دایی باعث شد از بچگی به گی علاقه پیدا کنم (۲)

0 views
0%

…قسمت قبلخلاصه من لباس عوض کردم اماده شدم که بریم خونه پدرم اینا وسر راه خاله ویدا رفت وگل وشیرینی خرید و رفتیم وقتی رسیدیم خونه از در که وارد شدیم رفتیم توی پذیرایی سوپرایز شدم با ا ن صحنه که واسم جشن گرفته بودن وبابا ومامان اومدن ومنو بوسیدن .عمه ویدا همش میگفت پسرم مرد شده دیگه مادرم هم همش منو میبوسید خلاصه خوب بود ودیگه بگم کیک گرفته بودنو خوش گذشت.شب باز طبق معمول رفتم خونه دایی اینا و تو اتاقم بودم که خاله اومد پیشم وبا تاپ وشلوارک بود که اومد بغلم نشست وباز شرو کرد بوسیدن واون سینه های خوشکلش تو صورتم ومنم داغ کردم همش میگفت دیگه مواظب باش شب خواب نبینی جاتو خیس کنی ومیخندید ومیگف شیطون مواظب باش منم از خجالتش نمیدونستم چی بگم که منو باز بوسید و گفت باشه میدونم روت نمیشه شیطون حرف بزنی و بوسیدمو رفت منم خوابیدم صبح خواب بودم که حس کردم یکی داره دست میکشه به باسنم و تو چاک کونم خودمو زدم بخواب کسی نبود بجز دایی کوروش میدونستم، داشتم حال میکردم وخودم زده بودم بخواب میدونستم که ویدا رفته سر کار وتنهاییم یهویی وقتی دستش لای چاک کونم بود وداشت خیلی اروم بالا پایینش میکرد نفس داغشو پشت گوشم حس کردم داشتم دیونه میشدم لاله گوشمو میک میزد با انگشتش اروم داشت با چاک کونم ور میرفت منم سیخ کرده بودم بد جور که اروم تو گوشم گفت خوبه منم با سر علامت تایید دادم. گفت باید یکم بیشتر بریم جلو وکارای دیگه بکنیم من که کلا در اختیارش بودم ویه جورایی هم از کاراش لذت میبردم .خلاصه هنوزم تو رودرواستی بودم یکم که بهش بگم بچسبوننه بهم خودشو وقتی اومد رو تخت دراز کشید منم خودمو ددادم عقب که بچسبم بهش وکیرشو حس کنم واقعا دیروز بهم حال داده بود که گفت ای شیطون میخای باز ابت بیاد که باز با سر تایید کردمم که از پشت وسطط کمرمو بوسید ولیس کشید تا روی باسنم خیلی اروم نووک زبونشو میزد دیونه شدهه بودم کهه رفت پایین تر و کل زبونشو کرد لای چاکم وای خیلی حال میده اهل دلاش میدونن???????? واقعا تو اسمون بودم که یهویی رفت رو سوراخو زبونشو کرد تو سوراخم وای کیرم داشت میترکیدکه گفت میخام انگشتمو بکنم تو ممکنه درد بگیره عزیزم فت تحمل داری منم با سر تایید کردم رفت کرم اورد ودر سوراخم مالید و انگشت کرد اولش یکم سرد بود حال میداد که نوک انگشتشو حس کردم رو سوراخم واقعا نمیدونم بچه هایی که اهلش باشن میدونن بار اول چه حالی میده اینکار و خلاصه یواش یواش کرد تو داشتم میمردم طاق باز شدم که دایی بغل باشه و انگشتشو کرد تو اروم اروم یه لذت خاصی داشت که ناخوداگاه دستمو گزاشتم رو اون کیر بزرگش که سیخ سیخ بود از رو شلوار گرفته بودمش روم نمیشد تا اینکه خودش شلوارشوو کشید پایین که راحت بگیرمش دستم .گرفتم دستم واقعا بزرگ بود حدود ۱۹سانت میشد وکلفت باهاش بازی میکردم که دایی انگتشو تا ته کرد تو یکم دردم گرفت یه لحظه پاهامو جمع کردم که لبشو گزاشت رو لبامو محکم میک زد وباز انگشتشو تا ته کرد تو ویکی دوبار محکم زد که درد میگرفت اما چیزی نگفتم ولی حال میداد دردشم میچسبید خوشم اومده بود کیرشو میمالیدم وقتی دید خوشم اومده گفت دایی میخام دوتا انگشت بکنم تو ممکنه دردش بیشتر باشه گفتم دایی جون فقط اروم که باز لبامو شرو کرد بخوردن بعد یکم برارم ساک زد وتخمامو خورد که دیونه ترم کرد دیگه تو هوا بودم هر کاری میکرد دیگه هیچی نمیگفتم انگشتشو جفت کرد اروم کرد تو ولی اینبار واقعا درد داشتم اروم اروم تا ته کرد تو یه ای گفتم که سینمو شرو کرد خوردن واروم اروم انگشتاشو عقب وجلو میکرد دیگه درد ولذت واقعا حال میداد کیرم داشت میترکید دست میکشیدم به کیرش پیش ابش اومده بود لزج بود ولیز شده بود کله کیرش ابم داشت میومد بهش گفتم که گفت هنوز درد داری گفتم یکم ،منو بوسید ودستمو برد زیر تخماش گفت از اینجا بمالون یکم مالیدم که منو به بغل خوابوند اومد پشتم اروم کیرشو میکشید لای چاک کونم یکم به سوراخمم فشار میداد تو حال خودم نبودم خیلی خوب بود چنبار کلشو زد به سوراخم یه کوچولو فشار میداد وبیخیال شد وگزاشت لای پاهام وقتی میفرستاد تو میخورد زیر تخمام کیرم داشت میترکید که گگفتم دایی ممکنه بشم من که اومد خوابید روم از زیز شکم کیرمو گرفت خیس کرده بود دستشو وای وقتی افتاد روم واقعا کلفتی وبزرگی کیرشش لای پام حال میداد واقعا حرکاتشو تند کرد و اینققد لا پام تلمبه زد که ممن ارضا شدم و چنتا محکم زد اروم کششید تا جلو سوراخم وهمشو پاشید رو سوراخم وای چه حالی میداد وقتیی سسرازیر شدد تا زیر تخمام ………بچه ها دوستون دارم قسمت اول خیلی نوشتم اما سایت خیلیشو ننوشت وداستانو قاطی کرد من خودم قسمت قسمت نوشته بودم پنج قسمت نوشته بودم اما سایت همه رو تو یه قسمت خلاصه کرد این قسمتم بخونید اگه دوست داشتید باز ادامه رو مینویسم تاز داره وارد سکس های اصلی میشه داستانامیدوارم خوشتتون بیادنوشته میلاد

Date: June 27, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *