رو کاناپه لم داده بود و گوشی به دست تو اینستا چرخ میزد. سرشو که میکرد تو اون گوشی لعنتی دیگه انگار تو این دنیا نبود. همین امروز که اعصابم تخمی بود.. همین یه امروز که دو ساعت مرخصی گرفتم که بشینم دو دیقه باهاش حرف بزنم باید کس چرخاش تو این پیج و اون پیج شروع میشد. گوشیمو از شکاف بین تشکچه های کاناپه درآوردم و به حامد تکست زدم که شب دیرتر بیاد خونه چون مادر پدرم هنوز نرفتن. میدونستم برگرده قرار کونمو پاره کنه با زر زدناش ولی الان که اومده بود خونه نمیخواستم کم بمونه. سرشو از رو گوشی بلند کرد و با بیخیالی گفت به نظرت پاشنه بلند مشکی به اون دامن صورتی من میاد؟تنها چیزی که الان نمیخواستم جواب بدم همین سوالای تخمی تخیلی بود. پاشدم رفتم بالای سرش و تو یه حرکت گوشیو از دستش کشیدم. صدای اعتراضش بلند شد اَه کامی صد بار بت گفتم گوشیو اینطوری نگیر از دستم. بده من ببینم. اوووی با توامهمینجوری که عقب عقب میرفتم و یه لبخند خبیث رو لبم بود کنایه زدم که آها اونوقت گوشی جنابعالی میاد نازتو میخره؟ لوس شدنات واسه اینه؟ همین میاد کاندوم سرش کنه بره توت که حالت جا بیاد؟از قیافش میفهمیدم که اونم بدجور خماره. که داد خود بستانم به بوسه از دهنش. دو هفته بود خبری از اورگاسم نبود. وقتی میدونستم دارمش دیگه حتی خود ارضاییم جواب نبود. فقط باید خودش میبود که حالم خوب شه. قرص بوپروپیون و هم یه ماهی میشد گذاشته بودم کنار. سنگین بودم، داغ بودم. عجیب کششی داشتم و میخواستم باهم یکی شیم و بچیپیم به هم. یه قدم جلوتر اومد و دو قدم جلوتر رفتم کمرشو محکم گرفتم. دستاشو گذاشته بود روی صورتم و لبامون جدا نمیشد. میدونستم در عرض چند ثانیه خیس میشه. زانومو آروم ولی محکم بردم لای پاهاش.با آهی که کشید فهمیدم دیگه تسلیم من شده. دختره ی لعنتی جذاب درست لحظه ای که تو حسم خندش میگیره. سوار زانوم شد و یه پاشو حلقه کرد دورم. همینطوری میخواستم ادامه بدم رو زانوم ارضا میشد..کامران؟ هوی کامران؟ با توام یابوو حواست کجاست؟زمان وایساد. پرت شدم تو زندگی تخمی امروزم. بکگراند گوشیمو یه نگاه کردم و انداختمش اونور. حامد جلو آینه سخت درگیر وارسی خودش بود. لیوان چاییمو برداشتم و همینطور که به طرف آشپزخونه میرفتم غر زدم که چته تو؟ یه دختر میخوای بیاری خونه. حاملمون کردی از دیشب. گاییدی خودتو . مغزم منم گاییدی لامصب. بشین تا بیاد دیگه. برگشت و همینطور که و برای بار صدم به خودش اسپری میزد گفت به نظرت اصلا راضی میشه کاری کنیم؟ اووف حتی فکر نکنم بخواد لب بده. فکر میکنه واقعا میخوام بشینم پرسش نامه هارو با هم چک کنیم. لعنتی کاش قبلش یه حرکتی میزدم. خندم گرفته بود از حرفاش و سادگیش. چهار ماه با مرجان لاس زده بود و به پیشنهاد خودش تو خونه میخواستن پرسش نامه بررسی کنن گفته بود که کافه سخته. جاهای عمومی شلوغه و نمیشه. لیوان چاییمو بدون شستن پر کردم و برگشتم کنارش وایسادم. اسپری که تقریبا از صبح هیچی تهش نمونده بود و از دستش کشیدم و گفتم آخه گلابی؟ ما پسرا خریم. خریم نمیفهمیم طرفم ما رو میخواد. خودتو ببین. از صبح تا حالا انقدر ذوق دادی که عین خری که بهش تیتاپ دادن. به خودت میرسی شیو میکنی. داداشِ من، دخترا از ما حشری ترن. دو بار لفظ قلم برات حرف زده فکر کردی خبریه؟ برمیگردن به ما میگن سکس نه ولی همون وقتایی که پشت میز کافه نشستی و اون داره برات بحث فلسفی میکنه، همونجا خیس کرده خودشو و پاهاشو داره بهم فشار میده و به قول خانم دکتره تو فیلم eyes wide shut داره به کیر توعه بی خایه فکر میکنه. حامد انگار خوشش اومده بود. یه نگاه به خشتکش کرد و گفت خب؟ پشتمو بهش کردم و همینجوری که خرت و پرتای روی مزو جمع میکردم گفتم خب نداره دیوث چرا انقدر شیش و هشت میزنی تو. خر نشی فکر کنی بهت لطف کرده که گذاشته بکنیش. این برای همه ی دخترا صدق میکنه. کسخلی تو آخه من میشناسمت. حامد انگار مردونگیش بالا زده بود و بازم تایید منو میخواست. دستی به صورتش کشید و باز پرسید آخه مرجان خیلی دختر ساده و سر به زیریه فکر میکنی اونم همینقدر هات باشه که میگی؟ دهنمو کج کردم و خندیدم ههه ههه برادرِ من همین مرجان یه جوری تا عمود منصف سالارو جا بده ته حلقش که همونجا بورسش کنی برازرز. هیچ زنی از سکس بدش نمیاد. فقط میخواد تو فکر کنی که بدش میاد و داره بهت لطف همایونی میکنه که گذاشته درش بذاری. چس میکنن خودشونو. اگه بهت گفت با سکس حال نمیکنه. یعنی با سکس با تو حال نمیکنه. اون موقع میتونی بیخیالش شی قیدشو بزنی. حامد مخش گوزیده بود. حرفام بدجوری روش تاثیر گذاشته بود. دهنشو باز کرد یه چیزی بگه و باز بستش. دوباره نگام کرد و اینبار گفت یعنی فقط بکنم و آبم بیاد و تموم؟ هدف همینه؟لعنتی. چه سوالی پرسید. خواستم جوابیو بهش بدم که حسم میگه. جوابی که دوست داشتم بهش بدم. ولی نمیدونم چرا باز به عقلم رجوع کردم و جواب دادم نه مهندس سکس فقط یه اورگاسم شدن نیست. سکس فقط خوابیدن و تلمبه زدن نیست.هستا. ولی چیزای مهمترم هست. منو ببین. حتی با این لایف استایل کیری وان نایت استند منم حساب کنی اون لب و لیس اولش خیلی خوبه. لامصب اف پنجتو میزنه ریفرش میشی. حالا پاشو فعلا گمشو یه املت درست کن بعدا برات از سکس و لاو میگم. حامد خندید و باز برگشت جلوی آینه. .جاش درست وسط زندگیم خالی بود. یاد شبی افتادم که تو گوشم میگفت میدونی چقدر بابت داشتنت ممنونم زندگیم؟ نتونستم حقمو از لباش بگیرم. نتونستم بگم منم بابت داشتنت ممنونم. شاید به حامدم همینارو بگه. شاید امروز تو گوشش از همون زمزمه ها سر بده. باید به حامد بگم اگه گفت توام بهش بگو چقدر دوسش داری. شاید تو بهتر باشی براش. نوشته Tina_vu
0 views
Date: March 2, 2019