دانشگاه یا کس خونه؟ (طنز)

0 views
0%

روز اول دانشگاه اومد ولی من نیومدم…روزای بعدش باز من اومدم ولی اون نمیومد…یک روز دیگه جفتمون رفتیم…وارد دانشگاه شدم…جو دانشگاه منو گرفت گفتم اینجا رو باید به گا بدم…یک استاد رد شد دستمو مالوندم به کونش خندید…دیدم پرده داره حلقه(ازدواج) نداره گفتم این به درد نمیخوره…یکی دیگه رد شد دست زدم دیدم پرده نداره ولی حلقه داره…رفتم سراغ بعدی…وای خدا این یکیو که دست زدم هم پرده داشت هم حلقه ولی هر چی دست میزدم نمیخندید…دیدم پا نداد راه افتادم واسه ثبت نام…تو محوطه داشتم راه میرفتم دیدم همه دخترا دارن نگام میکنن میخندن…گفتم پدر ایول کجا اومدیم…اینجا کس خونست…بعد کم کم متوجه شدم پسرام میخندن یک نگاه به خودم کردم دیدم زیپم بازه کیرم افتاده بیرون…گفتم ولش کن حالا که همه دیدن بزار همین جوری باشه…فرداش اولین روز کلاسا واسه من بود رفتم سر کلاس یه لحظه کپ کردم همه پسرا زیپا پایین کیرا بیرون…کاری که من کرده بودم مد شده بود…یه لحظه به خودم افتخار کردم که بانیه همچین سنت حسنه ای منم…جالب بود انتظامات دانشگاهم که جا داره همین جا از اقای کیر نسب رئیس انتظاماتم تشکر کنم اصلا گیر نمیداد…خلاصه سر کلاس همون استاده بودم که حلقه داشت پرده نداشت گفتم خانم کس منش شما چطوری حلقه داری پرده نداری؟دوست دختری ایا؟حرومزاده ای؟مریضی داری؟قضیه چیه ایا؟گفت هیچکدوم…ازدواج کردم…من همه احتمالارو میدادم جز همین اخه اون فقط 30 سالشه…اون روزم تموم شد…فرداش اومدم تو محوطه دیدم محوطه پر دختر با لباس فرمه…حالا از لباسشون بگم…یه مانتو که از بالا تا زیر سینه از پایینم تا روی کس بود…با جوراب ساق کوتاه…رنگشم قهوه ای نوک ممه ای…انصافا بهشون میومد…دیگه رفتیم سر کلاس دیدم استادمون لخت مادرزاد اومد با یک عینک دودی…گفتیم خانم این چیه گفت اینم فرم ما استاداست…گفت می خواستن مارو شبیه معین(خواننده) کنن ولی نمیدونستن معین هم مرد هم لباس داره…وسطای کلاس بود حوصلم عجیب سر رفته بود دست کردم تو کیفم دیدم یه بسته ماش اون تو هست…لوله خودکارمو برداشتم یک ماش گذاشتم توش فوت کردم تو کس استاد…کس کش انقدر گشاد بود نفهمید ماش به اون بزرگی رفته تواسم من حسین…20 سال دارم…کلاس تموم شد…رفتم بوفه که یک چیزی بخورم…کیک گرفتم نشستم رو نیمکت…یه دختر اومد که با پایان دخترایی که تاحالا دیده بودم فرق داشت…یه مانتو قهوه ای نوک ممه ای پوشیده بود با یه جوراب تتتتتنننگ جوری که قوزک پاش زده بود بیرون فکر کنم سایز قوزکش 75 میشد…اومد نشست کنارم گفت این چیه لایه پات؟من براش توضیح دادم که چیه و طرز کارش چجوریه؟بعد فهمیدم اون تو یک خانواده بسته و مذهبی بزرگ شده…باباشم با اومدنش به این دانشگاه مخالف بوده ولی از وقتی طرز پوشش و فرم دانشگاه رو دیده راضی شده دخترش درس بخونه…وقتی داشتم بهش یاد میدادم که این چی هست لایه پامو این حرفا دیدم خیلی گشاده گفتم مگه این درسو کسه دیگه هم بهت یاد داده گفت تا حالا اینو از 38 نفر غیر من پرسیده همه یه جواب واسش دارن…گفت دنبال یک جواب جدید میگرده…گفتم پاشو کس گشاد برو اون ور تو درس گوش کن نیستی…همون استاد بود حلقه داشت پرده نداشت…همونو تو محوطه دیدم جولو کسش برگو اینا چسبیده گفتم خانم کس منش این برگارو پاک نمیکنین…گیر کرده فکر کنم؟گفت نه…اینا جوانه همون ماشست که اون روز زده بودی…اون ته مرطوب بوده رشد کرده…گفتم خیلی قشنگه…انتخابات شورا شد…منم کاندید شدم از 420 نفر 419 نفر به خاطر کیرم به من رای داد اون یکیم که رای نداده بود بعد از تحقیقات انجام شده فهمیدیم که اشتباهی فکر کرده من کس دارم رای نداده…در اخر باید تشکر کنم از پایان افرادی که رای دادن و پایان افرادی که وقت ارزشمندشونو گذاشتن این داستان رو خوندن…همتونو i love uنوشته aradisestar

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *