بعضیا با نگاه ارضاع میشن اونم از نوع اول عده ای با لبخند وعده ای مثل دهه 40 با دادو بیدادهای مردشون (جذبه) فقط از تو فرو میریزند و اماده سکس میشن حتی توی حیاط یا وسط روز تو خونه های شلوغ ومردهای بی حس اینو بحساب ترس میذارند واگه با زنش تا شب سکس نکنه اون خانم یواش یواش از دلمرده میشه اگه دور وبرمون را نگاه کنیم میبینیم که مادر همه ماها اگه یکماه هم بابامون نباشه خم به ابرو نمیاره شاید شبها بیحوصله بشه اما از بس کار کرده میگیره میخوابه اما نوع دوم تماس با دست که از مهمترین قسمتهای ارضا شدنه مخصوصا تماس دست بیگانه مثلا تو پاسازهای شلوغ این اتفاق خیلی پیش میاد که امکان داره همون جا کلی اب از پاچه ما زنها بیاد بیرون صادقانه بگم اگه برای بعضی بیجنبه ها نباشه کلی حال میکنیم جاتون خالی چند سال پیش مشهد بودم وتو بازارچه هنگام خرید حس کردم یکی داره غیر مستقیم منو میماله خیل نامحسوس برگشتم دیدم یه بچه که دستشو تو دست مامانش گرفته وسنش 6یا5 سالشه بیخیال شدم بعد ده دقیقه دوباره اما واضح تر که مانتوی منو داره میبره لای کونم فکر کردم اون بجه باشه اصلا نگاه به پشت سر نکردم اما دوباره ودوباره که تکرار شد برگشتم دیدم یه جوون نزدیک 27 ساله داره حال میکنه وتازه پیش خودش فکر کرده که من عمدا نگاه نکردم یا اهل حال هستم که تکون نخوردم یه کم اخم کردم مرده جاخورد ولی صادقنه بگم حالا عمدا قنبل میکردم وهی الکی با دوستم خنده های تخمی میکردم حتی دوستم هم فهمید واونهم حال میکرد تا اینکه مرده دل وجراتپیدا کرد این دفعه نزدیک ویترین مغازه منو با کیرش تا تونست فشار داد ها چی خودمو معمولی نشون میدادم فایده نداشت تا اینکه صاحب مغازه فهمید چون بدون اینکه بفهمم چشمهم بسته شده بود واب بود که از کسم سرازیر شد گه صاحب مغازه به مرده چشم خوره رفت مرده هم رفت ومن تازه بخودم اومدم که دیدم دستم تو دست صاحب مغازه هستو پشت ویترین نزدیک اطاق پرو داره منو میبره تو که گفتم کجا میبری منو گفت حرف نزن که خراب کردی خودتو دوستم خاست بیا که شاگرد مغازه نذاشت ومن بدون هیچ مخالفتی با اون رفتیم تو اطاق پرو که شروع کرد زیر گردنمو لیس بزنه من که این وضعو باور نمی کردم اولش شوکه شدم ولی بعدش با رضایت ازش لب میگرفتم تا جایی که شالمو با بلیزمو خودم کمک کردمدر اردم ومغازه دار وقتی قشنک دیوونم کرد منو بر گردوند وشلوار جیرمو تا زیر زانو پایین کشید وبا یکی دو بار تف زدن وکلی لاپایی سر کیرشو یواش یواش کرد تو کونم که درد داشت نمیدونم چرا اصلا برام اهمیت نداشت شاید بگید تا حالا صد تا کون دادم اما اگه دویستا هم داده باشم اکه تو وضعیت عشق وحال نبودم باور کنید از درد غش میکردم قابل توجه اقایان وخانمه که کون زیاد دادن خلاصه تا دسته کیرو فرستاد تو صادقانه بگم از جلو خیلی داده بودم ولی از عقب کسی توش نکرده بود اما خداییش دنبال بقییه کیرش میگشتم وبعد از اینکه کارش تموم شد ابشو ریخت توش با دستام دوتا لنبر کونشو گرفته بودم وبا پایان قدرت بخودم فشار میدادم که یارو خیلی خرکیف شد و از من دوسه تا لبابدار گرفت بعد دراورد خلاصه منهم از وضعیت حال دراومدم لباسم را درست کردم وخیلی با وقار اومدم بیرون فکر میکردم الان هزار نفر منتظرند تا من بیام بیرون ومنو با بی ابرویی بدرقه کنند حدس بزنید چی دیدم وقتی اومدم بیرون دیدم ساعت 11 شبه وهمجا خلوته واز رفیقم هم خبری نیست تازه فهمیدم دوساعت سکس خرکی داشتم ودونفری منو کردند ومن اصلن برنگشته بودم ببینم که کی یا کیا دارند منو میکنند خندم گرفت با خوشحالی راهی هتلشدم وزنگ به رفیقم زدم که خندید وگفت ای جنده لاشی خانوم خوب حال کردیا میخواستم به 110 زنگ بزنم که دیدم صدای حال کردنت شدید داره میاد حالا نمیخوام بگم پاک پاک بودم یا جانماز اب بکشم ولی اینجور سکس تا امروز هم نداشتم وهنوز یادش که میوفتم خیس خیس میشم پس این نوع دومش که با تماس دست یا بدن که اگه بیگانه هم نباشه زیاد فرقی نمی کنه اما نوع سومش خیلی عجیبه که همه میدونیم نهایت ارگاس که خیلی پیرها رو جوون میکنه مریضها رو شفا میده قرض دارها رو امیدوار میکنه کم صبر ها رو صبور گشنه را سیر نا امید رو امیوار میکنه و…… شاید بگید تخیله والله اگر تخیل باشه پایان شماها میدونید تو اوج شهوت اگه بگند فلان ضررو کردی میگه بتخمم میگه اون عتیقه ای که خداخدا پولش بود میگه شکست که شکست حالا اگه اجازه بدید مرحله سومش را که همتون بلدید واز منهم استاد ترید ولی اینجا محل دادو ستد اطلاعاته منهم در حد توانم خیلی تو این مرحله سوم تحقیق کردم وبنتایج عجیب وناشناخته وپیچیدهای رسیدم که دوست دارم براتون بنویسم اما از شما هم میخوام کمکم کنید که اخر سر همه اندوخته هامون رو روی هم بذاریم واز سکس بالاترین بهره را ببریم دوستون دارم از فحشهاتون ناراحت نمی شم چون میدونم یه رسم شده پس از فحشها ونظراتتون منو بی نصیب نذارید من نامزد دارم واون هم از کارهام خبر داره ودوستش دارم قربون همتون liylaنوشته لیلا
0 views
Date: November 25, 2018