دختر دبیرستانی

0 views
0%

سلام به همه دوستان پیشاپیش بخاطر غلط دیکته هایی که شاید باشه معذرت.من یک مغازه دارم که کارم هم لوازم ماشین هست تو یکی از محله های تهران سن من 37 سال هست و مغازم نزدیک یک دبیرستان دخترانه هست.داستان از جایی شروع شد که من بخاطر اینکه شاگردم بخاطر مسائل خونوادگیش مجبور شد برگرده شهرستان و من خودم بلاجبار اومدم در مغازم تا یکی رو پیدا کنم نه که اصلا نمی اومدم بیشتر عصرها سر میزدم برای حسابها و کسری جنس.یکی چند روز از اومدنم به مغازه گذشته بود که من صبح ساعت 830 مغازه رو باز میکنم وگاهی تعدادی دختر از درب مغازه رد میشدن و چون مغازه من شمالی بود نور خورشید می افتاد رو شیشه و مثل آینه میشد و دخترها هم می امدند به سر و صورتشون میرسیدند و منم از پشت شیشه میدیدمشون و میخندیدم که یک بار که 5 نفر بودن یکیشون گفت بچه ها یکی داره از اون طرف نگامون میکنه ،یکیشون گفت بریم تو بکونیمش که من شوکه شدم گفتم پدر دست پدر مادراتون درد نکنه با این دختر پس انداختنشون.همین جور که روزها میگذشت یکی از این دخترها که شیطونی از چشماش معلوم بود بدنش هم خوش فرم و ناز بود قیافشم سبزه و قد 160 تپلی باهالی داشت به چشم میومد همین طوری ازش خوشم می امد و وقت هایی که داشت رد میشد میرفتم دم درب نگاش میکردم برام عادت شده بود فکر کنم 16-17 روز از اومدنم نگذشته بود که یک روز دیدم تو خیابون دادو بیداد هست و دیدم مادر دختره داره یک پسر هم سن دختره رو میزنه و مرده میگه بخدا من کاری نکردم و از این حرفها منم که اهل این برنامه ها نیستم رفتم تو و دیدم دختره بدو رفت.چند روزی از این داستان گذشت که دختره داشت یک روز تنها میرفت دم در بودم همین جوری بهش گفتم تنها کجا یک چشمک شیطونی زو که چشماش برق میزد و دل آدم رو میبرد گفت خونه.گفتم چطور تنها هستی محافظت کجاست.کمی جدی شد گفت مادرم میره مسجد گاهی با هم برمیگردیم.منم بهش گفتم منم جای مادرت بودم همچین دختر خوشگل و شیطونی داشتم دائم باهاش میرفتم که گربه شاخش نزنه.یک لبخند ناز زد و اشوه کنون رفت.از اون موقع هر بار که رد میشد با سر سلام میداد حتی اگر با دوستاش بود و منتظر میشدم تا بیاد بره عادتم شده بود تا یک روز که باز داشت تنها میرفت داشتم شیشه رو پاک میکردم که بهم گفت خدا قوت کمک نمیخواهید گفتم نیکی و پرسش .گفت تعارف اومد نیومد داره گفتم موش بخوره اون زبونتو بزرگ بشی چی میشی تو دختر .گفت مگه الان کوچیکم .گفتم کوچیک که نه منظورم اصطلاح خودمونی مرداست یعنی خانم بشی خانم بشی.خندید گفت مگه قرار هست چی بشم گفتم خوب الان که این جوری خوردنی هستی بزرگ تر بشی چیز دیگه میشی میدونستم که الان دخترها از دبستان همه چیزو میدونن اما خواستم خودم رو بزنم به اون راه.اون گفت ای پدر داشت میرفت که گفتم تعارف رشتی زدی .گفت چطور؟گفتم شیشه؟گفت بزار کثیف باشه بهتره.گفتم خوب من سخت میشه نگاه کردنم بهت و چشام در میاد .بلاخره رفت و محل نگذاشت.چند وقت بد جوری درگیر چکها و حسابها بودم که تلفن زنگ زد و یک خانم بود که گفت فلان چیزو دارید گفتم بله قیمت خواست و گفت میام میگیرم ماشینم خراب شده تعمیرگاه هست .نیم ساعت دیگه دوباره از همون شماره زنگ خورد و همون خانمه بود گفت اقا یک پسر باحال اون طرفها بود الان کجاست گفتم اینجا فقط یکی هست اونم منم باحال از خودتون هست چی میخواستید شما.بعد کلی اراجیف بافی 15 دقیقه طول کشید بلاخره فهمیدم خانم همون دختر دبیرستانی هست و داره لاس خشکه میزنه بهش گفتم اخرش چی برای چی زنگ زدی؟گفت ناراحتی قطع کنم گفتم نه اما دوست دارم بدونم .گفت ازت خوشم میاد.گفتم چه جالب من هم از تو خوشم میاد اما نه مثل تو دیگه حوصله نداشتم لاس بزنم تو فکر خواصی هم نبودم فقط ازش خوشم می امد همین جوری داشت حرف زدنمون به چرت و پرت میکشید که بهش گفتم ببین عزیزم تو هنوز سنت اونقدری نیست که بخواهی با من یا حدود سنی من دوست بشی .گفت چراگفتم مردها انتظاراتی دارند از طرفشون که تو نمیتونی برای من بر اورده کنی واقعیتشم اصلا نمیدونم چرا این حرف رو زدم میخواستم این قضیه رو پایان کنم چون اصلا سنمون به هم نمیخورد و منم مامانش یادم میامد میترسیدم بیاد در مغازه دادو بیداد کنه بیچاره بشم گفتم با این کار قضیه پایان میشه.دختره گفت مثلا چی میخوان؟گفتم همین که نمیدونی چی میخوان جواب سئوال منه میبینی پس بهتره وقتمون رو حدر ندیم و به درسات برسی.انگار که بهش بر خورده باشه گفت منظورتو خوبم میفهمم.گفتم خوب پس حالا که میفهمی مشکل چی هست.گفت من مشکلی ندارم .گفتم راست میگی واقعا میدونی من چی میخوام؟گفت اره فکر کردی بچه هستم من 17 سالمه همه چیزارو میدونم.گفتم دونستن تا بلد بودم خیلی فرق داره .گفت خوب هم میدونم هم بلدم.گفتم اصلا منظور من چی هستکمی من من کرد و با صدای یواش گفت از اون کارا.گفتم کدوم کارا؟گفت اااا اذیت نکن.من برام جالب شده بود هم داشتم یک جوری میشدم خوشم اومده بود گیر دادم بگو کدوم کارا؟گفت خوب همون که باید هر دوتامون لخت بشیم دیگه .گفتم لخت بشیم که چی؟گفت منو بکنی.شوک شدم کمی سکوت شد و گفتم چکار کنم؟گفت کیرتو بکنی تو من.گفتم بکنم کجات گفت تو کسم.گفتم دیدی حالیت نیست تو دختری من که نمیتونم بکنم تو کوست.گفت من گفتم که بدونب بلدم.گفتم تا حالا با کسی کردی.گفت فقط با یکی از دوستام که دختر هست لز بازی کردیم و فیلم سوپر دیدیم اخه دوستم دوست پسر داره همیشه میکنتش .گفتم کوسشو.گفت اره میخواد بگیرتش.من که پیش خودم فکر کردم این توله سگ برای من خواب دیده گفتم من خانم دارم دنبال گرفتن کسی نیستم اما دوست داشته باشی همین جوری از پشت تو کونت میکنم .هر دو تامون حال کنیم.گفتم دیگه بیخیا ل میشه و تمام.بهش گفتم نظرت چی هست .گفت شنیدم خیلی درد داره من فهمیدم که خانم بد جوری میخواره و فقط کننده نداشته و بهش گفتم تو نگران اونجاش نباش من استاد کون کردنم همچین میکنم که تا اخر عمرت فقط از کون بدی.اونم خندید و گفت جدی مگه میشه.گفتم امتحانش مجانی هست.گفت قول بده دردم اومد نکنی.من که مومنده بودم هنوز من حتی دستشم نگرفتم الان دارم قرار کردن کونش رو میذارم برام قابل باور نبود که به این راحتی به یک کون تنگ دست پیدا کرده باشم و کمی فکر کردم بهش گفتم خوب کی بکنم اون کون خوشکلتو.گفت وسط هفته دیگه یکی از واحد هامون تعطیل هست یک 2 ساعتی میتونم بیام و زود باید برم والا به خونه خبر میدن و برام بد میشه .منم که مامانش رو دیده بودم خایه فنگ شدم و گفتم تا اون موقع هر چی شد شد.مغازه من یک بالکن مانند داره که دفتر کارم کردم و توش مبل گذاشتم و وسایل راحتی توش هست حتی میشه شب توش موند اون شاگردم شبها همین جا میخوابید.به هر حال سرتون رو درد نیارم روزها در پی هم رفتند و هر روز البته تلفنی صحبت میکردیم و گاهی هم همدیگه رو میدیدیم که یک بارم بهش یک فیلم سوپر خوب دادم تا یاد بگیره.روز موعود رسید و من که رسیدم مغازه هنوز باور نداشتم و کرکره مغازم برقی هست دادم بالا به کارهام رسیدم و برای اینکه ضایع بازی در نیارم رفتم به تعمیرگاه بغلی گفتم اوستا من میرم بانک زود میام کرکره رو نیمه میدم بالا حواست باشه و بهم زنگ زد که دارم میام منم بهش گفتم همین که اومدی به سرعت میری از پله ها بالا تا من بیام اونم که اومد من در رو بستم و رفتم بیرون و کرکره رو دادم تا نصفه به اوستا گفتم من میرم رفتم ماشین رو تو کوچه پشتی پارک کردم و یواشکی اومدم تو فوری رفتم بالا.همین که رسیدم بهش گفتم خوش اومدی خانم خوشگله و بغلش کردم گفت چته عجله داری گفتم خوب تو همش 2 ساعت وقت داری نیم ساعتش که رفت نیم ساعتم که باید خودتو جمع و جور کنی و بری سر کلاس پس یک ساعت وقت مفید داریم بدو لخت شو.بیچاره هم که فقط گوش میداد لباشو خوردم و جون چه حالی میداد الکی نبود قدیمی ها دختر 18 ساله میگرفتن چند تا چند تا در حین خوردن لباش مانتوش رو در اوردم و دستم رو کردم تو سینه هاش وای چی بگم سینه های سفت و نوک تیز مالیدمشون نوکش زده بود بیرون سرش قهوه ای بود و نوکش حسابی برجسته شده بود چشماش رو بسته بود و داشت لبشو گاز میگرفت که با زبونم دور نوک سینشو لیسیدم و نوکش رو می مکیدم داشت اه اه میکرد و معلوم بود حسابی حال داره میکنه و بلوزش رو در اوردم و داشتم با دوتا سینه هاش بازی میکردم که بهش گفتم تو هم با من ور برو خوب پس این همه فیلم دیدی چی شد.اونم بلوزم رو در اورد و سدتش رو میکشید به تنم و سینه هام رو میبوسید.من معطلش نکردم شلوارم رو در اوردم و بعدش شورتم کیرم هم حسابی سیخ شده بود کیر من 19-20 سانتی هست حسابی هم کلفته دادم بهش گفتم بخور اونم اول یک نگاهی کرد و بعدش نوک کیرمو زبون زد گفت اخه نذاشتم حرف بزنه گفتم اخه نداره دهنتو باز کن به زور کیرمو دادم نوکشو تو دهنش و نگه داشتم اونم فقط تو دهنش نگه داشته بود گفتم خوب عزیزم بمکش زبونش بزن دیدم با بی میلی این کارو میکنه بلندش کردم و شلوارش رو کشیدم پایین و دستم رو کردم تو شورتش و با کوسش بازی کردم داشت حال میکرد خوابوندمش رو مبل و شورتش رو کندم و فروی دهنمو بردم سمت کوسش و زبونم رو لای کوسش میکشیدم داشت ناله میکرد و جون جون میکرد معلوم بود که داره حسابی بهش خوش میگذره .خدا نگه داره روغن بچه فیروز رو از نوع اسپری،برداشتم اسپری کردم رو کونش و با انگشتم کردم توش و انگشتمو میچرخونمدم با زبونم هم کوسشو میخوردم داشت حال میکرد و منم داشتم کونش رو باز میکردم تا کیرمو توش جا کنم حسابی که روغن اثر کرد و کون خانم کمب باز شد روغن اسپری کردم تو دستاش و گفتم کیرمو بمال تا حسابی چرب بشه .اونم دستاش رو اول به هم مالید و انگشت کرد تا حسابی روغن بچه به دستش اثز کنه و کیرمو گرفت و حسابی چربش کرد حالا کیرم برق میزد و منتظر سوراخ تنگ خانم خوشگله بود برش گردوندم و بهش گفتم میخوام کیرمو بکنم تو مونت حاضری گفت تورو خدا دردم نیادا منم تو چشماش شهوت رو میدیدم بهش گفتم پایان سعی خودم رو میکنم تا بهترین سکس زندگیت باشه و اونم اماده شد بهش گفتم بخوا رد دسته مبل طوری که کوست از مبل اویزن باشه و کونت هم بیاد بال کمی ترسیده بود اما حواسم بود رم نکنه و بازم چند تا اسپری کردم لای کونشو سوراخش انگشتمو کردم تو سوراخ کونش و میچرخوندم و با اون دستم کیرمو چرب میکردم وقتی که کیرم اماده شد سر کیرم رو رو سوراخ کونش گذاشتم و یک کم فشار دادم که نوکش رفت تو وای جوووووووووووون چه کون تنگ و داغی بود نمیتونم توصیفش کنم بینهایت خوب بودتکون ندادم بهش گفتم با دستاش لای کونش رو باز نگه داره گفتم تا حالا درد داشت گفت یک کمی گفتم خودتو شل کن اون یک کم هم بخاطر این هست که تو فکر میکنی درد داره نگران نباش همین جوری با اسپری رو کیرم اسپری میکردم به حدی که از کیرم روغن میچکید و دستمو گذاشتم به رونهاش و یواش یواش کیرمو حل میدادم توش پایان سعیم این بود که نکنه دردش بیاد دیگه بهم نده نمیخواستم اولین خاطرش کونش پاره بشه.دیگه کیرم تا نصفه تو کونش بود از کونش نگفتم براتون بدون مو سبزه چربم که شده بود برق میزد معرکه بود دوست داشتی زبونت رو بکنی توش تا ته رونهاش هم گوشتی سفت هر چی بگم کم گفتم.کمی مکس کردم تا شل تر بشه و کونش عادت کنه بعدش کیرم رو در اوردم و دیدم سوراخش مکی بازه و دوباره سر کیرمو گذاشتم و با کمی روغن دوباره حل دادم تو تین بار تا دسته باور کنید اگه جا میداد تخمام رو هم میکردم معلوم بود که دردش گرفته و داشت لبشو گاز میگرفت بهش گفتم درد داره گفت اره اما نهزیاد انقدر که کونش رو مالیده بودم و سوراخش رو بازی کرده بودم دردش اونی که فکر میکرد نبود بعدشم کاملا اروم کرده بودم و وحشی بازی نکردم تا پاره بشه دیگه اماده بود داشتم اروم اروم تلمبه میزدم و هر چند وقت یک بار با دستم محکم میکوبیدم رو لومبراش که جای دستم مونده بود رو کونش داشتم تو ابرا سیر میکردم با دستم هم کوسشو میمالیدم که یکهو لرزید و گفت ابم اومده منم که خیالم راحت شد تلمبه هامو تند تند کردم تا اینکه ابم اومد بهش گفتم میخوری ابمو گفت نه دوست ندارن منم ریختم تو سوراخش همه ابمو.بعدش بغلش کردم و لب بازی و سینه هاش رو ناز میکردم و داشت دیرش میشد بلند شد و لباس هاش رو پوشید گفت کونم درد میکنه کفتم زود خوب میشه دوست داشتی گفت اولش خیلی میترسیدم اما خوشم اومد گفتم این دفعه هم از کون میکنمت هو از کس گفت میخوای پردمو بزنی گفتم نه فقط سر کیرمو میکنم توش تا حال کنی دوست داشتی هم لا پایی میکنم تا ابت بپاشه حال بیای .بنده خدا گشاد گشاد را میرفت اما خودش که میگفت حال کرده من که خیلی حال کردم.از اون موقع 4 ماهی میگذره و چندین بار کردمش دیگه بچه کونی شده ساک هم یاد گرفته حسابی قرار شده یکی از دوستاش رو هم بیاره که اونم بکنم .بعدا براتون اون داستانم تعریف میکنم.میدونم خیلی هاتون فحش میدین و گه بازی در میارین اما برام اصلا مهم نیست من که حالمو کردم و دارم بازم میکنم گفتم برای دوستانی که جقشون از این راه در میاد یک سوژه بدم برای کسانی هم که مثل من داستان مینوسیند تا عوض داستانهایی که خوندن رو در بیارن تشکر میکنم.من چند تا داستان دیگه هم نوشتم که به الطاف دوستان حسابی فحش دادند و بخاطر غلط املائی وبلند بودن داستان و فکر کردند همه مثل خوشون هستند که دروغ مینویسند براشون ارزوی خوشبختی دارم.نوشته‌ آرش

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *