دلم باهاش سکس می خواست

0 views
0%

سلام به همهاین داستان رو که می خواهم بری شما تعریف کنم واقعی می باشداسم من علی هست . برنامه سکس من مربوط میشه به خانواده شوهر خاله من خواهر شوهر خاله من دوتا دختر داره که یکی از یکی شاه کس تر تا کسی اینارو ببینه اب از همه جاش اویزون میشه و بعد کف دستی واجب میشه . بعد از 4 سال ازدواج خاله من اینا رو من بیشتر میدیدم ولی به خاطر خاله که گفته بود رو مخ این ها نباشم داشتم دیونه میشودم تا اینکه زد اینا با خاله من درد دل می کردن و من هم از گوشی خبر دار می شدم فهمیده بودم که ابن دخترا مرض دارن تا با یکی دوست میشن دنبال اینن که سری برن تو کار فرار دادن یارو . من در حین این مهمونی ها که اینا حضور داشتن بیشتر به این دختره که هم سن من بود نزدیک میشدم تا یک روز که شمارش رو گرفتم با هم تلفنی صحبت کردیم و قرار بر این بود که خاله من متوجه نشه از رابطه ما تا راحت تر با هم اشنا بشیم .یک چند سالی باهم دوست بودیم ولی نه love دار بیرون میرفتیم شوخی و….. من هر بار این رو میدیدم بعد باید یک کف دستی میزدم چون کونه خوش تراش سینه بزرگ سفت ( بعد از دست زدن فهمیدم سفته ) و قد بلند سبزه بانمک تک بود صورت زیبا با لب های پروتزی دیگه چیزی نگم که باید برم کف دستی رو بزنم .توی این دوستی ها دیدم داره سرم کلاه میره نمیشه یک کمی با این لاس هم زد شروع به برنامه ریزی کردم که باهاش یک سر سانفرانسیسکو برم ( یعنی سکس کنم ) یواش یواش سز شوخی رو باز کردم دیدیم که خانوم خوشش میاد از این کارا به از چند ماه اس ام اس زدن سکسی دیگه جلوی هم در رابطه با سکس حرف میزدیم ان زمان من 24 سالم شده بود و مادرم دنبال خانم بود برام که خرم کنه . من و فامیل دور هنوز دست به هم نزده بودیم تا این که توی اس دادن بهش از اندامش گفتم که منتظر بودم تا فش کشم کنه ولی بهم گفت همه اینو میگن و حتی از من سکس می خوان ولی تو این رو از من توی این همه سال نخواستی حرف های ما ادامه داد تا اینکه براش خواستکار امد من هم تو دلم فوش میدادم که دستم نزدم به این هلو میخواد ماله کس دیگه بشه و لی خدارو شکر که نشد چون اونا از اون خر پولهای شرکت نفت بودن حتی به من هم نمی دادن من از این دنیا همش یک پیگان 51 داشتم ولی تمیز و اسپرت و دختر گش . از این خواستگاره که امد ریدیف نشد من فردا اس دادم که می خواهم ببینمت فردا شد امد سر قرار که بهش رک کفتم توی این چند سال همش به یاد زیبایی تو جق زدم من هم مثل همی ادما از تو سکس میخوام ولی نه از جلو . نه عقب . من فقط عشق بازی میخوام . ( به این راحتی که اینجا نوشتم نگفتم حتی دعوامون هم شد و…….. ) بعد از چند روز حتی جواب اس سلام من رو هم نداد ولی بعد از یک ماه به من اس داد که من رو میخواد توی این ادرس ببینه من هم رفتم دیدم که یک خونس که پایان وسایل رو داره ازش پرسیدم ماله کی این خونه من رو برای چی به اینجا دعوت کردی گفت حرف نزن که از دستت شکارم رفتم روی کناپه نشتم که یک هو میخ کوب شدم 2تا دختر با لباس تور از اتاق خواب امدن بیرون و فامیل دور هم امد پیش من رو مبل نشست به من گفت که تو چون پسر خوبی هستی می خوام باهات رک باشم من همجنس بازم نمی تونم و نگردم سکس با پسر به این خاطر ان پسر رو کله کردم ولی تو ان روز به من صادقانه گفتی که که فقط عشق بازی می خوای از من به من راست بگو من هم با سر تعید کردم و به ان دختر ها گفت شروع کنید باورم نمیشد که این صحنه ها جلوی من داره اجرا میشه داشتم از شهوت خفه میشدم که فامیل دور رفت ان ور اتاق جلوی من نشستبه دختر ها اشاره کرد که بیان سمت من هم از خدا خواسته ولی برای بدست اوردن خودش چند سال تحمل کرده بودم و در حین نزدیک شدن دخترا بهش گفتم من ترو میخواستم نه اینارو من با چق زدن خودم رو برای تو ارضا میکردم تا این حرف رو زذم دیدم بلند شد و به دخترا گفت برن پیش خودش . لباس خودش هم یک تاپ دامن کوتاه بود که ان رون زیباش رو انداخته بود بیرون و به من گفت راحت باش و شروع کردن به لب بازی تاحالا این همه تحریک نشده بودم این همه نزدیکم جلو روی خودم دارن همجنس بازی میکنن من هم گیرم رو میمالیدم از رو شلوار . دیکه دخترا داشتن لخت میشدن سینه های هم رو میخوردن می مالیدن ولی فامیل دور داشت لب بازی می کرد من از فامیل دور معزرد خواستم که زیپ شلوارم رو پایین بکشم که سر کیرم پوست پوست نشه که دیدم نزدیگه من شد و خودش شلوار من از پام در اورد کافی بود پوست بدنم پوست بدنش رو از دور حس کنه همون جا ارضا میشدم دخترا دیگه صداشون به هفت اسمون میرسید من هم با کیرم بازی میکردم تا اینکه دیدم حودش داره لخت میشه وای چه سینه های رو میدیدم همون مدلی که دوست داشتم بزرگ و نوک ممه کوچیک و سربالا دخترا حمله ور شدن روی سینه هاش وای چی میخوردن من هم می گفتم گوفتتون بشه کار ادامه داشت تا اینکه همی لخت شده بودیم با یک اشاره به یکی از دخترا فهموند که بیاد سراغ من . من هم دیگه چیزی نگفتم شروع به لب بازی بودیم که حس کردم چیزی به کیرم نزدیگه گفتم دست دخترس که بله ان یکی دختره شورع کرد برام ساک زدن چه ساکی میزد . از حال داشتم میرفتم که یک هو به خودم امدم بلند شدم رفتم سروقت فامیل دور ان هم از من استقبال کرد لب من رو شروع به خوردن کرد من سینه هاش رو می مالیدم ان دخترا هم ان طرف با هم سکس می کردن من که تو فضا سیر می کردم…… جای شما خالی . بردم روی کناپه خوابوندم از بالا شروع کردم به خوردن هرچی به پایین می رسیدم شیرین تر حس بهتر داشتم تا رسیدم کس که نگو هلو بود با یک دستمال اب اضافی کوسش رو خشک کردم شروع کردم به خوردن با یک دستم سینه هاش رو اب لمو می کردم با زبونم کس رو خیس میکردم تا اینکه ارضا شد و گفت بسه من هم کفتم من چی ان هم شرو کرد به خوردن کیر من کمی سرم چرخوندم ببینم انها چی کار مکنن دیدم که بله کیر پلاستیکی دارن ولی دارن می کنن تو کون همدیکه که با این صحنه کیرم کلفتر شد و فامیل دور هم فهمید و به من اجاز داد تا برم پیش انها من هم دیدم اینا کون رو کشاد و اماده کردن کردن بی معطلی کردم تو کون یکیشون یک دو دقیقه ای داشتم می کردم که حس کردم ابم داره میاد تا گفتم ان یکی سری قنبل کرد گفت پس من چی من هم یگمی به خودم فشار اوردم که بتونم اون یکی رو هم بکنم بهش گفتم دیگه داره میاد که گفت راحت تو کونم خالی کن من هم راحت خالی کردم .بعد چنددقیقه ای فامیل گفت به دخترا برن بیرون تا خبرشون کنه گفت شاید فردا زنگ بزنه بهشون . من خسته بودم گفتم اگر اجازه هست من کمی دراز بکشم رفتم توی اتاق خوابیدم شب از خواب بیدار شدم دیدم که کنارم داره با موهام بازی میکنه .از من یک خواهش کرد گفت این در خواست من رو رد نکن و من به تو پاداش خوبی میدم . من هم گفتم ببینم چی باشه که گفت بیا تو خواستگاری من من بله رو میگم من خونه به نامت میکنم و مهری هم یک سکه باشه بسمه من این مدل عشق رو از تو می خوام و حرچقدر پول بخوای میدم و ازادی هر دختری رو که بخوای بیاری خونه من هم در جواب گفتن باید کمی به من وقت بدی تا فکر کنم و به من گفت من همچنس بازم و از سکس با پسر متنفرم .الان 2 ساله که زیر یک سقف باهم زندگی میکنیم و من تا الان با کلی دختر بغیر از خانوم که سوزی ازدواج کردیم سکس داستم پایان دوستاش که میاره باهم سکس کنن به من هم حالی میدی که یادم بمونه ولی هنوز تو کف اینم که اجازه بده ار کس و کون بکنمش فقط لب سینه ساک حال میده بدرود به همهنوشته our

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *