سلام دوستان تا به حال داستان ننوشتم. این اولین داستان منه . پس اگر کم و کاستی توش دیدین به بزرگی خودتون ببخشیناول توضیحاتی لازم هست که باید براتون بگممادرم دوستی داشت که به دلیل رابطه صمیمی زیاد، به هم خواهر میگفتن و ما هم بالطبع خاله صداش میکردیم. این خاله ما 4 تا دختر داشت که به من مثل یه برادر نگاه میکردن بجز یکی که 12 سال از من کوچیکتره . این رو هم بگم که وقتی میرفتیم خونشون پایان این دخترا راحت جلوی من میگشتن و از شما چه پنهون حسابی هم منو حشری میکردن ولی من جرات مخ زنی شونو نداشتم تا این که 2 سال پیش ما از کرج اومدیم تهران تو این مدت مادرم با این خاله خانوم فقط تلفنی رابطه داشتن تا این که تولد مادرم دعوتشون کردیم.بعد از ظهر از سر کار اومدم دیدم بله خاله با دختر خاله های کذایی خونمون هستن از اونجا که باهاشون راحتم شروع کردن به شوخی و این حرفا تو این یه سال من خطم رو عوض کرده بودم . یه اس ام اس جوک خوندم براشون دختر بزرگه که اسمش مریم بود گفت اینو واسم send کن منم واسش فرستادم . شب شد و جشن تموم شد اونا هم پا شدن که برن کرج .مادرم اصرار کرد که بمونن اما به خاطر مدرسه اونا مجبور بودن برن.نصفه شب یه اس ام اس واسم اومد که ای کاش میشد باهات باشم و تو دوست پسرم میشدی. من خواب آلود نگاه کردم دیدم شماره آشنا نیست. گفتم شما. اول قسمم داد که جون هر کی دوست داری اگر موافق دوستی مون نبودی به کسی نگو. منم بعد از کلی قسم آیه فهمیدم که بعله سارا خانوم هوس دوستی با منو داره.دیدم الان وقت بچه بازی نیست اگرالان نگم ممکنه تریپ love برداره واسه همین بهش گفتم عزیزم منو تو نمیتونیم با هم دوست باشیم .گفت چرا؟ گفتم آخه من با پایان کسایی که دوست بودم روابطی داشتم که با تو نمیتونم داشته باشم. گفت منظورت سکسه؟ دیدم خانوم شیطون تر از این حرفاست. گفتم آره.گفت من آرزومه که باهات سکس داشته باشم . گفتم شاید فکر کنه میتونه بعد از سکس با من ازدواج کنه و از این فکرای بچه گانه که بعضی از دخترای کم سن و سال میکنن واسه همین گفتم اهل ازدواج هم نیستم. گفت اشکالی نداره فقط با من باش منم قول میدم تا اونجا که بتونم بهت حال بدم.القصه این رابطه تلفنی ادامه داشت تا مامانش اینا واسه فوت پدر بزرگش رفتن اردبیل.سارا با خواهر کوچیکش یلدا خونه موندن مامانش به مادرم گفت که شبا من برم پیششون.دیدم داستان داره جور میشه یه خورده غرغر کردم که من راهم دور میشه دیر میرسم سر کار . اما مادرم گفت که یه هفته است مادر جای دوری نمیره اونام مثل خواهر خودتن. دوست داشتی خواهر خودت تنها بمونه؟ منم قبول کردم.خلاصه بعد از ظهر از سر کار رفتم خونه یه سری وسایل شخصی برداشتم و رفتم کرج خونه خاله اینا. دیدم خانوم حسابی به خودش رسیده و به قول معروف تو کونش عروسیه. خلاصه بعد از شام من جامو تو حال انداختم و اونام رفتن تو اطاقشون.واسم اس ام اس اومد که نخواب تا یلدا بخوابه و من بیام پیشت، منم گفتم باشه.خودمو با ماهواره سرگرم کردم که خوابم برد. یه وقت حس کردم که یه چیز گرم اومد رو بدنم. چشمامو باز کردم دیدم بعله خانوم تو رختخوابمه. گفتم دیوونه چرا دیر کردی ؟ گفت این یلدا همش بی قراریه مادرمو میکرد و نمیخوابید. منم یواش بغلش کردم گفتم یه وقت از خواب پا نشه گفت نه در اطاق رو قفل کردم اگه هم بیدار شه نمیتونه بیاد بیرون. لبش رو گذاشت رو لبم تازه متوجه شدم که خانوم با شرت و سوتین تو بغلمه .شروع کردیم به لب خوری و سینه مالی. یه مقدار که سینه هاشو آب لمبو کردم اونو خوابوندم و خودم اومدم روش یه خورده سینه هاشو خوردم و با زبونم اومدم پایین . کسایی که با یه دختر تازه کار حشری سکس داشتن میدونن اونا وقتی حشری میشن چه حالی دارن، بدنشو تاب میداد، خودشو از پایین تنه بلند میکرد و مینداخت زمین.شورتش رو که در آوردم دیدم خیسه خیسه . یه کس نار ، بدون بیرن زدگی لبه هاش آخه اون 18 سال بیشتر نداشت.با خودم گفتم اینی که اینقدر راحت بهبم حال داده لابد تا حالا سکس داشته.همونطور که داشتم کوسشو میخوردم یه خورده انگشتمو کردم تو کوسش دیدم اصلا تو نمیره ترسیدم از این پرده کیریا باشه که با تقی پاره میشه واسه همین اصراری تو فشار به کسش نداشتم . رفتم سراغ کونش باور نمیکنین اونقدر تنگ بود که انگشتم توش نمیرفت . پیش خودم فکر کردم این چه جوری میرینه با این کون تنگ. خلاصه دیدم نمیشه از تو وسایلم ژل لوبریکانت رو که معمولان تو وسایلم هست برداشتم و دوباره اومدم سراغش با ژل حسابی کونشو روان کردم و با زحمت دومین انگشتم رو هم تو کردم دیدم به سیا کوچیکه (اسم کیرمه) خوش نمیگذره. 69 خوابیدیم و بهش گفتم بخورش اگه دندونت بهش بخوره کونت پارست. اونم با اکراه شروع کرد منم دوباره مشغول باز کردن کونش شدم . با سلام و صلوات سومین انگشت رو هن توش کردم . گفتم بقیش رو هم یواش یواش با کیرم باز میکنم. کیرم رو از دهنش در آوردم و بهش ژل زدم و زیر شکمش 2 تا بالش گزاشتم .صحنه باحالی بود . کس و کونه باحالش زده بود بیرون اونقدر تحریک شدم که یه لحظه خواستم بزارم تو اون کس نازشکیرم رو گذاشتم رو سوراخ کسش. باور نیکنین اگه بگم عین جارو برقی مکش داشت و وقتی میذاشتم در کوسش کیرم میک میزد تو اما یه لحظه به خودم اومدم که کس خول کس به این تنگی که انگشت توش نمیره اگه با این کیر خر بکنیش تو پرده که هیچی خودشم جر میخوره و شر میشه. واسه همین سراغ کونش رفتم و شروع کردم به عملیات راه باز کنی با بدبختی سرشو کردم توش که چنان جیغی زد که گفتم خواهرش که هیچی پایان آپارتمانشون بیدار شدن.سرشو رو بالش فشار دادم که صداش در نیاد. بعد پایان وزنمو انداختم روش و کیرمو به زور دادم تو. درش اوردم و یه خورده ژل بی حسی زدم به کونش دوباره کیرم رو هول دادم تو ولی حواسم بود که باید جولو دهنشو بگیرم و التماسم میکرد که درش بیارو اما من که شهوت پایان وجودمو گرفته بود سیا کوچیکه رو تا ته کردم تو. یه لحظه بدنش بی حرکت شد گفتم مرد روش دولا شدم دیدم صورتش سرخ شده داره گریه زاری میکنه .یه خورده با کسش ور رفتم که دوباره حشرش بزنه بالا کیرمو هم همونجور ته نگه داشتم که خوب جا باز کنه. یه خورده باهاش ور رفتم و در همون حال حرفای رومانتیک و دختر خر کن در گوشش زمزمه کردم تا دوباره آروم شد . حس کردم دوباره داره حال میکنه و ژل بی حسی هم کارشو کرده. واسه همین آروم آروم شروع کردم به تلمبه زدن ولی هنوز به سختی کیرم حرکت میکرد . کیرم رو که در اوردم تا دوباره ژل لوبریکانت رو تو کونش خال کنم پشمام ریخت . پایان کیرم خونی بود دیدم اگه بهش بگم می گورخه و بی خیال سکس میشه واسه همین ژل رو خال کردم و ادامه دادم دیگه قشنگ کیرم جا باز کرده بود و داشتیم جفتمون حال میکردیم که اون با یه لرزش ارضا شد منم از لرزش اون تحریک شدم و بعد از چند بار تلمبه تمامه آبمو تو کونش خالی کردم .از روش که بلند شدم و کیرم رو دید گفت وای جرم دادی رختخواب رو نگاه کردیم دیدم خونیه خونیه.از کونش هم داشت خون میومد. یه خورده با دستمال کاغذی خون روی کونش رو پاک کردم .دیدم چارهای نیستبردمش دستشویی و با فشار شلنگ آب سرد و به حالت تنقیه کونش رو شستم تا خون ریزیش کم شد.اونم رفت و نوار بهداشتی گذاشت. تا کامل خونریزیش بند اومد بعد از اون تا 3 شب لاپایی حال کردیم اما ازشب چهارم دوباره توش گذاشتم.این بود اولین سکس دختر خاله کذایی. به قول معروف دختر خاله هم افتاد تو کوزه.ممنونتون میشم که اگه خوشتون نیومد فحش ندیدنوشته سیاوش
0 views
Date: November 25, 2018