راستش من 18 سالمه اما قیافم از سنم بیشتر میخوره نمیدونم یا بخاطر سیگار که میکشم یا بخاطر گراس دانشجوی فوق دیپلم رشته معماریم و قدم 186 و وزنم 107 پوستم سبزه و ریش میزارم گاهی اوقات تریپامم مجلسی مردونست شکم ندارم چون استخون درشتم و قدم بلنده برا همین امیدم سرجاش بود و مثل خیلی از کسایی که وزنشون بالائه اعتماد به نفس نداشته باشم تو خیابون شمارمو میدم ، مخمو میزنم یه سری زنگ میزنن یه سری زنگ نمیزنن یه سری اخلاق خاص دارم معمولا همه میگن دختر و بکن ولش کن یا هرچی اما تو دو ساله گذشته من هر دوست دختری که داشتم همه میگفتن بکنش یا از این چیزا ولی همشون بچه بودند تا حرف سکس میخواستی بزنی میگفتن برو بمیر و فلان منم زرنگیم جلو دختر تو زمینه سکس 0 بود تا تو 6 ماه گذشته با طریقه مخ زدن برای سکس کردن و اینارو از این و اون شنیدم تا قبلشم حتی تا روز سکسم با جق خودمو راحت میکردم(راستی من یه اعتقادی که دارم میگم دختر مثل یه سایه میمونه اگه بهش نزدیک بشی ازت دور میشه اگه ازش دور بشی بهت نزدیک میشه اما زیاده روی در هر دو مورد باعث شکست رابطه میشه سر همین هی میردم به دختره طرفم یا 2 تا کلمه رومانتیک میگفتم غرورم اجازه نمیداد حرف سکسو بکشم وسط)یه روز بعد از اینکه از دانشگاه برمیگشتم تو همین ماه خرداد که اخرین جلسه های ترم بود رفتیم با بچه ها پارک ورزش میدونستیم دخترا میان چون امتحان دارن 4 تا دختر دبیرستانی مخ بزنیم رفتیم از موقعی که رفتیم یه دختر قد 160 یا 170 تپل با فیس ناز و سن بالا و رون و پستونای تپل واقعا تپل نسته یه جا لم داده پاهاشو دراز کرده داره اهنگ گوش میده رفیقم گفت جریان این دختره چیه گفتم نمیدونم پدر به من چه سن بالائه جلوش پاشدم بچه ها دست میزدن میرقصیدم با رفیقم دنبال 2 تا دختر کردیم خلاصه 1 درصدم امید نداشتم بخوام برم جلو ، ما رفتیم 1 ساعت بعد دوباره اومدیم پارک دیدم این هنوز اینجاست به رفیقم گفتم بیا بریم ایستگاش کنیم گفت باشه رفتیم گفت تو اول برو منم اول جرات نداشتم گفتم میرینه بهمون سن بالائه گفت میرم دیگه ولش کن رفتم جلو گفت سلام یه نگاه کرد محلم نزاشتگفتم جواب سلام واجبه گفت برو حوصله ندارم گفتم اومدم صحبت کنیم قصد مزاحمت ندارم گفت بگو برو گفتم میخوام باهات دوست شم گفت چطوری انتظار داری بهت پا بدم من که دیدم چیکارا کردی فهمیدم امارمو داشته حتما یه چیزی توم دیده خلاصه مخرو زدم دوستام مسخره بازی در میوردن ولی همون جا شماره رو نگرفتم برم 2 ساعت باهاش حرف زدم خلاصه بازی و گرفتم دستم بهش فهموندم که من از این پسرای اسکول نیستم بتیغی و این حرفا فهمیدم خانوم 23 سالشه بچه سمنانه اومده تهران خونه بابازرگشه امروز اومده دنبال دیپلمش که هنوز نگرفته و اینا گفت امروز دارم میرم گفتم خوب باشه میبینمت تو دلم میگفتم من که نمیرم سمنان اونم که نمیاد پس دیگه نمیبینمش رفتیم و اون فقط باهاش دست دادم همه رفیقام گفتن کوسخول باید میبردی تو ماشین حداقل ساکو واست میزد گفتم پدر مگه کشکه و فلان چند روزی این هر روز زنگ میزد باهم صحبت میکردیم منم کم زنگ مییزدم کلا تو فاز بی محلی بودم که رابطرو ول کنه این تریپ عشقی ورداشته بود تا یه روز اون رفیقمو دیدم بهم گفت اون دختره بود مخشو زدی رفیقم امارشو گرفتم میگفت این دخرته جندس فلانه من بردمش خونه منم بهونم جور شد دیدم ای کیرم دهنت چه لاکاری موندم اون روز نبردمش یه جا به دختره گفتم از رفیقام در موردت یه چیزایی شنیدم شروع کرد التماس کردن و اینا که سینا بس کن این حرفا چیه من با کسی نبودم گفتم فقط یه راه داره بهم ثابت شه بیای تهران رودرو کنم گفت باشه هفته بعد میام ولی باید پسررو بهم نشون بدی با خودم گفتم اولین هدفم اینه که اومد بکنمشولی اولین مشکلمم این بود که اولین بار دیدمش گفت من از این دخترا نیستم بگی بریم خونه یه چایی بخوریم قلیون بکشیم منم نمیدونستم چطوری ببرمش خونه تا زد شانس ما فردای اونروز که این قول داده بود هفته بعد میاد خونه خاله ما خالی شد تو پونک کلیدشو دادن دست مادر ما مام تو کونمون عروسی کلیدو با هزار بدبختی گرفتم رفتم خودمو اونجا پلاس کردم یه 5 روزی اونجا بودم تو این 5 روز کم کم بحث بوس و لب بازیو اینارو با دختره باز کردم گفتم بیای لبو ازت میگیرم دختره هم تو این موردا راه اومد 2 تا تیکه سکسی هم انداختم البته ناراحت شد گفت من میخوام قلیون بیارم بریم پارک چیتگر بکشیم گفتم باشهاخرین روز بود یک شنبه 21 خرداد که این قرار بود فردای اون روز بیاد زنگ زدم رفیقم گفتم برادر خونه مکان دارم پاشو با دوست دخترت بیاین دنبال ما من دوست دخترم داره میاد بریم خونه(دوست دخترش ماشین داره) (اول برای اینکه کرایه تاکسی ندم دوم کلاسش سوم اینکه از پارکینگ بریم تو مجتمع تا ابرومونو نگهبان مجتمع نبره بعدا گفت باشه برادر اونم خوشحال بود مکان داشتیم زیدشم اون بکنه اقا ما دوشنبه با این پارک رفتگر قرار گزاشتیم گفتم بیای باید 7 بری زودتر میخوای بری نیا گفت باشه اومد علاوه بر اینکه من خواب موندم و نیم ساعتم دیر رفتم منتظرم مونده بود و 38 تا میس کال انداخته بود رو گوشیم رفتم دستشو گرفتم اول کار سلام کردیم و بردمش یه ابمیوه فروشی سر گیشا یه ابمیوه خوردیم و گفتم دوستام دارن میان بعد بریم یه پارکی حتی بهش تا اون لحظه نگفتم بریم خونه (تو این 5 روز تیکه انداخته بودم خونه خودمه اونجام که بدونه) گفت باشه رفتیم سر پیروزی اینا اومدن دنبال ما سوار ماشینم شدیم به دوست دختر رفیقم ادرس خونه خودمو دادم رفتیم شانس ما در پارکینگه باز بود ریموتو قبل ما زده بودن گفتم سریع برو رفتیم تو پارکینگ پارک کرد سوار اسانسور شدیم دختره نمیدونم انقدر ساده بود یا خودشو با سادگی زده بود فکر کرده بود این مجتمعه همون بوستان پونکه چون مردونه مجتمع هم خیلی شیکه رفتیم بالا دید اینجا همش خونس در خونرو باز کردم رفیقم با دوست دخترش رفت تو تینا نیومد گفت بیا رفتم گفت مگه روز اول نگفتم من خونه نمیام گفتم اذیت نکن دیگه بچه که نیستی ابرو ریزی نکن گفت اینا اگه مسخره بازی در بیارن میرما گفتم باشه تو دلم گفتم نمیدونم مسخره بازی اخر برا خودمو خودت میشه رفتیم تو یه ذره نشستیم یه سیگار کشیدیم گفتم پاشو بریم تو اتاق کارت دارم یه خوابه هستش رفتیم تو اتاق گفتم بشین میخواستم از پیش اونا پاشیم گفتم معذبی گفتم بیا بشین اومد نشست کانال 4 رو گذاشت دستشو گرفته بودم یوهو دیدم داره کلیپای سکسی نشون میده یادم نیست چی بود گفت نگا لامصب دختره چه هیکلی داره منم چاپلوسیم گل کرد گفتم هیکل تورو من بیشتر دوست دارم گفت پدر منکه دخترم میگم چه هیکلی بعدش یه اهنگ انریکه گذاشت گفتم انریکه رو دوست داری گفت عاشقشم گفتم خوش قیافس گفت از تو نه لپشو ماچ کردم گفتم دوست دارم گفتم حالا تو بوسم کن از لپ بوسم کرد گفتم یادته گفتم ازت لبو میگیرم گفت نه دیگه نداشتیم گفتم گفتم دیگه لوس نشو رفت یه بوس تخمی از لبش کردم صورتشو اون وری کرد دو دقیقه گذشت بغلم کرد گفتم نشد اون دفعه بیا دست لب بگیریم رفتم تو لبش زبونامو قفل کردیم خیلی حال داد حالا اولین بارم بودا کیرم سیخ شده بود بعد چند بار لب گرفتن شروع کردم گردنشو بوس کردن خودمو اوردم عقب دوباره بغلم کرد بعد گوششو گرفتم باهاش یکم بازی کنم گفت نکن موهای دستم سیخ میشه کسی دست بزنه گفتم ساکت شو پدر گفت بخدا منم فهمیدم راز حشرشه گفتم یه دقیقه وایسا موهاشو زدم کنار لاله گوش چپشو شروع کردم مک زدن هی میخندید گفتم پدر من اینجوری راحت نیستم مانتوتو در بیار گفت نه چیزی زیرش ندارم گفتم در بیار من لباس اینجا زنونه دارم گفت نه (حالا بگذریم از گیراش در مورد اینکه لباسا و لوازم ارایشا مال کیه) یه بار دیگه لب گرفتم ازش گردنشو بوسیدم حس کردم داره داغ میشه ایندفعه دیگه جدی جدی تو صورتش نگاه کردم گفتم به من اعتماد داری گفت اره شروع کردم دکمه های مانتوشو باز کردن گفت نکن شهاب اذیت میشم گفتم مگه نگفتی به من اعتماد داری بزار کارمو بکنم مانتشو در اوردم سوتینشو باز کردم خوابوندمش دستشو گرفته بود جلو سینه هاش ازش لب گرفتم شروع کردم گردنشو خوردن باور کنید هر کدوم از سینه هاش اندازه هندونه 3 کیلویی بود خیلی گنده بود یه کم شل بود اما سفتی خودشم داشت کلی سینه هاشو مالوندم و خوردم کلی حشری شد رفتم نافشو بخورم دیدم زیر شرت و شلوارشه اومدم دکمه شلوارشو باز کنم گفت بسه دیگه ادامه ندیم گفتم به خودتم خوش میگذره چیزی نگفت شروع کردم دکمه شلوارشو باز کردم شورتشو شلوارشو کشیدم پایین دیدم کونده خودشم تر تمیز کرده یه کس کلوچویی تپل رونا سفید و گنده ولی نه ترک دار خلاصه ابم داشت میومد اول شروع کردم نافشو خوردن بعد رفتم پایینتر پاهاشو با دستام گفتم بالا شروع کردم کسشو خوردن اه و اوهش بلند شد البته نه اونقدر من سوار کونشم لیس میزدم اومدم انگشت شصتمو کردم تو کونش داش خودشو میکشید بالا میگفت نکن گفت وایسا باز کسشو میخورم خلاصه اومدم کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش(راستش ندادم ساک بزنه چون کیرم 14 سانته البته کلفتم هست به اندازش ولی اندازش اونقدرا هم نیست خجالت کشیدم کیرم تو روش باشه هر کاری کردم نرفت تو سوراخش تنگ بود گفت بخواب الان میام میخواست پاشه گفتم جون شهاب پاشی ناراحت میشم رفتم از تو حموم شامپو نیوا اوردم عقلم به کرم نرسیده بود یا دمه دست نبود نمیدونم رفتم کف دستم یه دستم و به کیرم زدم با اون دستمم داشتم انگشتامو دونه میکردم تو کونش هی میگفت نکن تا اخر گفتم با دستاش کپلاشو بگیره من بکنم تو گفت باشه گرفت منم کیرم و گذاشتم دمه سوراخش کلش به زور رفت تو گفت اخ دستاشو ول کرد گفت جون شهاب درش بیار دارم میمیرم گفتم یه دقیقه صبر کن تموم میشه هی تکون میخورد در میومد تا اخرین بار که این قضیه تکرار شد سر کیرم که رفت توش دستاشو ول کرد خوابیدم روش که نتونه پاشه همونطوری که کیرم داشت اروم میرم تو کونش داشت گریه زاری میکرد من حرفای رومانتیک میزدم مثل دوست دارم ، عاشقتم و از این کس شعرا و شروع کردم تلنبه زدن اول اروم بعد تند تند حدود 5 یا 6 دقیقه تلنبه زدم حس کردم ابم داره میاد خواستم در بیارم بریزم رو کمرش گفتم ولش کن سرعتمو بیشتر کردم ابمو خالی کردم تو کونش شاید بگم بهترین حس وصف نشدنی که داشتم تو زندگیم کردن کون این دختر بوده دلم نیومد ولش کنم خوابیدم روش همونطور که کیرم دمه کونش بود داشت گریه زاری میکرد داشتم گردنشو ماچ میکردم دیدم داره گریه زاری میکنه گفتم پاشو برو حموم رفت تو حموم از دم در گفتم میتونم بیام تو گفت با من حرف نزن اعصابم خورد شد گفتم میخوام کمک کنم رفتم تو حموم بچه ها نمیدونید چه حسی داره وقتی از پشت کیرمو چسبیدم به رونش یه دستم زیر اب اونم داشتم پستونشو میمالیدم یه دستم لای موهاش داشتم نازشون میکردم اب گرمم رومون ولی اون هنوز تو حالت قهر بود من اگه کیرم سیخ میشد صد در صد دوباره تو حموم میکردمش ولی هر چی سعی کردم هر کاری کردم دیگه بلند نشد گفتم من میرم بیرون چیزی لازم داشتی بگو حوله هم میبرم رفتم حولرو بردم شروع کردم لباس پوشیدن خودشو شست گفت حوله اومد بیرون داشت خودشو خشک میکرد بازم گریه زاری کرد داشت لباس میپوشید برای بار اخر پستوناشو دیدم گفت برو کیفمو از اونور بیار رفتم رفیقم گفت چرا داره گریه زاری میکنه گفتم حالشو کرده اون موقع اه اه میکرده کسشو میخوردم حالا گریه زاری میکنه میگه تو اذیتم کردی رفتیم یه خرده کس لیسی کردم ولی اصلا با قیافه بدون ارایشش حال نکردم ارایش کرد گفتم پاشو بریم اونور رفتیم قلیون که اورده بودو درست کردیم چهار تایی کشیدیم رفتیم محل جاتون خالی گراسمونم زدیم ولی از موقعی که پیادش کردیم دمه همون پارک رفتگر دیگه جوابشو ندادم هرچی زنگ زده یا اس ام اس زده حال نکردم با اخلاقش الانم اومدم خونه و دارم ماجرا رو براتون مینویسم اما برای اینکه ما از باکرگی در بیایم و مرد بشیم کرده باشیم کس خوبی بودچند نکتههیچ یک از قسمت های داستان حتی یه ذره هم بهش اضافه یا کم نشده بود عین واقعیت بود(فقط اسم ها مستعار بودن اسم من و دختره) جریان برای همین امروز دوشنبه 22 خرداد اتفاق افتادخیلی وقته داستان میخونه ولی تاحالا داستان ننوشته بودمنظرتونو بگین مکنه باز سر صحبتو باهاش باز کنم سکس کنم باهاش اگه دوست داشتید بازم داستانامو باهاش براشتون بنویسم اینجانوشته شهاب
0 views
Date: November 25, 2018