سلام خدمت دوستان عزیز من امیر رضا هستم ٢٩ ساله با استایل قیافه معمولی همه میگن بامزه ولی خوشتیب چون بیشتر لباسهام مارک از اونجای ك توی زندگی كل در امد ماهیانم لباس ادکلن مشروب عشق حاله همیشه توی همه چی بروز هستم پارسال زمستون از خانه زدم بیرون عادت داشتم توی یه بطری مشروب میریختم با هایپ قاطی میكردم میخوردم دور دور میكردم اون شب خیلی سرد بود مشروب هم خیلی فاز داد داشتم دور میزدم موزیك گوش میدادم سیگار میكشیدم نزدیكای نه نیم شب بود یكی از دخترای كه از دوستای خانوادگی ما بود زنگ زد كجای گفتم بیرون گفت بیا دنبالم منم حالم گرفته رفتم دنبالش من دیگه یكم مست شده بودم بهش تعارف كردم اونم شروع كرد خوردن سیگار كشیدن بعد مشروب پایان شد رفتم یه قوطی خریدم بردمش سمت خانه داییم ك دستم بود البته من خودم مجردی زندگی میكنم ولی بخاطر همسایه های فضول زیاد بدون برنامه نمیشه كاری كرد رفتیم سمت خانه نشستیم شرع كردیم خوردن كشیدن اون از قدیم منو خیلی دوست داشت بعد بهش گفتم بیا بغلم دراز بكش امد توی بغلم میبوسیدمش اونم منو میبوسید نازنین یه دختر با قد ١٦٥ سینه های ٧٥ بدن سكسی منم بعضی وقتا واقعا تو كفش میرفتم من بخاطر شرایطم همیشه كس دوست دختر داشتم هیچ وقت توی كف نبودم بلندش كردم بردمش روی تخت باهم رفتیم زیر پتو محكم بغلش كردم اونم داغ شده بود لباشو شروع كردن خوردن بعد دیدم میگن نه نگاه ب چشماش كردم گفتم یعنی توی این دنیا یك شب یك ساعت نباید منو تو كه اینقدر همدیگه دوست داریم مال هم باشیم وجود همو حس كنیم دیدم گفت چرا محكم بغلم كرد شروع كرد ب لب خوردن تاپ قرمزش در اوردم شروع كردن ب خوردن گردنش ب زحمت گذاشت سینه های خوشمزو بخورم من خودم لخت شده بودم فقط با شرت هركاری كردم شلوارشو در نیورد منم بهش گفتم میرم دستشوی میام درش بیار وقتی برگشتم دیدم شلوارش پایین تخت افتاده خوشحال رفتم تو بغلش شروع كردم ب لب سینشو خوردن مثل مار ب خودش میپیچید بعد دیدم كیرمو گرفته دار با پاش شلوارمو در میاره دستم بردم پایین دیدم شرت پاش نیست شروع كردم با انگشت كسشو مالوندن لب سینه گردنشو خوردن وای وقتی با اون دستاش با كیرم بازی میكرد داشتم بیهوش میشدم انقدر ازش لب گرفتم كسشو انگشت كردم یه جیغ زد محكم بغلم كرد بیهوش شد منم میبوسیمش با موهاش بازی میكردم گفت بیا روم كیرتو بزار جلو من یهو شاخ در اوردم گفتم مگه میشه گفت نه یكم بفرست داخل تا تو هم ارضا بشی واااای وقتی یكم فرستادم داخل داشتم میسوختم از گرما اونم منو لیس میزدووو قربون صدقم میرفت یه ییست دقیقه شد ابم امد ریختمش زوی شكمش بعد بیهوش شدم بغلش بعد بیست دقیقه خواب شیرین بلند شدم یكم دیگه مشروب خوردیم با شورت سوتین نشست تو بغلم كام سیگارو میداد توی دهم بعد گفت دیرم شده منم رسوندمش در خانشون راه افتادم دیدم چند تا اس داده كه زندگیم بهترین شب عمرم بود خیلی بهم حال دادی واقعا سبك شدم دوست دارم پرواز كنم بعد اون دو بار دیگه سكس كردیم ولی هیچ كدوم اولی نمیشد.نوشته امیررضا
0 views
Date: January 6, 2019