دایی و مادرم

0 views
0%

داستانی كه ميخوام براتون تعريف كنم خیلی کوتاه هستش اما ارزش گفتن رو داره ماجرا برميگرده به 2 سال پيش موقعی كه من 18 ساله بودم……. اسم مادر من مريمه و الان 42 سالشه و اون موقع 40 ساله بود. من تنها بچه خانواده بودم و به همين خاطر مادرم باهام راحت بود. مثلا با كرست و بدون پيرهن ميومد جلوی من يا مثلا دامن كوتاه مي پوشيد يا بعضی وقتها زير بلوزش كرست نمی بست كه باعث ميشد سر سينه هاش معلوم باشه.من بدجوری تو كف مادر بودم. دوست داشتم اونو از كون بكنم. خيلی ديدش ميزدم. و قتی كه ميخواست بره حموم از بالای در رخت كن حموم لباس عوض كردنش رو ميديدم. چه كون سفيد و توپولی داشت. كونش گوشتی بود و وقتی راه ميرفت لرزش شهوت انگيزی داشت. خلاصه بگذريم يه روز از مدرسه زود تعطيل شدم و اومدم خونه. كليد انداختم و درو باز كردم اومدم تو خونه. البته سر و صدای زيادی هم نكردم. يهو ديدم از اتاق مادر و پدرم داره يه صداهايی مياد. مشكوك شدم و بدون هيچ صدايی رفتم جلو. لای در باز بود. بله داشتم چی ميديدم؟ داييم افتاده بود رو مادرم و داشت سينه هاشو ميخورد. باورم نميشد. داييم اسمش رضا بود. 30 سالش بود و خانم هم نداشت. الان هم نداره. يه تشك انداخته بودن و مادر زير خوابيده بود. دايی هم افتاده بود روش و داشت ازش لب ميگرفت و سينه هاشو ميخورد. منم چيزی نگفتم و نگاه ميكردم. البته خيلی دوست داشتم كه اون موقع داييم مامانمو از كون بكنه. خلاصه بعد از اينكه سينه هاشو خورد شورت مامانمو كشيد پايين. قشنگ يادمه اون موقع مادر مريم يه شورت سفيد توری كمر كشی پاش بود. بعد پاهاشو داد بالا و شروع كرد به خوردن كس مامان. صدای آخ و اوخ مادر دراومده بود ومعلوم خيلی حشری شده. بعد ازاينكه داييم حسابی كسشو خورد كير كلفتشو از زير شورتش درآورد و گذاشت دم كس مادر و آروم كرد تو. واقعا كير كلفتی داشت. مادر درد ميكشيد ولی اين درد از روی لذت بود. دايی شروع كرد به كردن و تند تند تلمبه ميزد. مادر هم صدای آخ و اوخش بيشتر شده شده بود. دايی بعد از اينكه حسابی مادر رو از كس كرد ، بهش گفت كه برگرده اما مادر گفت كه نه. از كون نميده چون درد داره. اما داييم بالاخره به زور برش گردوند. اول بهش گفت ميزاره لای پاش. وقتی كه مادر برگشت قشنگ يادمه داييم با يه فشار سر كير كلفتشو كرد تو كون مامان. مادر يه جيغ بلند كشيد كه من جا خوردم. خواست بره اونور اما دايی گرفتش و يه فشار ديگه داد. حالا نصف كيرش تو بود و مادر مريم هيچكاری نميتونست بكنه. ديگه دايی قشنگ كيرش رو كرد تو كون مادر و شروع كرد به تلمبه زدن. مادر بد جوری ناله ميكرد. قمبل كونش منو ديوونه ميكرد. كير كلفت دايی توی اون كون سفيد و نرم و گوشتی بود. يه جای گرم و نرم. فكركنم نزديك 5 دقيقه داشت از كون ميكرد. وقتی كه دايی كيرشو درآورد قشنگ سوراخ كون مادر مريمو ديدم كه گشاد شده بود. بعد دايی سريع برگشت به پشت خوابيد روی تشك و مادر مريم كير دايی رو گرفت دستش و شروع كرد واسش جلق زدن. آب دايی كه اومد مادر اونوگرفت به طرف سينه هاش و پاشيد روی سينه هاش. بعد افتاد روی دايی و بیحال افتادن. منم كه اونقدر دست رو كيرم كشيده بود آبم اومده بود بی سروصدا رفتم بيرون. وقتی يك ساعت ديگه برگشتم خونه دايی نبود و مادر تازه از حموم برگشته بود يه دامن كوتاه تا زانوهاش پوشيده بود با يه تاب سينه باز و طبق معمول كرست نبسته بود. وقتی نگاش كردم باورم نميشد اين همونيه كه زير دايی بوده اونم تا يه ساعت پيش

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *