دختر سرایدار مدرسه

0 views
0%

من کلاس سوم دبیرستان بودم سرایدار مدرسه یک دختر داشت هم سن من خیلی خوشگل بود لاغر سفید با موهای بلوند . من و چند تا از دوستام چون در تیم فوتبال مدرسه بودیم بعد از پایان شدن مدرسه تمرین فوتبال داشتیم این دختر رو میدیدیمو همیشه از خوشگلی این به بچه های دیگه می گفتیم هیچ کدوم حرف ما رو باور نمیکردند.بگذریم من ودوستم همیشه موقع تمرین هواسمون به این بود که این برمیگرده ببینیمش کم کم اون هم متوجه شده بود که ما میپاییمش بعضی وقتا میومد کنار زمین تمرین ما رو میدید تا اینکه یه بار جلوی در مدرسه دیدمش و باهاش حرف زدم. اسمش زهرا بود از من 2 ماه بزرگتر بود و باهاش قرار گذاشتم که یک نامه هر روز بزاره توی جا میز م من هم جوابشو بزارم تو جامیز تا اون برداره همین جوری حدود 2 ماه طی شد ماه رمضون بود وجام رمضان بین مدارس ما. روزایی که بازی داشتیم افطاری مدرسه میموندیم . یک روز که مسابقه داشتیم مسابقات به خاطر رفتن برق لغو شد وما برگشتیم مدرسه همه بچه ها رفتن خونشون من هم به دوستم گفنتم برم جامیزمو چک کنم بیام. برق مدرسه هم رفته بود و راهروها و کلاسها تاریک بود.  من رفتم کلاس دیدم زهرا امده تا نامشو بزاره تا منو دید ترسید گفت خیلی خوشحالم میبینمت من هم گفتم آره؟ آمد جلو منو بغل کرد و گفت دوستت دارم من باورم نمیشد این بخواهد همچین کاری کنه من هم بغلش کردم و لبامون تو هم گره خورد حسابی داشتیم لب مگرفتیم من جرات کار دیگه نکردم بعد از این جریان مراسم نامه ادامه داشت تا اینکه مدرسه تموم شد من توی آخرین نامه واسش نوشته بودم میخوام ببینمت و باهاش سر یه تاریخ و یک ساعت مشخص باهاش قرار گذاشته بودم من با نا امیدی رفتم سر قرار چون نمیدونستم میاد یا نه اما من رسیدم چند دقیقه بعد امد اون روز مخشو زدم تا باهم سکس کنیم.  من بخاطر فوتبال دو روز در هفته باید میرفتم مدرسه باهاش یک روز قرار گذاشتم توی کلاس اما چون می ترسیدیم کسی بیاد قرار بود من یواشکی برم بالا اون هم کلید کلاس مارو از باباش کش بره خلاصه اون روز رسید من رفتم بالا در کلا سقفل بود ته راهرو یه راه پله بود که همیشه تاریک بود من اونجا نشستم با کمی تاخیر زهرا امد و در و باز کرد و رفت تو کلاس من هم سریع رفتم تو دیدم دوتا میزو به هم چسبونده تا مراسممون بهتر برگزار بشه و روی میز نشسته من رفتم تو و سلام کردیم و پاشد رفت در کلاسو بست من بهش گفتم کسی دنبال تو نمیاد؟گفت نه مادرم نیست خونه بابامم گفتم میرم بیرون کسی دنبال من نمیاد. بعد از یه ذره حرف زدن لبامون تو هم گره خورد دفعه اول فقط لب بود اما دفعه دوم من دستمو از پشت گردنش کردم تو و بند سوتینشو باز کردم بعد از اتمام لب تاپ و سوتینشو از تنش در اوردم و سینه هاشو میخوردم و میمالیدم تنش خیلی سفید بود و رد دستم رو بدنش میموند اون هم بکار نبود داشه با مهدی کوچولو بازی میکرد البته دیگه کوچیک نبود از حد معمولشم بزرگتر شده بو د من اونو رو میز خوابوندم و شلوارمو در آوردم و شلوار اون رو هم از اش در آوردم و از رو شورت کسشو میمالوندم. حسابی خیس شده بود دستمو کردم تو شرتش معلوم بود تازه حموم بوده چون اصلا بو نمیداد حسابی به خودش رسیده بود. بعد از یک ذره مالوندن انگشتمو کردم تو کونش خوشش امدهی انگوشتمو تو کونش بازی میدادم تا عضلش شل کرد برگردوندمش و کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش میترسیدم دردش بگیره کونشو تف مالی کردم و کیرمو اروم هل دادم تو اروم اروم همه کیرم توش بود حسابی داشتیم حال مکردیم بعد از گذشت 10 دقیقه خیس عرق بودیم و داشتم تلنبه میزدم حس کردم دارم ارضا میشم کیرمو کشیدم بیرون و آبمو رختم زمین بعد بغلش کردم و حسابی لب گرفتیم . بعد از سیر شدن هر جفتمون لباس پوشیدیم من سریع رفتم بیرون در مدرسه بسته بود باز گذاشتم و امدم بیرون .

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *