سلام دوستان من و خانمم حدود 8 ساله با هم زندگی میکنیم و تو این 8 سال واقعا سعی کردیم از زندگیمون لذت ببریم چه اون زمانی که وضع مالی ما خوب نبود چه الان که خداروشکر شرایط اقتصادی ما بهتر شده و داریم روزهای خوبی رو سپری میکنیم.یع چیزی بین و من و خانمم از حدود 5 سال پیش توافق شده که هرآنچه در گذشته وآینده برامون پیش اومده رو برای هم میگیم و کلا از همه اتفاقات شخصی خصوصی و … هم باخبریم. این قرلر باعث شده اطمینان کاملی بینمون هست و واقعا شرایط خوبی را با هم تجربه میکنیم.یکی از قرارهای دیگه ای که داریم تو مسافرتهاست. ما یه سری سفرهای ویژه داریم که تو اون مسافرتها قرارمون اینه که به هیچ چیز جز خوش گذروندن فکر نکنیم.تو آخرین سفر خارجی که با هم داشتیم تابستون پارسال رفتیم آنتالیا جاتون خالی خیلی خوش گذشت هتل خیلی خوبی بود با همه امکانات تو این سفر خانم من از یه پسری که تو هتل ما بود خوشش اومده بود و گویا مرده هم توجهش جلب خانم من شده بود از اونجایی که ما قرارداشتیم همه چیز رو بهم بگیم خانم من یه روز که تو استخر هتل بودیم مرده رو به من نشون داد و گفت که به نظرت هیکل این مرده چطوره منم یه نگاه به مرده کردم دیدم خداییش بدن ورزیده ای داشت گفتم خوبه گفت راستش رو بگم نمی دونم چرا هی نگاهم میوفته بهش.خلاصه اون روز در حد همین چند کلمه درباره مرده به من گفت و بعدش به شوخی وخنده گذشت. من هم فهمیدم که میخواست یه جورایی به من بفهمونه خوشش اومده ازش.گذشت تا فردا شبش رفتیم طبقه همکف هتل دیسکو البته خبلی دیسکو توپی نداشت ولی چون رایگان بود برای وقت گذرونی بد نبود اتفاقا اون شب اون مرده هم اونجا بود.زن من هم برای اومدن به اونجا حسابی تیپ زده یه پیراهن قرمز خیلی شیک داشت که حسابی سکسیش میکرد رو پوشیده بود که کلا بالای پیراهنش باز بود و از پایین هم تا پایین باسنش رو میپوشوند.خلاصه یه 1 ساعتی اونحا بودیم یه کمی مشروب خوردیم و رقصیدیم بعدش اومدیم بیرون من که با چند تا از آقایون همسفرمون دوست شده بودم قرار شد بنشینیم دور استخر هتل و پاسور بازی کنیم خانمم هم یه کمی کلش داغ شده بود گفت میرم تو اتاق که بخوابم.بعد از دو ساعت خودم هم رفتم بالا بعد از کلی در زدن خانمم بالاخره اومد در اتاق رو باز کرد و رفتم که بخوابم دیدم خانمم با همون لباسها خوابیده بوده من که همیشه اون لباس برام کلی تحریک کننده بود بغلش کردم که یه خورده با هم حال کنیم، که خیلی سریع اومد تو بغلم و شروع کرد به گریه زاری کردن گفتم چی شده؟ بعد یه خورده من ومن کردن گفت منو ببخش گفتم چی شده آخه؟ گفت من از تو که جدا شدم دم در آسانسور اون پسره( که اون لحظه اسمش رو گفت فرید) رو دیدم اون هم داشت میومد بالا تو آسانسور با اینکه خیلی بهم نزدیک نبود ولی گرمای بدنش رو حس کردم نفهمیدم چی شد که یه دفعه رفتم توبغلش و اونم شروع کرد به لب گرفتن از من دیگه ناخوداگاه خودم رو رها کرده بودم تو آغوشش درب آسانسور که باز شد اومدیم تو راهرو که تقریبا تاریک بود و هیچکس نبود چسبیدم به دیوار دستش رو از پایین پیرهنم برد لای پاهام و بعدش هم رو کسم دیگه نفهمیدم چی شد که پاهام رو آوردم بالا اون هم که یه شلوارک پاش بود کیرش رو درآورد و از بغل شورتم خیلی راحت فرو کرد توش اصلا نفهمیدم چی شد اما اینقدر مال من خیس بود که خیلی راحت سر خورد و رفت توش حالا هی گریه زاری میکرد و میگفت عزیزم جه کار کنم هم ناراحت بودم هم واقعا داشت بهم حال میداد اینقدر که تا آبش خواست بیاد هم نذاشتم دربیاره و همه آبش هم ریخت تو کسم.داستان ادامه دارد…..نوشته سعید
0 views
Date: January 27, 2020