سلام دوستان داستان که میخوانید کاملآ حقیقت دارد و کدام خیال بافی نیست. اسم من ساحل است مدتی بیکار بودم و به دنبال یک کار خوبی میگشتم چون درس هایم هم جریان داشت مجبور به پیدا نمودن خرچ خود بودم روزی از روزها یک دوستم برایم زنگ زد گفت یک جای دریور ضرورت دارند آیا کار میکنی من هم چون احتیاج بودم بلادرنگ قبول کردم و فردای آن روز مرا به خانه اون شخصیکه به دریور (راننده) ضرورت داشت برد زمانیکه درب دروازه را کوبید بعد از لحظه ای خانمی خوشگل در را باز کرد دوستم بعد از احوال پرسی من را با خانم که اسمش را اینجا ( مریم ) میگذارم معرفی کرد و خودش چون کار مهمی داشت رفت خانم مریم بعد از احوال پرسی از من پرسید آیا قبلآ جای کار کرده ای من گفتم نخیر خانم من خودم ماشین دارم خوب بعد از آن کلید ماشین را به من داد تا صفایی کنم بعد از مدتی رفت آمد و آشنای فهمیدم که خانم بیوه است و دارای دو پسر است که هر دویشان متعلم هستند و چون بسیار از پیش اش میترسیدم که مبدا مرا از کار اخراج کند برایش احترام زیاد میکردم خوب خلاصه یک روز بود که از شرکت باز گشتیم من ماشین را پارک کردم و خواستم که طبق معمول کلید ماشین را تسلیم کنم و خانه بروم از من خواهش کرد داخل بیا چون بسیار سفارش کرد داخل اطاقش رفتم پرسیدم آیا خانه کس نیست گفت نخیر امروز من تنها استم دو پسرش را نام گرفت گفت اونا مکتب استند. خانم مریم رفت که غذا را آماده کند در جریان که من ماشین را پارک کردم مریم لباس های خود را عویض کرده بود و با یک جورده لباس سکسی که پایان اندامش معلوم میشد پیش من آمده بود اووووف من تا حالا او را با این لباس ها ندیده بودم با خود فکر میکردم ساحل دیروز بیادش جرق میزدی هما امروز خودش خاسته ات بسیار چانس آورده ای کیرم از شرتم بالا پریده بود گفتم آرام باش دیگه حالا خانم مریم برات غذا میاره اون کون زیبای که تا حال شبها در خوابش بودی امروز او را میگاهی بعد از مدتی بود که خانم مریم با سفره داخل اطاق شد گفت ببخشی که کمی منتظر شدی ولی این را کمی متغیر از الفاظ گذشته با ناز پایان قسم که یک خانم به شوهر خود میگه برام گفت من هم گفتم نخیر مشکلی نیست بیار که من هم خیلی گشنه شده ام. درجریان غذا خوردن در پهلوی من نشست بدون کدام مقدمه به من گفت آیا تا حالی با کس سکس کرده ای من که تا هنوز از خانم مریم انتظار چنین کلمه را نداشتم گفتم نه خانم من اهل این کار ها نیستم در دلم گفتم حالا کار جور شد خانم مریم سفره را کنار گذاشت گفت من میخواهم برایت یک حال بدهم گفتم یعنی چطور گفت ولی شرط دارد که کسی خبر نشود من گفتم خانم بالای من باور داشته باشید کسی خبر نمیشود بعدش کفت برو حمام دوش بگیر بعدش برات نشان میدهم من رفتم که شاور بگیرم با خود گفتم البته من بوی میدادم که از من این خواهش را کرد کس خل تو خو صبح دوش گرفته بودی چرا این گپ را زد چون او از چیز تازه لزت میبرد. خوب من خود را شستم وقتیکه از حمام بیرون شدم دیدم که خانم مریم به سر تخت با یک لباس نازک دراز کشیده و دست اش به کس اش بود کمی ناله میکرد وقتیکه مرا دید گفت آخخ ساحل امروز تو باید مرا جر بدی امروز تو باید کوسم را کشاد کنی چون بعد از احمد (اسم شوهر اش بود) تا حالا دیگه کس با من نزدیک نشده اولآ دست انداخت در گردنم و شروع کرد لبانم را میبوسید من هم چون بار اولم بود کمی ترسیده بودم ولی لبان خانم مریم را رها نمی کردم و لبان هردو یکدیگر را چنان میخوردیم دستم را بردم کونش را مالش میدادم بعدش آهسته پیراهن اش را کشیده ام اوووووفففففف چی سینه های سفید کم بود که بی حال شوم بعدش خانم مریم کیرم را از بالای شرت ام میمالید من سینه هایش را میخوردم گفت بگذار که کیرت را بیبینم مدتی میشود که از دیدارش محروم ام شرت ام را بیرون کشید گفت اوف جانم چی یک کیری داری چقدر زیبا است کیرم را مستقیم به دهن خود داخل کرد چنان ساک میزد فکر میکردی یک خانم گرسنه 10 ساله را غذا میدهی کیر من حدود 23 سانتی میرسد تا گلوی خود داخل میکرد من دلم میرفت اووف جانمم بگیر مال خودته بخور زیاد بخور خوب از همین جور گب ها میگفتم پاهایم سستی کرد گفتم آبم میاید گفت بگذار بیاید من هم پایان آبم را به دهن اش خالی کردم بعد از یک نفس گرفتن گفتم خانم بگذار کس ات را بخورم بالای تخت بالا شد دو پای خود را باز کرد اوفففففففففففففف چی کس زیبای بدون مو من شروع کردم به خوردن کس خانم مریم دیدم که حال میگرد و ناله هایش به جیغ تبدیل شده کس اش لحضه به لحضه گرم میشد بسیار مزه میداد زبانم را داخل کس اش میکردم خوب کس اش را خوردم دیدم که لرزه گرفتیش به گفته خودش خلاص شد من رفتم بالا سینه هایش و لبایش را میخورم و خانم مریم کیر مرا مشت میزد کیرم باز سیخ شده بود کیرم را به سوراخ کس خود برابر کرد گفت ساحل جان آهسته داخل کن چون بسیار تنگ شده باشد من هم خواهش اش را قبول کردم بعد از چند بار پس پیش کردن صدا کرد بزن جانم مرا جر بده یخ ام کن کیر بزرگ ات را تا خایه هایت داخل کن بزن جانم من هم بسیار محکم محکم میکوبیدم گفت بگذار من بالای کیر ات بشینم من زیر شدم خانم مریم بعد از یک ساک کمی تف به سر کیرم ریخت و آمد بالای من شروع کرد به بالا پاهین رفتن بسیار حال گرفته بود من هم دو دستم را به کون اش گرفته بودم و کمک اش میکردم که خود را با کیر بزرگ من یخ کند بعد از چند دقیقه خود را به روی ام انداخت و یک لب محکم ازم گرفت من گفتم جانم بگذار از عقب بسیار خوش دارم گفت نه جانم من خوش ندارم بسیار گفتم گفته خیر تنها به لبهایش بمال بس من گفتم درست است خوب کون خود را دور داد و رو به دل انداخت خود را من اول چند دقیقه با کونش بازی کردم بعدش با انگشتم به سوراخ کونش مالیدم کم تف زدم دیدم که حال میگره انگشتم را در کونش داخل کردم چیزی نگفت فهمیدم دلش میشه باز تف گرفتم دو انگشتم را داخل کردم باز هم چیزی نگفت فقط آرام ارام ناله میکرد من رفتم کیرم را به سوراخش برابر کردم آهسته فشار دادم چیز زد گفت لطفآ ساحل جان کونم را خراب نکن من گفتم بگذار خیر است یکبار داخل میکنم بس باز آهسته فشار دادم تنها کله کیرم داخل میشد بس خودش گفت خیر صبر کن کمی کرم بدهم چون اطاق خوابش بود کرم هم نزدیک بود من هم پایان کرم را بروی کونش مالیدم اوفففف چی یک بچه کونی شده بود جل بل میکرد سفید مانند شیر رفتم از سوراخ کونش یک لیس گرفتم و بالای کیرم هم کرم مالیدم و گفتم جانم کمی کون ات را بالا بگیر چون سوراخ ات باز شود بالشت را زیر دل خود جا داد کون اش بالا آمد من هم کیرم را به سوراخ کونش برابر کردم کمی فشار دادم کیرم داخل رفت خانم مریم چیغ میزد جانم کشتی ام بس کن دکه من میکفتم صبر کن جانم اینه خلاص میشه فقط کم مانده اول آهسته شروع کردم به تلمبه زدن بعدش بسیار محکم محکم کون اش را میگایدم بسیار سر و صدا میکرد چون کونش چرب شده بود گفتم جانم کون ات را بالا بگیر و پاهایت را قات کن فهمید که من میخواهم از کدام زاویه کون اش را بگایم کون خود را بالا گرفت درست سوراخ کونش معلوم میشد من کمی تف به سر کیرم زدم باز داخل کونش کردم اینبار درست حشری شده بودم چنان میگایدم قسمیکه که یک حیوان را بگایئ بعد از چند دقیقه آبم آمد من هم پایان آب ام را در داخل کونش خالی کردم هردوی ما به روی تخت افتادیم خانم مریم باز یک لب محکم ازم گرفت گفت من تازه شدم کوسم حالا مال تو است دیگه من هم گفتم کیرم را فدایش میکنم . چون وقت رفتن شده بود من گفتم خانم حالا اگر اجازه باشد من مرخص میشود گفت برو یک دوش بگیر باز برو من بعد از حمام باز هم یک لب ازش گرفتم و از آن روز به بعد خانم مریم غلام ام شده هر زمانیکه دلم میشود میروم میگایمش و دلش را یخ میکنم و حالا هم دریور اش استم در مقابل پسرانش با سیاست میباشد ولی در ماشین کاملآ خانم ام میباشد و معاش ام را هم دو برابر ساخته حالا سال اخرم است شاید که در شرکت اش معاون اش شوم. (دوستان عزیز داستان را که خواندید کاملآ حقیقت دارد تنها من کمی او را حشری ساخته ام ) نظر تان برایم معتبر استنوشته ساحل
0 views
Date: November 25, 2018