سلاممن اشکان هستم32 سالمه خوش تیپ و خوش هیکل هستم قیافم هم خوبه میخوام براتون یه خاطره واقعی تعریف کنمآخر شهریور89 بود من با یکی از دوستام رفته بودم شمال تازه برگشته بودیم دوستمو رسوندم زعفرانیه داشتم میرفتم خونه که یه دختر شکلاتی رنگ کنار مامانش تو یه پرادو لم داده بود بهش سلام کردم یه لبخند کوچولو زد من هم از فرصت استفاده کردم و شمارممو دادم شماره موبایل من رنده وخیلی زود حفظ کردش من رسیدم خونه و خیلی هم خسته بودم رو تختم ولو شدم که موبایلم زنگ خورد بله همون خانوم شکلاتی بود بعد از صحبت های اولیه وقتی سنشو گفت کف کردم متولد73 بود یعنی 16 سالش بود ولی واقعا بهش نمیخورد. من بیخیالش شده بودم که شب دوباره زنگ زد. دیدم خیلی صداش داره میلرزه (اینم بگم من 2 تا دوست دختر دیگه هم داشتم)داشتیم حرف میزدیم دیدم به من گفت چی پوشیدی که من هم زودی گفتم من فقط شرت پامه که گفت جون میخوام بهش گفتم الان میای پیشم که گفت باباش خونست من هم اصرار نکردم و قرار گذاشتیم برای فردا.من صبح رفتم سر کار ( من کاره ساختمان سازی میکنم با پدرم)ساعت 5 بعد از ظهر باهاش قرار گذاشتم رفتم دنبالش خونشون نزدیک خونه ما بود تو نیاوران وای چه دختر نازی بود مثل شکلات قهوهای بود صورت مظلوم و مهربونی داشت قد بلند و کشیده و لاغر بود سینه هاش کوچیک بود من همه اینا رو از رو مانتوش دیدم خیلی خوب بود یه کم خجالت میکشید دستو گذاشتم رو پاش و رفتم سمت خونه تو راه زیاد حرف نمی زد منم کسشو میمالیدم وقتی رسیدیم خونه مانتوشو در اوورد بدون هیچ حرفی رفتم جلو شروع کردم ازش لب گرفتن وای وحشت ناک حشری بود دستمو از لای شلوارش کردم تو کونش دیدم داره دیونه میشه لباسشو در اوردم وای چه هیکلی داشت من هم دیونه شده بودم انداختمش رو تخت شروع کردم کسشو خوردن کسش خیلی خوشگل بود قهوهای سوخته بود با انگشتم هم با سوراخ کونش بازی میکردم اونم جیغ میکشید زبونمو کردم تو سوراخ کونش که دیدم دیگه طاقت نداره داد میزد بکن میخواستم از عقب بکنم که گفت نه بکن جلو من هم کیرمو کردم جلو دیونه شده بود انگشتمو کرده بودم تو کونش و میکردمش خیلی زود ارضا شد من هم ارضا شدم با هم یه چای خوردیم من بهش گفتم میخوام از کون بکنم که قبول نکرد من هم اصرار نکردم گذاشتم برای دفعه بعد ولی دیگه به هم زنگ نزدیم نه اون زنگ زد نه من )ولی واقعا خیلی خوب بود من که لذت بردم.نوشته اشکان
0 views
Date: November 25, 2018