خوشبختانه کلید همرام بود.به طور خیلی خیلی آروم رفتم بالا و در و بازکردم رفتم تو دیدم خبری نیس پس مادر کجاس؟؟؟یه دفعه متوجه آبگرمکن شدم که روشن بود.مامان رفته حموم.اومدم تو هال دیدیم به به به به بلوز و دامن مادر رو زمینه.سوتینش رو میز بود شرتشم رو مبل.با خود گفتم چه خبر بوده اینجا نکنه؟؟؟؟؟؟بله شکم به یقین تبدیل شد سه چار تا دسمال کاغذی مچاله شده اونجا بود. واش کردم دیدم آب کیر توشه…….یعنی مادر من سکس داشته؟؟؟دونفری با این یارو؟؟؟؟چرا آخه؟؟مامانم اهل این کارا نبود…..مامانم حتی مانتو تنگ نمیپوشید العان جنده لاشی شده؟؟؟؟زدم تو سر خودم و اومدم بیرون …………گشتم تو کوچه خیابونا تا شب شد رفتم خونه……حالم داشت از خودم و زندگی بهم میخورد دنیا انگار برام تاریک شده بود……….با خودم گفتم باید ببینم که چی میگذره اینجا…..یه فکری زد به سرم…………………ادامه داستانمو مینویسم و میذارم.داستان بعدیم سکس مادرم و کبرا و این یاروئه……..برای اول کار نظر بدید…………مرسیقسمت دوم؛سلام. خب رسیدیم به اونجایی که گفتم باید سر در بیارم ببینم چه خبره.من قبلنا یه دستگاه ام پی 4 خریده بودم که قابلیت ظبط صدارو داشت.راحت 10 یا 12 ساعت شارژ نگه میداشت.بفکرم زد که صداشونو ظبط کنم.من اینکارو کردم.یه روز رفتم دانشگاه و شب اومد گوش دادم دیدم خبری نبود.سه چهار بار این دستگاه رو کار گذاشتم اما هیچ خبری نبود.یه روز صبح بلند شدم دیدم مادرم تو حمومه و صبحانه رو برام آماده کرده.صبحانه رو زدیم به بدن و میخواستم از در برم بیرون گفتم بذار امروزم این ام پی رو راه بندازیم شاید ظبط شد.زدیم رو ظبطو زدیم به چاک دانشگاه.تمام روز اعصابم خورد بود گفتم چرا 4 باره میخوام صداشو ظبط کنم نمیشه و حسابی به شانسمون فحش دادیم.شب شد و اومدیم خونه.اصلا یادم نبودام پی رو بردارم.تو خونه بی حوصله داشتم آهنگ گوش میدادم که تازه یادم افتاد.رفتم سر وقتش.بیچاره شارژش تموم شده بود.زدم تو شارژو و یه یک ساعتی شارژ شد و شروع به گوش دادن کردیم.نیم ساعت اولش خبری نبود بازم فحشو کشیدیم به شانسمون داشتم خاموشش میکردم که صدای زنگ در از هدفون ام پی اومد.گوش دادم دیدم این زنیکه جندس.اومد تو.بقیشو. خودتون گوش کنید.شماره 1 کبرا و2 مامانمه.1-سلام.2-سلام چرا دیر کردی؟1-خب چیکار کنم داشتم حاضر میشدم دیگه.تو چرا حاضر نشدی؟2-تازه از حموم اومدم.این لباسه خوبه؟1-این چیه میخوای بپوشی؟بیا یه دست لباس آوردم هم خودت حال کنی هم رامین.معطل چی هستی برو بپوش دیگه.2-باشه.بعد از دو سه دقیقه……….1-اومدی بدو العان میادا2- اومدم.خوبه ؟1-اووووووف.ماه شدی چجوری تو رو بکنه امروز.2- توئم مانتو تو در بیار ببینم چی پوشیدی؟1-بیا.خوبه؟2-لباس توئم قشنگه ها.صدای زنگ در اومد.1-تو بشین من در وا میکنم.2-باشه.کبرا رفت سمت در……1-سلام رامین جوووون چطوری؟سلام.صدای بوس اومد.اون یکیتون کو؟1-بیا ببینش تا کیف کنی. اوه اوه اوه.سلام خانومی چطوری؟به به به عجب کسی شدی؟ 2- سلام رامین جون. خوشکله؟رامین؛ماه شدی.1-بسه بشینین حالا فرار نمیکنین که.2- اره رامین جون بشین برات چایی بیارم.نه چایی نمیخوام دیرمه دارم میرم.بیا بشین رو پام. تو خودت چاییئی.1-هووووووی حواست باشه منم هستما.باشه توئم بیا بشن رو این پام.اومد نشستن رو پای رامین……….رامین؛جووووووون دو تا کس ناز، آدم کیف میکنه.بعد صدای بوس و لب اومد که نفهمیدم کی به کی بوس و لب میده…..دو سه دقیقه گذشت.رامین؛ وای کیرم داره میترکه.بیاین بخورینش.1-قربون کیرت بریم ما.درش بیار.رامین؛ اول تو بخور بعد کبرا…..رامین؛ جوووون بخور تندتر بخور……خوشمزس؟ بخور….آه آه آه…..بسه کبرا بیا.جووووووون. مث جنده لاشی ها ساک بزن…….آخخخخخخخخخ…….آه آه……وای بسه العان آبمو میاریا……بسه بخواب رو مبل.تازه فهمیدم تو اون دو سه دقیقه اینا لباساشونو درآوردن و سینه بازی و خوردنو انجام دادن. 1- آروم رامین آروم……آخ………آیییییی….آخ…….رامین؛جوووون کست تنگ شده چیکارش میکنی…….جوووووون تا ته کردم تو کست.صدای برخورد رون رامین با کون کبرا میومد.رامین؛ برگرد میخوام جرت بدم جوووون…….1-آخ رامین یواش ش ش ش …….آیییییییییییی آه آه آه……..اووووف یواش رامین…….دو سه دقیقه اینجوری گذشت.رامین ؛بیا تو بخواب ببینم توام تنگ شدی؟اووووه رفت سراغ مادر من……رامین؛جوووون کسشو ببین…….پاتو واکن……….اووووف.جون مث سگ میکنمت.2- آی آی آروم. دیونه چرا اینجوری میکنی…..جر خوردم آه……. آییییییییی…. اوووووووف……. آی.دو سه دقیقه بعد مادرم لحنش عوض شد…..2-آی بکن رامین جون……نگردار توش تا ته فشار بده……آخخخخخخخخ…….. جوووون بکن محکم بزن…..رامین جوووووون چه کسی آهکبرا داشت آه و اوه میکرد چیکار میکرد معلوم نیس ولی فکر کنم داشت کسشو میمالید…….رامین؛ آبم داره میاد کبرا بیا……بلند شو…1-بریز رو سینمون رامین جوووونرامین؛ آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه…….ه ه ه ه ه1-جووووون لیزه2- آخ سینم سوخت داغه……رامین؛ بقیشو تو بخور……1-خیلی نامردی چرا به من ندادی؟رامین یه سری میام خونت فقط تورو میکنم قربون کس خوشکلت کبرا جوووونبببببببببلللللللللله؟؟؟ کیر پر آبشو داد مادرم بخوره؟رامین؛بسه جنده لاشی های من.دیرمه من باید برم.رفت سمت لباساش دو سه دقیقه بعدم خدافظی کرد و رفت…….مامانم؛ آخی امروز خیلی بم حال داد1-بایدم حال کرده باشی.منم اگه نیم ساعت کس میدادم بش حال میکردم.کس کش جنده…..بعد صدای ضربه به بدن میومدمامانم؛نکن کبرا کونم کبود شد…..آییییییییییییی.بعد یه مقداری شر و برگفتن و کبرا رفت و مامانمم رفت حوم صدای در حموم اومد……….ام پی رو خاموش کردم.کیرم راس شده بود…بد جور حشری شده بودم.ورفتم دستشویی خودمو خلاص کردم……مامانم صدام زد بیا شام بخور……واقعا این همون مادر بود چرا آخه اینکارو میکرد؟؟؟؟بابام که تو سکس آدم داغی بود……چندباری تو سکساشون سرک کشیده بودم فهمیده بودم…….اینم قسمت دوم.قسمت بعدی در مورد سکس یواشکی مادرم با پسرعمومه وقتی من خونه بودم……….نظر یادتون نره……فعلا.نوشته‌ جاوید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *