داستان واقعی من و مریم

0 views
0%

اسم من سیاوش . میخوام موضوع سکس خودم رو با مریم دوست مادرم براتون تعریف کنم .یکسال پیش بود تو مغازه نشسته بودم دیدم مریم زنگ زد که بیا خونمون کامپیوتر مارو درست کن من هم که خیلی وقت بود دنبال یه نقشه خوب بودم واسه کردنش فرصت رو غنیمت شمردم ولی میدونستم اگه الان که بعد از ظهره بخوام برم بچه اش هستن و من هیچ کاری نمیتونم بکنم پس به هر مشکلی که بود بهونه جور کردم که فردا صبح برم.صبح که شد کلی استرس داشتم ساعت 7 رفتم مغازه منتظر بودم وقت رفتن بشه میدونستم که تا 9 یا 10 خوابه باید یه وقتی میرفتم که غافلگیر بشه ساعت 9 که شد دو سه تا کاندوم گذاشتم تو جیبم و رفتم سمت خونشون یه استرس خاصی داشتم نمیدونستم بعدش چی میشه زنگ زدم کسی در رو باز نکرد گفتم اه بخشکی شانس مثل اینکه یادش رفته من میام رفته بیرون دوباره زنگ زدم چند بار که زنگ زدم دیدیم یه صدای خواب آلودی گفت بله گفتم سلام سیاوشم گفت چقد زود اومدی بیا بالا رفتم بالا دیدم یه چادر دوره خودش پیچیده از بس خواب آلود بود خوب چادر رو نگه نمیداشت با شلوارکی که پاش بود تا ساق پاش معلوم بود تعارف کرد رفتن تو یه راست رفتم تو اتاق اون هم خندید گفت کله سحره هنوز گفتم اره اومدم سر کوچه تون بانک کار داشتم گفتم بیام نمیدونستم خوابی گفت آره علی که یه هفته است رفته اصفهان منو ساسان تنهاییم.صبح که ساسان میره مدرسه کار خاصی که ندارم میخوابم . بعد رفت اونطرف گفت مشغول شو منم میرم لباس عوض کنم و چای بیارم وقتی گفت لباس عوض کنم یهو یه طوری شدم یواشکی رفتم پشت در اتاقش اول چادر رو انداخت رو تخت با تاپ و شلوارکی که تنش بود دلم میخواست بپرم بغلش کنم ولی میترسیدم بیخیال کردنش همینطوری دید میزنم بدنشو دیدم اول تاپشو در آورد یه سوتین مشکی تنش بود پشتش به من بود وای چقدر بدنش سفید بود از بدنش بگم قد حدود 180 سانتیمتر یه خرده تپل با کون خیلی خیلی بزرگ هیکلش فوق العاده است میدونستم 90 مرداای دوست آشنا چشمشون دنبال کس و کون مریم بود وقت دستاش و برد دو طرف کمرش که شلوارکشو در بیاره حس میکردم قلبم تو شرتمه کیرم بدجوری شق شده بود آروم شلوارکش رو کشید پایین واااااااااااااااااای این دیگه چه بچه کونی بود تا حالا همچین چیزی ندیده بودم گفتم حیف نیست نکنمش او علی شاسکول هر شب کنار همچین حوری بخوابه خواستم برم بغلش کنم و اونو تو عمل انجام شده بذارم که یهو گوشیم زنگ خورد شانس اوردم گوشیم همرام نبود سریع برگشتم تو اتاق گوشیم رو از روی میز برداشتم و بعد اینکه قطع کردم دیدم مریم با یه پیراهن مشکی بلند اومد تو اتاق اومد نشست منم الکلی خودم رو سرگرم درست کردن کامپیوتر نشون دادم گفتم ویندوزش باید عوض شه یه نیم ساعتی طول میکشه گفت ای پدر مزاحم شدم گفتم نه این چه حرفیه چای رو تعرف کرد منم دوباره کرم افتاد تو کونم که بکنمش الکی باید سر صحبت رو باز میکردم گفتم چیه مثل همیشه سر حال نیستی گفت هیچی پدر یه خرده خونه تکونی داشتیم بدنم درد میکنه به شوخی گفتم میخوای ماساژت بدم ؟ خندید گفت نه مرسی نوش جان ، یهو با خودم گفتم ایول این میتونه بهونه خوبی باشه واسه نزدیکتر شدن بهش.گفنم حالا چرا بدنت درد میکنه کوفته شده حتما دوش آبگرم گرفتی ؟ گفت آره پدر اما هیچ فایده ای نداشت یه خرده بهش نزدیک شدم گفتم دستت رو بذار رو مرکز درد گفت آخه همه جام درد میکنه گفتم پشت گردنت کجاش درد میکنه بذار اونجا با انگشت فشار بده همینطور یواش فشار میداد و گردنشم میگردوند منم یواش رفتم کنارش گفتم بذار دستم رو گذاشتم پشت گردنش یواش ماساژ دادم گفت کافیه میدونستم ترسیده گفتم یه خرده واساالان خوب میشه با دو دست خوب پشتش رو ماساژ میدادم گفت سیا بسه چرا اینطوری میکنی محرمی گفتن نا محرمی گفتن گفتم فرض کن من علیم وگفت یعنی چی؟گفتم تا این ویندوز نصب شه ماساژت میدم که بیکار نباشیم یه پوزخندی زد و گفت فقط زیاده روی نکن گفتم بعد که کارم پایان شد همیشه زنگ میزنی که بیام ماساژت بدم .گفتم دستت رو ستون کن جولو گفت چرا؟ گفتم تو رو جان بچه ات یه 10 دقیقه یه حرفم گوش کن که هنرم رو بهت نشون بدم گفت ببینیم و تعریف کنیم یه خرده که ماساژدادم گفتم بیشتر خودتو بکش جولو همینطوری راضیش کردم که دراز بکشه منم کناره بدنش رو زمین نشسته بودم و ماساژ میدادم کیرم داشت منفجر میشد.گفتم پاهاتو بیار بالا و ببر پایین اون هم همین کارو کرد گفتم اینطوری نه به پاهات باید فشار بیاد رفتم رو رون پاش نشستم یه خرده خودشو جمع کرد ولی چیزی نگفت منم همینطور که پشتش رو میمالوندم خودمم یواش یواش تکون میدادم پیراهنش یهخرده جمع شد پشتش معلوم بود دستم رو بردم زیر پیراهنش تا دستم به پشتش خورد یه لرزش کوجیکی کرد و چشاشو بست.منم هی بدنشو ناز میکردم چشمم خورد به شیشه روغن بادام رو میز آرایشش گفتم میخوام پشتت رو چرب کنم پیراهنش رو دادم بالا یه خرده روغن ریختم پشتش شروع کردم به مالوندن از قصد دستم رو طوری میکشیدم که هی میخورد به شلوارش و اونو پایین تر می آورد شرت سیاهش معلوم شده بود یواش روش دراز کشیدم کیرم لای چاک کونش بود گفت سیا دیگه بسه پاشو داری چه کار میکنی؟ منم از پشت سینه هاشو گرفتم یه آهههههههی گفت که داشت آبم میومد شروع کردم سینه هاشو مالوندن یواش یواش تحریک شد هی کونش و به من مالوندن دیگه خیلی حشری شده بود خواستم پاشم شلوارم و در بیارم که گفت واسا خودم درش میارم اومد جلوم نشست شلوارم و در آورد بعد شرتم رو کشید پایین تا کیرم افتاد بیرون گفت جوووووووووووووووووووووووون عجب چیزیه آخه کیرم خیلی بزرگه یه 20 سانتی میشه خیلی هم کلفته گذاشتش تو دهنش خوب ساک نمیزد همش دندونش میخورد به کیرم گفتم مریم جان بسه خوابوندمش پایان لباساشو در آوردم وقتی چشم به کسش افتاد داشتم بیهوش میشدم کس به این خوشگلی ندیده بودم بدنش واقعابلوری بودکیرم گذاشتم دم کسش یه خرده مالوندم گفتم دوست داری مال منو گفت خیلی گفتم این بزرگتره یا مال علی گفت اون نصف اینه بکن منو دیگه یه فشار محکم دادم تا ته تو کسش داد زد گفت آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ و دست و پاش شل شد گفتم مریم خوبی خیلی بیحال گفت پاره شدم کشتی منو منم فهمیدم زیاده روی کردم شروع کردم با سینه هاش ور رفتن تا دوباره تحریک شدخودش پایین تنشو تکون میداد منم شروع کردم به تلمبه زدن دیگه کسش داشت عادت میکرد هی میگفت جووون چه حالی میده بکن منو جرم بده من مال توام پاهاشو دوره کمرم حلقه کرد منم تند تند تلمبه میزدم صدای آه و اوهش پایان خونه رو برداشته بود با یه جیغ و یه لرزش خفیف ارضا شد منم دیدم داره آبم میاد تا بهش بگم آبم کامل خالی شد تو کسش گفت آآآآآآآآآآی چرا ریختی تو منم بیحال افتادم روش یه چند دقیقه تو بقل هم بودیم گفت میای بریم دوش بگیریم گفتم بریم بلندش کردم منو چسبوند به خودش طوری که کیرم رو کونش بود دستام و از زیر بقلش گرفته بود منو بوسید گفت تو عمرم اینقد از سکس لذت نبرده بود رفتیم تو حموم یه خرده که زیر دوش کونش و به کیرم مالید و انگشت کرد دوباره هوس سکس زد به سرم اما باید از کون میکردمش گفتم مریم بخواب کف حموم میخوام عشق بازی کنیم اونم یه فوم که انداخت کف حموم و دراز کشید روش کونشم داد عقب منم خوابیم روش کونش اینقد بزرگ بود کیر من به این بزرگی لای کونش گم شده بود ظرف شامپو رو برداشتم رو پشتش ریختم لای کونش و باز کرد یه خردی رو آویزون کردم رو سوراخ کونش خیلی سوراخ خوشگلی داشت خیلی خوشش اومده بود بلندش کردم فوم رو لوله کردم گذاشتم زیر شکمش گفت چرا اینطوری میکنی گفتم تو بخواب حرف نزن بهت خوش میگذره اون هم دراز کشید گفتم تا اونجایی که میتونی کونتو بده عقب اون هم کونش و داد عقب خیلی داغ بود کونش سر کیرم و گذاشتم رو سوراخش گفت سیا جون مریم نکنی توش پاره میشم تا حالا همچین چیزی نرفته تو کونم گفتم نترس من که نمیخوام مریم جونم که تازه به آرزوم رسیدم و به دستش آوردم اذیت شه . سکس یعنی لذت دوطرفه.اون هم کونش و تا جایی که میتونست داد عقب منم سر کیرم و به زور کردم تو قرمز شده بود گفت آآآآآآآآآآآآآآاااای بسه درش بیار سیا خیلی درد داره . گفتم واسا الان خوب میشه یه خرده همونطوری بودیم بعد یهو تا ته کردم تو کونش یه دادی زد که گوشم داشت کر میشد رفت از زیرم در بره که گرفتمش خودم و کامل انداختم روش گریه زاری اش در اومد کفت سیا جون مریم جون خودت درش بیار بکن جلوم تا صبح از جلو بکن منو اما از تو کونم درش بیار دارم پاره میشم گفتم واسا الان خوب میشه یه خرده که همونطوری بودیم میتونستم تلمبه بزنم اولش خیلی اخ و اوخ میکرد اما یواش یواش ساکت شد شروع کرد به خوردن انگشت دستم منم با اون دستم سینه هاشو میمالوندم چون تازه ابم اومده بود این دفعه دیگه از ارضا شدن خبری نبود گفتم مریم همینطوری که کیرم اون تو هست پاشو یه طوری که نیاد بیرون آروم بلند شد همونطوری که کیرم تو کونش بود آوردمش تو رختکن چسبوندمش به دیوار سردی دیوار رختکن باعث شد تنش شدید بلرزه خشکش کردم و طوری که کیرم تو کونش بود راه میرفتیم خیلی حال میداد بردمش تو اتاق خواب هلش دادم رو تخت خودمم افتادم روش کیرم تا ته رفت تو چنان جیغ کشید گفت اااااااای مادر مردم منم شرع کریم گردنشو خوردن و تلمبه زدن و سینه هاشو چنگ زدن دیگه خیلی تحریک شده بودیم دائم میگفت کاشکی مردم بودی بکن منو من مریم توام جووون منم دیدیم داره ابم میاد هیچی نگفتم و آبم و تا ته خالی کردم تو کونش گفت سوختم و ساکت شد منم آروم کیرم و در آوردم دیدم سوراخ کونش بدجوری باز شده دستش آورد عقب دید بدون اینکه چیزی حس کنه انگشتش میره تو کونش اشک تو چشاش جمع شده بود گفتم خوب میشه عزیز نترس بقلش کردم یه نیم ساعتی خوابیدیم بعد زنگ زد خونه مامانش گفت بره دنبال ساسان گفت من باید برم دکتر بعد از ظهر، امشب میام اونجا. تلفن قطع کرد گفت نمیدونم چرا از سکس باهات سیر نمیشم میخوام بازم منو بکنی همین الان. معلوم بود بد جوری حشری شده که اینطوری حرف میزد اومد کیرم و گرفت تو دستش. باهاش ور میرفت گفت میتونی امشب مردم باشی علی 4 5 روزه دیگه میاد منم که زنگ زدو به مادرم گفتم بره دنباله ساسان امشب هم یه بهونه جور کن نری خونه منم نمیرم خونه مادرم تو بیا اینجا تا صبح مال من باشی منم گفتم ای به چشم چون فردا جمعه بود زنگ زدم خونه گفتم با دوستام دارم میرم کوه مریم شروع کرد به ساک زدن این دفعه بهتر ساک میزد منم کیرم حسابی شق شده بود بلندش کردو به حالت سگی شد منم کیرم و کردم تو کسش همینطوری که میکردم یادم اومد دفعه قبل آبمو ریختم تو کسش گفتن مریم قرص خوردی ؟حامله نشی؟گفت عیبی نداره تو هم شوهرمی دیگه میخوام ازت بچه دار شم . سیا منم دوستت دارم یعنی خیلی وقته دارم همیشه دوست داشتم باهات سکس داشته باشم وگرنه نمیذاشتم کار به اینجا بکشه منم سرعتم رو بیشتر کردم مریم تو آسمونها بود گفت میخوام آبتو بخورم منم که آبم داشت میومد کیرم و در آوردم کردم تو دهنش اونم تا ته خورد خودمو تمیز کردم و بهش گفتم باید برم مغازه تو هم کاراتو انجام بده بعدازظهر میام پیشت.اومدم مغازه رفتم پیش دوستم ازس اسپری تاخیری خریدم ساعت 1 شده بود زنگ زدم گفتم ساعت 7 خونتونم نمیدونم چرا زمان نمیگذشت بالاخره ساعت 7 شد با آژانس رفتم خونشون اون هم زنگ زد به مامانش گفت امشب میره پیش دوستش که تو بیمارستان بستری هست میمونه منم خوشحال از اینکه تا صبح تو بقل همچین حوری میخوابم پایان بعد از ظهر هم که تو مغازه داشتم موز میخوردم تا کمرم تقویت شه مریم هم با اون تاپ و شلوارک نخی که تنش بود خیلی سکسی تر شده بود شام خوردیم و بعد شام همینطوری که من دراز کشیده بودم اومد کنارم دراز کشید گفت سیا میترسم گفتم از چی؟ گفت اینکه کسی فهمه موضوع مارو گفتم کسی نمیفهمه مطمئن باش اون هم شروع کرد آروم از رو شلوار کیرم و مالوندن گفتم دوستش داری؟ گفت خیلی گفتم دوست داشتی مال علی اینقدی بود ؟ گفت نه اونطوری حال نمیداد مال علی باید کوچیک باشه که من الان اینقد بهم حال بده شلوارم و کشید پائین و شروع کرد با ساک زدن گفت سیا تو مال منو نمیخوری ؟ گفتم خیلی بدم میاد ولی برات میمالونم اون هم کسش و داد سمت من منم شروع کردم انگشت کردنش گفتم پاشو خسته شدم اون هم بلند شد حالت سگی در اومد منم کیرم و با دست گرفتم رو کسش میمالوندم خیلی حشری شده بود تند تند نفس میزد میگفت بکن دیگه بذار تو جرم بده اما میخواستم بیشتر حشری شه که یهو خوش محکم یه ضربه زد به کیرم و تا ته رفت تو کسش گفت آخخخخخخخخخخخخخخخ جون منم شروع کردم به تلمبه زدن سیاهی چشاش رفته بود منم سرعتم رو بیشتر کردم یه جیغ کوچولو کشید و دستاش شل شد افتاد منم ادامه دادم گفت سیا ابتو بریز تو میخوام ابتو بریزی تو من منم یه خرده تندتر ضربه زدم تا ابم اومد همرو خالی کردم تو و دراز کشیدم روش هردو خوابمون برد تا با صدای تلفن بیدار شدیم رفت تلفن رو برداشت بعد یه خرده حرف زدن تلفن رو قطع کرد دیدم خیلی پکره گفتم چی شد گفت یادم رفته بود گفته بودم خونه نیستم نباید تلفن رو برمیداشتم مینا بود (مینا خواهرش بود که مطلقه بود یه گوشتی بود که نگو همش تو کفش بودم) گفت مینا گفت داره میاد اینجا سیا چکار کنیم . گفتم اون با من، من میرم بیرون بعد اینکه مینا اومد زنگ میزنم الکی میگم با پدرم دعوا شده تو بگو بیا خونه ما. اون هم قبول کرد گفت خیلی تابلو میشه اینطوری تازه چطوری حال کنیم؟ گفتم کاری نداره من که رفتم بیرون میرم قرص خواب آور میگیرم تو هم شربت درست کن تو شربت مینا میریزیم اون هم تا ظهر فردا خوابه ما هم کلی حال میکنیم گفت اوکی. منم رفتم بیرون چند تا داروخونه شبانه روزی رفتم تا آخر تونستم قرص بگیرم یه بسته کاندوم تاخیری هم گرفتم . زنگ زدم و طبق برنامه همه چیز ردیف شد رفتم خونشون. باهاشون سلام و علیک کردم. مینا یه شلوار تنگ پاش بود خیلی جیگر بود از بس اونروز مریم و کرده بودم دوست داشتم یه تنوع داشته باشم باید یه نقشه میکشیدم از یه طرف هم معلوم بود مینا بدجوری سر و گوشش میجنبه منم آمارشو داشتم که به کی میده ولی نمیشد چیزی گفت مریم رفت تو آشپزخونه و قرصی که ازم گرفته بود رو ریخت تویکی از لیوان ها و با سه تا لیوان اومد تو حال اول اومد سمت من اشاره کرد که کدوم لیوان و بگیرم بعد گفت سیا جان یکی هم واسه من بردار بذار اینجا منم گرفتم یکی دیگه که معلوم بود قرص تو اونه رو داد به مینا اون هم تا آخرشو خورد یه خرده که گذشت مریم گفت سیا جان جاتو انداختم تو اتاق ساسان مینا هم گفت من اینجا میخوابم منم رفتم تو اتاق ساسان یه خرده گذشت دیدم چراغ حال خاموش شد رفتم دیدم همه دراز کشیدن رفتم تو اتاق مریم اینا دیدم داره لباساشو در میاره پشتش بهم بود رفتم از پشت بهش چسبیدم اون هم کونش و داد عقب تر فقط یه شرت و سوتین تنش بود گفت عزیزم اول مطمئن شیم مینا خوابه گفتم من الان میرم گفت میخوای چی کار کنی گفتم کارت نباشه گفتم چندتا قرص ریختی گفت دو تا گفتم اوکی حداقل تا فردا بعدازظهر خوابه رفتم بالا سرش گفتم مینا . چند بار صداش کردم حتی تکونش هو دادم دیدم هیچ عکس العملی نداشت دمر خوابیده بود دستم و گذاشتم رو کونش وای عجب بچه کونی داشت شلوارش و کشیدم پایین و کون سفیدش رو لمس کردم تو این مدت صداش هم میکردم اما جواب نمیداد کونش از کون مریم خوشگل تر بود گفتم حتما باید امشب بکنمش . مریم صدام کرد رفتم تو اتاق دیدم دمر خوابیده گفتم بیا رو من منم رفتم رو پاش نشستم یه بالش گذاشتم زیر شکمش شرتش رو از پاش در آوردم سر کیرم و با یه تف گذاشتم دم کونش خودشو داد عقب منم کردم تو کونش گفت اوووووووووووف جان منم شروع کردم تلمبه زدن سینه هاشو از پشت گرفتم و تند تند تلمبه میزدم سرش رو چرخوند تا بهم لب بده منم لب و گذاشتم رو لبش تا دسته میکردم تو کونش دیگه صداش دراومده بود و آخ و اوخ میکرد منم دیدم داره آبم میاد همرو ریختم تو کونش و روش دراز کشیدم گفتم مریم خیلی دوست دارم الان بری حموم زیر آب داغ دراز بکشی تنت داغ بشه بعد همونطوری لخت بیای تو بغلم بکنمت گفت الآن؟ گفتم آره اون هم قبول کرد پاشد که بره گفت تو چه کار میکنی تو این مدت؟گفتم از لپ تاپم فیلم سوپر نگاه میکنم تا حشری تر شم گفت اوکی رفت تو حموم منم رفتم یواشکی در حموم رو از بیرون قفل کردم رفتم بالا سر مینا دیدم همونطوری دمر خوابیده اول شلوارشو کشیدم پایین یه شرت زرد رنگ پاش بود اونم کشیدم پایین عجب بچه کونی داشت با دستام کونشو باز کردم سوراخش صورتی وتمیز بود اون دوستم که یه چند وقت بعد طلاقش باهاش دوست بود میگفت از کون نمیده اما من الان داشتم کونشو افتتاح میکردم یه حس لذت خاصی داشت برام ،کیرم با تف گذاشتم رو سوراخش فشار دادم نرفت تو ، پاهاشو یه خرده باز کردم و کشیدبم بالاتر تا خوب کونش بیاد بالا دوباره کیرم و گذاشتم رو کونش این دفعه با یه فشار محکم کیرم رفت تو یه خرده صبر کردم و شروع به تلمبه زدن کردم یواش یواش کیرم و تا ته میکردم تو اخم کرده بود یه زمزمه هایی ازش شنیده میشد ولی من توجه نکردم و ادامه دادم تا اینکه آبم اومد همرو ریختم تو کونش وقتی آبم خالی شد دیگه نای بلند شدن نداشتم باید میرفتم تو اتاق اگه مریم منو میدید خیلی بد میشد وقتی کیرم و در آوردم دیدم کونش شدیدا گشاد شده. لباساشو درست کردم رفتم در حمام رو باز کردم رفتم تو دیدم مریم کف حموم دراز کشیده گفتم بیا دیگه خوابت برده؟ بلند شد حوله رو دور خودش پیچید اومد طرفم منم از پشت بهش چسبیدم کیرم نیمه شق بود ولی اصلا حس سکس نداشتم فعلا اما بدنش شدیدا داغ بود رفتیم تو اتاق خواب کنار تخت افتادم روش اون هم افتد رو تخت حوله رو انداختم کنار کیرم لای کونش بود برگشت منم روش دراز کشیدم روش کیر رو کسش بود لبش رو گذاشت رو لبم منم ازش لب میگرفتن خیلی حشری بود با این سنش عین یه دختر کف کیر بود دیگه کم کم داشت باهام عشق بازی میرد لاله گوشمو میخورد زیر گلومو میخورد دیگه صدای نفس نفس زدنش عوض شده بود و کسشو رو کیرم میمالوند منم یه خرده حشری شده بودم از کاراش گفتم چی میخوای الان گفت کیر میخوام، دیگه اونقد حشری شده بود که بی خجالت حرف میزد منم حال میکردم از این حرفاش . گفتم کیره کی؟ گفت سیا جونم. گفتم میخوای چی کارش کنی دستش رو از زیر رد کرد کیرم و رو کسش تنظبم کرد و خودشو یه خرده کشید پایین تر سر کیرم لای کسش بود گفت میخوام پارم کنی جرم بدی منم یه فشار محکم دادم تا ته رفت تو کسش یه آآآآآآآآآآآآآآآآآااااخ گفت که آب پیرمرد هم از این آخ گفتنش میومد منم شروع کردم آروم تلمبه زدن گفت سیا تند تر تا ته فشار بده ضربه بزن بذار کیرتو تو شکمم حس کنم جووووووووووووووون تا حالا تو کجا بودی داری جرم میدی دارم حال میکنم دارم پرواز میکنم به این میگن سکس دارم گاییده میشم حرفاش خیلی حشری کننده بود انگار نه انگار که امروز چند بار کرده بودمش این دیگه اوج شهوت بود یه خانم تو این سن با اینهمه شهوت واسم باور نکردنی بود با دستش به باسنم چنگ زده بود و منو به خودش فشار میداد سرعتم رو بیشتر کردم تند تند تلمبه میزدم مریم دیکه ناله هاش تبدیل به جیغ شده بود سینه مو میمکید گاز میگرفت تا اینکه با چند تا جیغ بلند و یه لرزش خفیف و همزمان خالی شدن آب من هر دو ارضا شدیم خیلی بهم چسبید گفت جوووووووون و ساکت شد منم دستم و دورش حلقه کردم و خودم و ول کردم روش یه خرده که گذشت با بوسیدناش بیدار شدم گفت سیا خیلی دوستت دارم منم گفتم منم همینطور گفت تا حالا همچین سکسی نکرده بودم خندیدم گفتم مریم به غیر از من با کی سکس کردی ؟گفت خب معلومه علی. گفتم نه غیر منو علی گفت هیچ کس. گفتم راستش رو بگو پیش خودمون میمونه. گفت خب روم نمیشه بگم گفتم بگو تو رابطمون تاثیری نداره.گفتم همه رو تعریف کن . گفت وقتی دوم راهنمایی بودم یه روز تو خونه تنها بودم داشتم تو اتاقم درس میخوندم دیدم دارن در میزنن رفتم درو باز کردم دیدم پسر خالم که 3 سال ازم بزرگتره اومده خونمون منم خیلی بهش اعتماد داشتم و اصلا فکر نمیکردم در مورد من به این چیزا فکر کنه گفت اومدم ترشی رو ببرم منم گفتم مادر نیست رفته نونوایی بیا بالا الان میاد اون هم اومد بالا تا رفتیم بالا ازپشت چسبید بهم منم رفتم جیغ بکشم دستش رو گذاشت رو دهنم منو برد تو اتاق گفت نترس و این حرفا و که همه از این کارا میکنن همه بلدن تو ساکت باش ببین چقدر بهت خوش میگذره شلوارم و کشید پایین گفتم میخوای چکار کنی اون هم کیرشو در آورد اول گذاشت لای کونم و تکون میداد خیلی بهم حال میداد بار اول فقط در همین حد بود یواش یواش گفت ما خانم و شوهریم و منم با این کارا حس بزرگی میکردم بعضی وقتا که تنها بود تو خونه میرفتم پیشش و منو میکرد یعنی کیرشو میذاشت تو کونم و یواش یواش کار به جایی کشید که فیلم سکسی نگاه میکردیم یه بار هم براش ساک زدم اما یه بار که میدونستم خونه تنهاست چون مامانش خونه ما بود من یواشکی کلید خونشون رو از تو کیف مامانش گرفتم چون خونمون نزدیک بود رفتم خونشون یواش در رو باز کردم و پاورچین پاورچین رفتم تو حال دیدم از تو اتاقش صدای آخ و اوخ میاد رفتم کنار دیوار قلبم داشت از جاش در میومد یواشکی تو اتاقشو نگاه کردم چیزی که میدیدم برام قابل باور نبود پسر خالم رو زمین دراز کشیده بود یه مرده دیگه داشت میکردش پسر خالم هم کلی درد میکشید اون زیر تا اونروز نمیدونستم بعضی از پسر ها هم بچه کونی هستن پسر خالم با پررویی پایان به دوستش میگفت دختر دایی ام مریم رو میارم با هم میکنیمش خیلی بدم اومد ازش دوییدم اومد بیرون در رو هم محکم بستم وقتی رسیدم دم در دیدم هر دوشون تو ایوون ایستادن رنگشون رنگ گچ دیوار شده بود منم داد زدم فهمیدم چه نقشه ای واسم کشیدی آبروتو میبرم و فرار کردم دیگه بهش محل نذاشتم الان هم چند ساله که تو شیراز زندگی میکنه و نمیبینمش.گفتم باز چی؟ گفت بی خیال دیگه. گفتم نه بگو . گفت قبل ازدواجم یه دوست پسر داشتم که دوبار کرد منو . بعد ازدواج هم فقط فقط یه بار یه تعمییرکار آورده بودن که شوفاژ هارو تعمیر کنه منم نمیدونستم اون تو انبار رفتم اونجا که دیگ بزرگ بردارم یهو دیدم یکی از پشت گرفت منو دستش رو گذاشت رو دهنم گفت صدات در بیاد میکشمت اول تورو بعد بچه ات رو منم ترسیدم منو برد کنار دیوار رو کارتون خوابوند و باهام سکس کرد تو پایان مدتی که داشت باهام سکس میکرد داشتم گریه زاری میکردم . بعدش آبش رو ریخت رو شکمم و خندید و گفت اگه صدات در بیاد بچه ات رو میکشم منم از ترس زندگیم به کسی نگفتم یه بار هم اومد دم در خونه در زد منم که دیدم اونه در رو باز نکردم.نوشته سیاوش ( ملقب به دادش سیا )

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *