دختر زخم خورده سکس

0 views
0%

سلام. این داستان واقعیه و هدفم از نوشتن این داستان این بود که حرف دلم رو زده باشم و درس عبرتی بشه واسه دخترایی که تاحالا سکس نداشتن. این داستان روهم فقط یکی از دوستای نزدیکم میدونه.5 تیر 88 بود که منوخواهرم رفته بودبم بازار تا لباس بخریم، جمعه بود. تویکی از بوتیک ها 2تا پسربودن که یکی ازونا چشم ازمن ورنمی داشت، البته با چشمای تقریبا خجالتی ما خرید کردیم و اومدیم بیرون اونام دنبال ما، اومد تاشماره بده ازش نگرفتم، من ازهیچ پسری شماره نمی گرفتم چون فکرمیکردم اینطور آشنایی ها آخرش بدتموم میشه. تااینکه اومد جلو شماره روانداخت تو جیب مانتوم و خواهش کرد تا باهاش تماس بگبرم. اسمش علی بود ، ازش خوشم اومد چون دیدم بااینکه شخصیت خجالتی داره که خیس عرق بود اینکارو کرد. من قبل ازون با 2تا پسر دوست بودم که یکی با مخالفت خانوادم ردشد ویکی دیگه بعد از 1 هفته ازم سکس خواست که ولش کردم، شاید چون دوسش نداشتم. برعکس چهره جذاب و شیطونم دختر سربه راه وساده ای بودم.علی ساروی بود منم همینطور. من امتحان ترم داشتم قرار شد اولین قرارمون بعد امتحانم باشه. یعنی 10روز بعداز شماره گرفتنم. با ماشینش اومد دانشگاه دنبالم، یکم توشهر چرخیدیم و گفت بریم نهار بخوریم. رفتیم رستوران ونهار خوردیم، علی شخصیت آرومی داشت، وقتی غذا میخورد نگاش میکردم، واقعا ازش خوشم اومده بود. پایان حواسش به غذاش بود. علی قد متوسطی داشت و چشم ابرو مشکی با موهای پرپشت که خیلی دوست داشتم عینکی بود. مهندس عمران بود.دو یا سه باردیگه بیرون رفتیم تا اینکه یه روز بهم پیشنهاد داد بریم خونه یکی ازدوستاش. بهانه هاش روهم اینا بود بیرون هوا گرمه، میترسم از گشت ارشاد، تو خونه راحته و… بعضی وقتام بنزین ندارم . من واقعا دوسش داشتم و نمیخواستم ازدست بدمش چون فکرمیکردم همونیه که دلم میخواد. از آشنایی خودم با سکس قبل ازونم بگم که تقریبا چیز زیادی نمیدونستم، در حد چندتا داستان سکسی و چندتا فیلم. ازونجاییکه داستان خونده بودم امکان اینکه اتفاقی بیوفته رومیدادم واسه همین واسه رفتن به اونجا مقاومت میکردم ولی چه میشه کرد، دوسش داشتم. اولین بار خیل باهام وررفت اما نذاشتم لباسمو دربیاره. دفعه بعدی تسلیم شدم، هرکاری خواست کرد. با حرفاش که میگفت نیاز دارم و دوست دارم منم خرشدم. من ازبوسیدنش خوشم اومده بود و دوست داشتم، لختم کرد و همه جامو خورد و بعد آلتش رو درآورد و کشید رو آلتم. علی آلت تقریبا کوچیکی داشت اینو اون موقع تشخیص نمیدادم. یکمی این کارو کرد تا ارضا شد ولی من نشدم چون نمیدونستم چطور ارضا میشه شد. دفع سوم هم به همین شکل بود. اما اینبار از پشت امتحان کرد نمیدونم چکارکرد و چقدر آلتش داخل بود اما خیل درد داشت و اونم که زود ارضا میشد زود تموم کرد و ظاهرا اون تو خالی کرد. اما دفعه چهارم اتفاقی افتاد که زندگیمو تغییر داد. اون روز علی خیلی حشری بود که حتی تو جببش کاندوم بود اونم خاردار هیچوقت نفهمیدم چرامنو برد تو اتاق خواب و چراغ رو خاموش کرد و لختم کرد، من رفتم تو حال و هوای اون و دلم میخواست لذت ببرم . اول همه جامو خورد و اینم بگم همیشه اونجام روهم میخورد. اومد روم درازکشید، آلتش روی آلتم بود یکم تکون خورد منم داشتم کیف میکردم که یدفعه متوجه شدم آلتش تومه. پاهام میلرزید یه حس ترس و گیجی داشتم. بهش گفتم چی شد؟ چرا رفته تو؟ گفت سرشه اما دقت کردیم دیدیم نه همشه من ازروی داستانای مزخرف فکرمیکردم وقتی پرده پاره بشه خون میاد منم نگاه کردم دیدم هیچ خونی نمیاد. فکرکردم حتما ارتجاعیه آخه خواهرمنم که ازدوج کرده بود ارتجاعی بود. تویه لحظه تصمیمم روگرفتم و به علی گفتم فکرکنم ارتجاعی باشم. اونم ازخدا خواسته کفت فکرکنم و کارشو شروع کرد. توهرمدلی که خواست امتحانم کرد. اما سوزش داشتم وپاهام بی اختیار میلرزید. سوزش رو تو رونم حس میکردم اما حس شهوت غالب بود. علی کاندوم گذاشته بود کارشو میکرد و منم بخاطر اون کاندوم بیشتر دردمیکشیدم. اینبارم ارضا نشدم اما علی ارضا شده بود و خیلی خوشحال وبرنده علی رسوند منو خونمون. توراه بهش گفتم میترسم گفت خیلی میترسی فردا برو دکتر. رسیدم خونه هیچکس نبود دیگه تنهایی هم بیشتر نگران بودم. رفتم لباسم روعوض کنم وقتی شرتمو کشیدم پایین شورتمو خونی دیدم. ترسیدم اول فکرکردم شاید چون پریودم نزدیک بود زودتر اتفاق افتاد اما مطمعن نبودم. زنگ زدم به یکی ازدوستای نزدیکم دوستم خیلی سرزنشم کرد و گفت فردا حتما برو دکتر به علی هم گفتم فردا میخوام برم درم اما نگفتم خونریزی دارم چون خودم هم مطمعن نبودم. فردا رفتم دکتر زنان گفتم دیشب با نامزدم سکس داشتم میخوام بدونم پرده ام پاره ده یا نه؟ درازکشیدم معاینه ام کرد وگفت پرده ات خراش دیده اما پاره نشده. یه ژل هم برام نوشت وگفت دفعه بعد محکمتر بزن تا کاملا پاره شه نمیدونسم چیکارکنم ازیه طرف ناراحت و ازیه طرف خوشحال بودم. خیلی سخت بود، گیج و منگ بودم و واقعا قفل کرده بودم که دوستم زنگ زد وگفت چی شد؟ جریان وگفنم اونم ناراحت شدوگفت یچیزی میگم گوش کن. گفت زنگ بزن به علی بگو پرده ام پاره شد. ببین چی میگه. اومدم خونه وبه علی زنگ زدم گفتم علی پرده ام پاره شد. چکارکنم؟ چیکارکنیم؟ تا حرفامو زدم خیلی سریع کلماتش روبیان کرد ببین عزیز من میخوام باهات تموم کنم، من اصلا نمیخوام دیگه باهات باشم، تا همینجام ممنونم ازت، من هزارتا مشکل دارم علی دوست داشتنی و آروم من داشت این حرفارومیزد وحتی نذاشت دیگه حرف بزنم تلفن و قطع کرد و دیگه جواب زنگامو نداد. اس ام اس میدادم که برداره حرف بزنم اما میگفت توقبلا اوپن بودی، معلوم نیس کی اوپنت کرده و میخوای بندازی گردن من گفت میخوام ازش سواستفاده کنم. اما من فقط میخواسنم حقم روثابت کنم وبگم تواشتباهه. اینم کفتم که پرده ام کاملا پاره نشده و حتی هنوز خونریزی جزیی داشتم که بتونم بهش ثابت کنم. هرچقدر التماسش کردم حاضرنبود حتی باهام حرف بزنه. تاچندروز کارم گریه زاری و زنگ زدنای بیخود به علی بود. بعدازچندروز بادوستم رفتم مغازه یکی ازدوستاش و ازش خواهش کردم به علی زنگ بزنه. علی اومد اونجا دنبالم وهرچی دلش خواست بارم کرد آخه میدونین چرا؟؟ دوستش همونی بودکه خونشون میرفتیم. ترسیده بود یه مکان رو ازدست بده. گفت توچی میخوای؟ باورم نمیشد که حق اینطوری پایمال بشه اما من واقعا چیزی نمیخواستم جزاینکه ثابت کنم اشتباه میکنه و تهمت زده. وگرنه ازش متنفرشده بودم چون میدونست کاره خودشه اما اونقدر پست و بی وجدان بود که ازدردسر میترسید، شایدم اصلا خانم داشت ازش جداشدم بدون اینکه چیزی روثابت کنم اونوبه دست خداسپردم. بعداز یکماه دوباره برگشت و گفت دوست دارم ونمیتونم فراموشت کنم اما وقتی دیدمش فهمیدم فقط دلش سکس دوباره میخواست. علی واسه من تبدیل به یه حیوون شده بود. یه نامرد عوضی که حتی شانس ادعای حیثیت روبهم نداده بود.زخمی شدن بکارتم خودم اونقدر اهمیت نداشت. اما دلم شکسته بود مثل یه تیکه آشغال باهام رفتار شده بود. هیچوقت علی رو نبخشیدم ونخواهم بخشید. بعدازون هم یعنی بعداز 4 سال به هیچ پسری اعتماد نکردم. ازخدا میخوام علی تقاص کارش رو پس بده. اون از دوست داشتنم سوء استفاده کرد تا به سکس برسه و حتی واسش مهم نبود چی به سرمن و آینده ام میاد. من نمیدونم چرا این اتفاق واسم افتاد اگه سادگی بود یا بخاطر دوست داشتن، هردوش خوبیه اما حقم نبود که ازخوبی به بدی برسم. یه خواهش از پسرها دارم که هیچوقت دختری رو مجبور به سکس نکنید، تا وقتیکه خودش ابراز نکرده. یه خواهش هم از دختراییکه سکس نداشتن دارم که گول داستانهای سکسی رونخورید همشون واقعیت ندارن، هیچوقت واسه سکس ریسک نکنید. اول مطمعن بشید. موفق باشین.نوشته‌ F

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *