می دونستم که هیچ دختری تا بیست سالگی نداده نیست.یعنی بیشتر این جوری فکر می کردم.نصیبم هم زنی شد که به قولی مالیده شده بود.هنوز عقد که نکرده بودیم می رفتم به بهانه درس دادن حسابی با هم حال می کردیم.البته در حد مالیدن.تا این که در نهایت عقد کردیم.می دونستم که یه پسر خاله داشت که خیلی میومد خونشون.تک دختر بود.خلاصه بعد از عقدمون هر چی وارونه اش می کردم و میذاشتم لای پاش می چرخید و می گفت بی خیال شو. تا این که یه شب پاهاش رو باز کرد و سر کیرم رو گرفت و کشید به چوچولش .به اصطلاح خودش دم مالی.خلاصه منم این کار رو براش کردم و فوری ارضا شد و منو بغل کرد و بوسیدو بهم گفت این رو از کجا یاد گرفتی.خلاصه بعد از کار تو خودم رفتم و فهمیدم کلکی تو کاره.کم کم زیر زبونش رفتم و حشریش کردم.بهش می گفتم عجب لای پات نرم و شل شده.من فکر می کردم که اون براش میذاشته بین پاهاش.اما اونم بهم می گفت شاید به خاطر ریختم زیاد آب خودمه. یعنی زیاد ارضا شدن خودش.گاهی که حشریمون می زد بالا دست می زدم به دمبه اش و لای پاش و می گفتم حسابی حال اومده ها.و می گفت آره مرتب.بعضی وقتا بهم می گفت با انگشت بمالم دم چو چولش.و می گفت خوب بزرگ شده؟ و تازه داشت حالیم می شد که انگار بیشتر این جوری میداده.یه شب رفتیم خونه باباشو اون جا خوابیدیم و یه پتو برام آورد و بهم گفت اینم پتوی مجردی من.خلاصه موقع سکس بهم گفت حسابی دم مالی می خورده.کم کم برامون تعریف از سکساش شده بود یه لذت.تا سر حد مرگ.ولی هنوز نگفته بهم که با کیا بوده ولی یکیش رو که همون پسر خاله اش بوده رو می دونم.بیشتر اوقات بهم میگه حسابی برام آبلمبونش کردند.به یکی دیگه هم شک دارم. ولی حقیقت روم نمیشه ازش بپرسم.یه شب دل زدم دریا و بهش گفتم دوست دارم یکی رو بیارم که اون ار عقب و من از جلو بزنه.با دندوناش آروم بازوهام رو گاز گرفت و گفت فقط خودت و من اصرار کردمو گفت هر چی تو بگی.کسی رو نیاوردم روش. چون فقط وقتایی که حشری هستیم این حرفارو می گیم. و تا ارضا شدیم حرفش رو نمی زنیم.یه شب در گوشم موقع حال گفت یه شب با میوه. منم سریع رفتم و موز براش آوردم و به قول خودش آبش رو ریخت روی موز.گاهی وقتا با خیار براش می زنم. و اونم حسابی حال می کنه.از عقب نمیده بهم.گاهی وقتا میگم کاشکی به جای در مالی گذاشته بودی اینو برات باز کرده بودند تا منم راحت شده بودم.اونم میگه عمرا.یه شب بهش گفتم دوست داشتی دوست پسر چه جوری داشته باشی؟ و گفت یه هجده ساله میخوام.و منم گفتم بیام رو کارتون چه حالی میده و گفت اون وقت زد به کیر من و گفت با کیر کوچیکش کونم رو باز کن برام.خلاصه خیلی عادت کردیم به این حرفا.
0 views
Date: November 25, 2018