دردودل (مثنوی)

0 views
0%

با سلام به همهمن ی شاعرم و تصمیم گرفتم شعرامو توی سایت داستان سکسی منتشر کنم. میتونستم تو سایت سکسی آویزون و جاهای دیگه همگانیش کنم اما ازفضای گرم و خودمونی سایت داستان سکسی خوشم میاد. دلیل اینکه تو قسمت داستان شعرامو میذارم بخاطر اینه ک تو چش باشه (چون طول میکشه همه خوانندگان آشنا شن باهام)زیاد کس نگم بریم سراغ مثنویم که بعضی جاهاش خنده داره بعضی جاهاش تلخالهی دختری ده آتش افروزدر آن دختر کسی وان کس همه سوزنیاز جنسی ام داد است و فریادکه تکرار خودارضایی مرا گادهمه کردند و ما ماندیم در کفچو ما ماندیم در کف ، کیر در کفپدر کوچکتر از من بود میکردعدالت نیست این مرگیست پر دردمگر من کمترم از نسل پیشینکه کردن کینه ای گشتست دیرینکه شق دردست و درگیریست در شورتبیا بنگر عجب کیریست درشورتاگر هم لاغرم ، خوش سکس و هاتمنباشد فاکری چون من به عالمولی سوزد دلم بر حال کیرمکه مانده بی غذا ، پر یال شیرمچگونه من کنم تامین غذایش؟کنم در هر کس و ناکس لوایش؟خودم گویم قصور از بخت برخاستاگر هم کوتهی از ماست در ماستمشو از من تو ناراضی قلندر(اسم کیرم)کلاهت را بکن قاضی قلندراگر دختر ببینم با اصالت (منظور اصالت سکسیه)چکارش من کنم با این خجالت؟زبانم قفل و دربند خجالتدرونم گشته آکنده خجالتپدرسگ گوییش شاعر نباشد(منظور قدرت کلام شاعراس)به بیرون خایه باقر نباشدبکش سویی ، بگو حرفی کلامیکه لازم باشد ار درکف مرامیرفیقی حال من دید و بیاشفتدلیل این خجالت را چنین گفتخجالت باشدت ، بندی به بادیکه بر نفست نداری اعتمادیخودت را کوچک و ناچیز دانیکه باید لایق و درریز دانیدلت دریا بزن شاید شود جورز بحر دختران صیدی شود توراگر صیدت نشد تخمت نباشداگر زیدت نشد تخمت نباشدکه در عالم همان دختر فقط نیستپی آن رو که خوشگلتر از او کیستهمینگونه به دریا تور اندازکه ایزد در بیابانت دهد بازشب و روز از پی هم رفت کیریچه کسها دیده ام با مرد کیریچه کیری کیری آمد غم به خانهکه کیرم در کس مام زمانهخوشی و سکس و ثروت سهم مردممرا دیوانه کرده فهم مردمجوانان در پی لذت ز ایاممرا گویی؟ جوانی بود ناکام…من و تنهایی و سکس خیالیاتاق و کس و شعر و تصویر محالیشکست عشقی و نفرت ز دخترز تنهایی خوشی ، محنت ز دختربسی من حرص خوردم بغض خوردمز مالیخولیا هر روز مردمبدم می آید از لبخند زوریبه مهمانی کنم از جمع دوریهمه رفتند و من ماندم به خانهبه روزم خواب و بیدارم شبانهشبانه جور کردم جنده لاشی ای راتپل کون و کس سرزنده ای رانمیدانم چه شد زیرم بدیدمکسش آماده ی کیرم بدیدمنگاهش خواستار سرعتی بوددو چشمش طوسی و کس صورتی بودنباشد بهتر از این واژگونیکنم زانو به شانه کسّ و کونینخست از او چه وحشی لب گرفتمبه او لب دادم و خود تب گرفتمکشیدم کیر در لای کس اوندیدم کس به همتای کس اواگرچه کیر بس نزدیک کس بودتماما قصد من تحریک کس بودبگفتا کیر…کی…کی…کیر…کن توشهمین لکنت حشرتر کرد و پرجوشزدم توش آسمان زد رعد و برقیندارم با زئوس من هیچ فرقیزدم کیر و تو گو زد تیر آرشبه خاکستر دو چشمش داشت آتشده ِ خشتم در آن تک خال کردمتو گویی قدر شاهان حال کردمهر آنجا اسب من میرفت راندمروشها در سرم میپروراندمکه ناگه در رگ کیرم تورمبشد حس و آبی پر تلاطمسرم بردم برش در اوج خواهشکنار گوش او بر روی بالشبکردم خالی آن دار و ندارمبه ناگه شد سرازیر آبشارمبه شدت نبض میزد کیر خرکارولیکن ریختم درشورت و شلوارسرم بر بالش و چشمم گشودمکه دیدم وای بر من ، خواب بودم…از این بدتر نباشد زندگی ، نه؟از این بدتر نشاشد زندگی ، نه؟نه حال گی شدن دارم نه جندهنه سیگار و نه مشروب و نه خندهرفیقی گی شد و کون کرد و کون دیدبه زعم خود هرآنچه بود گاییدچه بسیارند گی های دهندهنباشد کون کنی در کار بندهولیکن محترم دانم همانانکه در دنیا غرایض نیست یکسانمگر همجنس باز آدم نباشد؟نظرهای بشر چون هم نباشدیکی گی دیگری لز یا که هترو (هترو مایل به جنس مخالف)دوجنسه کم، بسی هستند مترو (مترو مایل به هر دو جنس)میان این همه تنها منم منکه در غم غرقم و گرداب مردندگر دیدن ندارد هیچ حالیگذشت از وقت کردن چند سالیشنیدن کی بود مانند دیدنو دیدن کی بود بر کس رسیدن؟کنون دیدن چه در بیرون چه منزلبه جز حسرت ندارد هیچ حاصلاگر دختر بخواهد کیر دارد (میتونه پسرو جذب کنه)ولی من کس بخواهم کیر باردنیاز جنسی ام گشتست سرکوبکه شق دردم شده چون صبر ایوببه دختر بازی ات گویند لاشی استبه ساکت بودنت گویند ناشی استبه بیرون دست در دستند مردمدرون خانه در خود میشوم گمببین از هر دو سو بازنده باشم (بیرون رفتن و خونه موندن باعث آزاره هرکدوم ی جور)درونم گریه زاری ، بیرون خنده باشمچه میشد دختر بس باوفاییکسی در مایه های مصطفایی (یکی از کسای دانشگاس)بیاید مرهم غمهام باشدبیاید همدم تنهام باشدچه میگویم؟ مگر پولی به جیب است؟من و ایام خوش، چیزی غریب استاز این بخت و قضا و بدبیاریاز این تنهایی و فقر و نداریاز این شهر شلوغ و از جوانیشدم بیزار و در این زندگانیخودم دانم که از جق بهترم نیستدر این دنیا به یاری دخترم نیست (دخترم اینجا ینی دختری برای من)تمامنوشته کافر

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *