حدود یه سال پیش بود که با یه دختری که اسمش شیدا بود آشنا شدم.خیلی با هم رفیق شده بودیم و حدودا روزی ۱ساعت با هم چت میکردیم.تازه این آخرسریها شمارش رو هم بهم داده بود و من بهش تلفن میزدم.هفته پیش بود که تو مدرسه فهمیدم،که قراره یه سفر تفریحی به اصفهان بریم.دیگه از خوشحالی نمیدونستم باید چی کار کنم.خلاصه بهش تلفن زدم و گفتم که قراره یه سر بیام اصفهان.اون هم خیلی خوشحال شد،آخه خیلی به هم وابسته شده بودیم.و یه جورایی عاشق هم شده بودیم.
بالاخره ما رفتیم اصفهان.بعد از رفتن به اردوگاه و گذاشتن وسایلمون اونجا و کوفت کردن ناهار رفتیم میدون نقش جهان و قرار شد ۳ساعت دیگه همه جلوی عالی قاپو باشیم تا به اردوگاه برگردیم.به شیدا تلفن کردم و گفتم که بیاد تو میدون تا همدیگر رو ببینیم.وقتی دیدمش اصلا باورم نیمشد که شیدا دختری به این جیگری باشه.ولی خلاصه آمد جلو و خودش رو معرفی کرد من که مهو پستونایی شده بودم که با پوشیدن یه مانتوی تنگ زده بود بیرون،بهش سلام کردم و گفتم که بهتره که بریم یه جای خلوت.اون هم قبول کرد و رفتیم یه پارک.بعد از اینکه یه کم با هم حرف زدیم،کم کم شروع کردم به مالوندن پاهاش. آب از دهنم راه افتاده بود.بعد از اینکه یه کم پاش رو مالوندم،خیلی حشری شده بودم.دیگه اصلا حواسم به دور و ورم نبود و فقط داشتم با شیدا ور میرفتم و صورتم رو هم به صورتش نزدیک کرده بودم و داشتم کسشعر میگفتم که یه دفعه متوجه شدم شیدا داره با پاش به پام میزنه.گفتم چته؟گفت اونجا رو نگاه کن.روبروم رو که نگاه کردم دیدم یه پیرمرده وایساده جلوم. نگاهم که بهش افتاد شروع کرد به نصیحت کردن و کس گفتن.من هم که اصلا حوصلش رو نداشتم،بهش گفتم برو کونده.و دست شیدا رو گرفتم و از اونجا دور شدیم.
وقتی وایسادیم شیدا گفت که بهتره بریم خونه ما.بهش گفتمکسکش مادرجنده،تو خونتون خالی بود نگفتی؟کیری من دارم از شق درد میمیرم.از دستم ناراحت شد.خلاصه بعد از کلی مخ زدن راضیش کردم که بریم خونشون.از اونجایی که من باید زود برمیگشتم،نرسیده تو خونه لباسم رو درآوردم و اون رو هم لخت کردم. کیرم رو کردم تو دهنش.بعد از کلی آه آه کردن کیرم از تو دهنش کشیدم بیرون آخه نمی خواستم آبم تو دهنش در بیاد. هلش دادم رو تخت و پاهاش رو از هم باز کردم. کیرم شده بود قده یه تیر چراغ برق.دیگه نتونستم تحمل کنم.برای همین خودم رو انداختم روش و کیرم رو گذاشتم رو کسش.وای که هنوز گرمی کسش رو زیر کیرم حس میکنم.آنقدر حشری شده بودم که بدون کاندوم کیرم رو روانه کسش کردم.یه آه و ناله ای میکرد که باعث میشد من خیلی بیشتر حشر بشم.برای همین هم داشتم بلندتر اون آه آه میکردم.وای که تا اون موقع کسی به گرمی کس شیدا نکرده بود.بعد از کلی بالا و پایین کردن تو کسش حس کردم که آبم داره در میاد، برای همین هم کیرم رو کشیدم بیرون و آب کیرم رو هم ریختم رو کسش.از دستم ناراحت شده بود.آخه میگفت اگه آب کیرت رفته باشه تو کسم چی؟ گفتم کس نگو بابا.
بعد از اینکه از دستشویی آمدم بیرون و یه نگاه به ساعتم انداختم متوجه شدم که من باید ۵۱ ساعت پیش جلوی عالیقاپو میبودم.سریع آدرس رو از شیدا پرسیدم و بدون اینکه از شیدا خداحافظی بکنم،از خونه آمدم بیرون و رفتم به میدون نقش جهان. خلاصه با ۲ساعت تاخیر رسیدم پیش بچه ها و مدیر مدرسمون.با دیدن مدیر مدرسمون که مثل کیر خر منتظرم بود،پشمام سیخ شد.خلاصه شانش آوردم که رفیقام هوام رو داشتن و سریع حرکت کردن و مدیرمون هم مجبور شد دنبالشون راه بیفته.ولی بعدا تو اردوگاه کونم رو پاره کرد.وقتی که آمدم تهران کلی به اون حرف شیدا که گفته بود شاید آبت رفته باشه تو کسم،خندیدیم.
0 views
Date: November 25, 2018