دبی و سكس پولی

0 views
0%

من نازيلام 22 سالمه يه سال بود حدودا كه تو ايران بيزنس ميكردم يعني سكس ميكردم و بابتش پول ميگرفتم كلا چون زياد هم به خودم ميرسيدم اوضاعم بد نبود تونسته بودم يه ماشين معمولي بخرمو خرج لباس و سولاريوم و بنزين و اللي تللي امو در مياوردم ولي خب چند وقتي بود ديگه خسته شده بودم دلم پول زياد مي خواست ايرانم كه از اين خبرا نبود ما ها كه كلي ادعا داشتيمو كلي آشنا برنامه ميرفتيم به زور صد تو من ميگرفتيم چه برسه به بقيه… خلاصه دنبال يه راه ميگشتم كه پول خوب در بيارم البته من مثل خيليا كه خرج خانواده ميدادنو اينا نبودم اگه هم اين كار و ميكردم كه البته خودمم ميدونستم اشتباهه تنها دليلش بلند پروازي خودم بود هر چي هم در مي اوردم خرج خودم ميكردم…روزا همينجوري مي گذشتو منم هنوز راهي پيدا نكرده بودم شديدا تو ذهنم بود كه يه ماشين شاستي بلنده خوب بخرم ولي با كدوم پول.تا اينكه اوايله تير بود با دوستام قراره استخر داشتيم كه افتاب بگيريم چون سانس استخر هم از صبح تا 4بعد از ظهر بود هميشه اكيپي ميرفتيم كه باهم باشيم و ناهارم همونجا بخوريم من چون خونمون شرق تهران بود و فاصله ام تا استخر اركيده(خيابون وليعصر)زياد بود يكم زود تر راه افتاده بودم ساعت 10بود كه رسيدمو پارك كردم تا دوستام برسن كه ديدم يه پرادو دودر مشكي پارك كرد بچه ها ازش پياده ش دن منم تو كف شاستي بلند .داشتم دنبال راننده ميگشتم كه ببينم داستان چيه.خلاصه بچه ها پياده شدنو رفتيم تو استخر اونجا فهميدم كه ماشين واسه مهسا دوست يكي از بچه هاست كه من باره اول بود ميديدمش دختره خوشگلي بود قدش متوسط بود رنگ پوستش برنزه طلايي خوشرنگي بود عاشق طرح ناخوناي دست و پاش شده بودم لاكش صورتي جيغ بود با طرح گلاي سفيدي كه زده بود عالي شده بود و هي سعي ميكردم باهاش صميمي شم تا اماره پول در اوردنشو بگيرم خلاصه اون روز تموم شد و من از گلاره دوست مهسا فهميدم كه مهسا خانوم تو يه دبي كار يا همو بيزنس ميكنه.اين اولين جرقه من براي رفتن دبي بود البته قبلا هم شنيده بودم دختراي ايراني ميرن دبي و پول خوبي ام در ميارن ولي چون از عربا بدم مي اومد تا حالا به فكرم نرسيده بود كه برم اونجا. پاسپورت نداشتم خيلي پرو بودم ولي تا حالا از ايران بيرون نزاشته بودم افتادم دنباله كاراي پاسپورتم و تلفني با مهسا هم اكي كردم بهم گفت اونجا اكثر دختراي ايراني با ايرانيا سكس مي كننو كسي با عربا نميره…يكم با حرفاي مهسا دلم گرم شده بود و جدي تر دنبال كارام بودم ويزاي يه ماه گرفتم كه البته چون دختر بودم يكم سخت بود ولي اكي شد حدودا كارام يه ماه طول كشيد و اواسط مرداد كارام درست شدو روز 4 شهريور پرواز داشتم ساعت 9صبح سوار هواپيما شدم حدودا ساعت 11نيم بود كه هواپيما تو فرودگاه امارات نشست.وقتي از هواپيما پياده شدم انگار تازه فهميدم چه غلطي كردم داشتم از ترس سكته ميكردم مني كه تهرانو اباد كرده بودم ترس وجودمو گرفته بود. خلاصه سوار تاكسي شدمو ادرس هتل و كه تو ديره بود بهش دادم يه نيم ساعتي راه بود رسيدم هتل از رزرويشن يه سيم كارت خريدمو سريع به مهسا زنگ زدم بوق اولو كه خرد گوشي و برداشتو باهاش حرف زدم كلي دلداريم داد و گفت موقع خوبي اومدمو دبي پر توريسته و مشتري زياده.من تهران كار كرده بودم ولي اونجا عين موش مظلوم شده بودم خلاصه مهسا گفت استراحت كنمو راس ساعت 11نيم برم اون ديسكو و ادرسشم بهم داد و تاكيد كرد كه سر وقت برم وگرنه بايد 200درهم ورودي بدم.حالا بگذريم كه من انقدر استرس داشتم كه از ساعت 10نيم حاضر بودم راس ساعت حاضر شدم تو تاكسي نشستمو رفتم اون ديسكويي كه مهسا گفته بود…از در كه وارد شدم البته ديسكو كه نه بيشتر يه كاباره ايراني بو تا ديسكو و اكثر دخترا جنوبي بودن اكثرا موههاشون تيره بود وبر خلاف فيس هاشون لهجه هاشو ن خيلي تو ذق ميزد منم مظلوم يه گوشه نشسته بودمو با چشمام دنبال مهسا مي گشتم كه خودش اومد از در تو و چون ديسكو شلوغ بود منو صدا كرد بيرون.رفتارش خيلي با رفتاري كه تو تهران باهام داشت فرق ميكرد باورم نميشد انقدر خشك و بي حس باشه بهم گفت اينجا اكثر دخترا با رضا كار ميكنن اگه تو ام مي خواي كار كني بايد به اون بگي.مهسا رفت و رضا شروع كرد به حرف زدن گفت اينجا مشروب براي دخترا مجانيه هر اهنگ شادي زدن برو برقص تا مشتريا ببيننت و هر شبي هم كه بيزيت كنم 1500درهم ميگيرم كه هزار و300درهم مال تو و 200درهم مال من.خنده ام گرفته بود تا اينجاش كه بد نبود ولي تو تهران هميشه خانوم رئيس بود تا حالا مرد كس كش نديده بودم رضا كس كش ديسكو بود تقريبا ساعت 3نيم بود دخترا دونه دونه داشتن با مشترياشون ميرفتن كه رضا صدام كرد و فت با اين مرده كه اسمش عليه ميري هتلش نزديكه 1200درهم هم بيشتر نداده 100 درهم مال تو.رفتم دم در و علي اومد فيسش بد نبود سني هم نداشت ازش خوشم هم اومده بود قدش كوتاه بود ولي بدنش مردونه و با مزه بود تاكسي گرفت و باهم رفتيم هتل علي.تو تاكسي هم خيلي بي تفاوت نشسته بود اصلا هم توجهي به من نميكرد برام جالب بود پس واسه چي داره منو ميبره.رسيديم هتل و وارد اتاقش شديم قيافشو دوست داشتم چشماي مشكي بامزهاي داشت بي توجهي اش بيشتر تحريكم ميكرد يكم هم مست بودم و فراموش كرده بودم جنده لاشی پولي ام.داشتم لباسامو در مياوردم كه مثلا تحريكش كنم به جوراب شلواريم كه رسيدم يهو داد زد نههههههههه اونو در نيار ميخوام با اون بكنمت.جوراب شلواريم از اين لونه زنبوري درشتا بود.خند هام گرفت و گفتم تو انقدر سر به زيري فكر كردم ميخواي منو بگيري علي لبخندي زدو بهم نزديك شد بقلم كه كرد بوي مشروب تندش خورد تو صورتم ولي ازش خوشم اومده بود اگه بيرون ديسكو ام ديده بودمش ممكن بود مجاني باهاش سكس كنم علي بغلم كرده بود و هنوز وايساده بوديم نفساش رو گردنم تحريكم ميكرد موقعي كه شروع كرد به خوردن گوشم ديگه نتونستم تحمل كنم دستشو كشيدمو دوتامون افتاديم رو تخت حس ميكردم بهش حس دارم وقتي داشت سينه هامو ميخورد كاملا صداي نفسهام اتاق و پر كرده بود بهش كمك كردم شلوارشو در بياره دگمه هاي پيرهنش بر اثر تقلاي زياد ما اكثرا باز شده بود شلوارشو كه در اورد اروم از روي شرتش كيرشو لمس كردم زياد دراز نبود ولي كلفت بود و سفت سفت .علي سرمو گرفت و فشار داد پايين يعني كه براش بخورم منم چاره اي نداشتم البته خودمم حالم خيلي خوب نبود بدم نبومد از پيشنهادش و خيلي دوست داشتم صداشو موقع ساك زدنم بشنوم اول با نوك زبونم سر كيرشو ليس زدم و بعد كلش رو تو دهنم جا دادم با هر تكوني كه به لبام و دهنم ميدادم صداي اه گفتن علي در مي اومد منم سعي ميكردم لبامو محكمتر دور كيرش فشار بدم كه بيشتر حال كنه از اينكه شب اول يه پسر جوون مي خواست بكنتم خوشحال بودم از يه طرف ساك ميزدمو چون علي همكاري نميكرد با يه دست هم چوچولمو ميماليدم علي هم كه انگار حالش بد خراب بود گفت نازي كاندومو از رو دراور بيار سريع كاندومو باز كردمو كشيدم رو كيرش بهم گفت تو دراز بكش هنوز جوراب شلواريمم در نياورده بودم علي اومد روم پاهامو باز كرد و با انگشتش شروع كرد به ماليدن كسم و انگشتشو كرد تو ش ضربان قلبم رفته بو بالا داشتم كاملا لذت ميبرم علي هم اروم پاهاموباز كرد و گذاشت رو شونه هاشو از بقل سوراخهاي جوراب شلواريم داشت كيرشو ميكرد تو ديگه انگار تازه حشري شده بود با چشماي خمارش داشت نگام ميكرد و تلمبه ميزد با هر جلو عقب كردنش من يه اه ميكشيدم جزو معدود سكساييم بود كه داشتم لذت ميبردم و دوست نداشتم ارضا بشه كيرش تو كسم بود و با دستاش سينه هامو فشار ميداد درجه سكسم رو صد بود كه علي گفت پزيشنو عوض كنيم حالا من داگ استايل شده بودم علي از پشت كيرشو كرده بو تو كسمو و دستش رو كونم بود هر چند ثانيه ام يه ضربه نه چندان ارومي رو كونم ميزد منم داشتم با دست كسمو ميمالوندمو ارزو ميكردم كه قبل من ارضا نشه…تو همين حال و هوا بوديم كه حس كردم دارم به ارگاسم ميرسم كه داد زدم علي ابتو مي خوام دوست داشتم با هم همزمان ارضا بشيم من حس خالي شدن كردم و پاهام بي حس شد چند ثانيه بعد هم علي ارضا شد منقبض شدن كيرش و تو كسم حس ميكردم جون نداشتم تكون بخورم علي پا شد و رفت دوش گرفت منم همينطور كه به اتفاقهاي اونشب فكر ميكردم خوابم برد…..اين داستان ادامه دارد)))نوشته نازیلا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *