سلام من پدرام هستم.۳۸ سالمه ۳ تا خاله دارم وسطی ۴۷ سالشه و ۲ تا پسر داره.خیلی جذاب و زیباست تو هر مجلسی باشه همه توجه ها رو جلب میکنه.تو مهمونی ها یه مقدار لباس باز میپوشه که جلب توجه کنه و شوهرش قدرش بدونه.شوهرش ۱۹ سال بزرگتره از خالم ولی خیلی پولداره.تو خونه خیلی راحت لباس میپوشه خالم .جوری که سینه های و پاهاش صدبار دیدم.چن بارم از حموم دراومده با حوله خیلی راحت نشسته پای آرایش یا شب خونشون خوابیدم با لباس خواب از اطاق اومده بیرون سکسش دیدم دیونه شدم.اصله مانکنه قد ۱۷۰ وزن ۶۵ هیکل لوند.هر وقت فرصت میشد میرفتم سر کمدش تو اطاق خوابش قسمتی که لباس زیراش هست.سوتینش یا جواربش برم میداشتم چند بارم با خودم بردم.۱۰۰ تا عکس ازش گرفتم بعضی هاش طوری گرفتم که نفهمه.هر چی زمان میگذشت بیشتر میخواستم اسلیوش باشم ولی شخصیتش جوری نبود که جرعت کنم بگم.سال قبل تو مسافرت تو ۱ اطاق خوابیده بودیم کنار شوهرش بود منم با فاصله ۱ متر این ور تر.شمال بودیم ویلا به تعداد همه تخت نداشت رو زمین خوابیدیم.چون منم تو اطاق بودم خالم نسبتا پوشیده خوابید کنار شوهرش.بعد از اینکه خوابید جواربش درآورد ساق کوتاه صورتی اونا رو کرد تو هم ساکش بالا سر من بود میخواست بندازه تو ساک ولی نمیدونم عمدا یا اتفاقی افتاد رو بالش من نزدیک صورتم و با اینکه دید نزدیک صورتمه دیگه برنداشت ببره تو ساکش بذاره.منم دیونه جوراباش تا صبح خوردمش و گذاشتم ماملم توش .صبحم متوجه شد که جوراباش پیش منه پتوی من کنار زد وبرداشت و چیزی نگفت.خلاصه چن ماه گذشت و کامل متوجه حس من شده بود و ۱ کاری میخواست براش بکنم که من موافق نبودم هر چی اصرار کرد قبول نکردم .برا خالم خیلی مهم بود که سر از کار شوهرش درآره و فقط من میتونستم کمکش کنم.۱ شب تو تلگرام گفت رفتم دکتر آزمایش داده برام آزمایش خون دادم ولی مدفوع ندادم گفت قرص خوردی جواب درست در نمیاد وقتم ندارم برم .معلمه خالم ولی برا این به من گفت که میدونست عاشق انشم اگر بده من انش کاری رو که میخواد میکنم.خلاصه من پیشنهاد دادم من انت میبرم آزمایشگاه و گفتم میرم برات ظرف میگیرم. فردای اون روز گفتم ۱ ظرف نو میخرم خودم رفتم تو آزمایشگاه منتقل میکنم تو ظرف اونا.۱ لیوان ۱ بار مصرف بزرگ در دار خریدم و بردم بهش دادم.بعدم پی ام دادم گفتم هر چی پرتر باشه بهتره همه انت بکن توش.عصر همون روز تماس گرفت گفت آمادست.رفتم دیدم لیوان ۱ بار مصرف داخل ۱ پلاستیک رنگی گذاشته و درش بسته وقتی داد دستم هنوز گرم گرم بود منم زود رفتم.سوار ماشین شدم باورم نمیشد ان خالم تو دستمه اونم این مقدار.از سوپر چیپس و پفک خریدم و تو ماشین چیپش کردم تو انش ۱ مقدار زیاد برداشتم و کردم تو دهنم.نتونستم بخورم تلخ و چرب بود ۱ کم نگه داشتم کامل حل شد تو دهنم ولی تف کردم بیرون.شب رفتم خونه با مقدار خیلی کم شرو کردم تونستم بخورم خلاصه تا فردای اون روز نصفش خوردم.فرداش گفتم خاله ببخشید نتونستم برم کار پیش اومد دوباره باید انت بدی ببرم.خالم که میدونست عاشق انشم کاری رو که میخواست از من مجددا گفت منم قبول کردم .اونم گفت عصر بیا ببر.گفت خودم ظرف تمیز دارم.عصر که رفتم دیدم تو ۱ پلاستیک ۲ تا شیشه سس هست گفتم چرا ۲ تاست؟گفت ۲ بار از صبح رفتم دستشویی نمیدونستم کی میای میبری ۲ تاش گذاشته بودم تو یخچال اگر زیاده یکیش ببر.گفتم نه ۲ تاش باشه بهتره.یکیش تازه و گرم یکیش سرد سرد.اومدم تو ماشین درش باز کردم دیدم انی که مال صبحه سفت و انی که مال عصر نرم نرم و توش پر از ذرت هضم نشده.رفتم خونه با ولع انش خوردم و با انش مسواک زدم.تا الان به عنواین مختلف ۲ بار دیگه هم انش گرفتم ینی ۵ بار و همه انش خوردم.شونه سرش هم تو کیفش یا اطاق خوابشه برمیدارم موهاش جدا میکنم با انش خیلی حال میده.نوشته اسلیو خالم
0 views
Date: November 5, 2019