دوستی و سکس با عروس خالم

0 views
0%

سلام. خاطره ای که میخوام براتون بگم ازسکس خودم وعروس خالمه. اول اینو بگم چه دختراوچه پسرها تو فامیل دوسدارن با بعضی ها سکس کنن و کلا حس خوبی نسبت به هم دارن من و سولمازم اینجوری هستیم.ماجرا از اونجا شروع شد که ما با هم اس بازی میکردیم وکم کم اس های من تبدیل شدن به سکسی.دیدم سولمازم بدش نمیادو اونم سکسی میده. پیش خودم میگفتم کاش از دلش خبر داشتم .ولی میدونستم چون شوهرش همش سر کاره و کمتر وقتشو با زنش میگذرونه سولماز خیلی دلش میخواد با یکی سکس کنه.بنابراین خیلی با هم شوخی سکسی میکردیم اما فکرشم نمیکردم اون به من پیشنهاد بده.یه روز دیدم زنگیدو همینجوری که صحبت میکردیم گفت ببین مجیدمن حس خوبی نسبت به تو دارم از شرایط منم که باخبری مردم هیج وقت پیشم نیست منم دوسدارم یکی پیشم باشه وهوامو داشته باشه من الان 29 سالمه وتو 22 سالته وواسه یه خانم هیچی بهتر از این نیستو… فقط باید قول بدی کسی نفهمه.منم دیدم خودم مجردم .نیاز دارم به جنس مخالف خلاصه دوستی ما شروع شد .اینم بگم که سولماز از اون زنای شاسی بلن با بچه کونی قلمبه و پر گوشته که هر مردیو اسیر خودش میکنه .یه شب باهم اس بازی میکردیم.تنها بود. منم میدونستم.گفتم اگه تنهایی بیام پیشت نترسی؟ فرستاد خفه میدونستم میخواد اما روش نمیشد .گفتم دیگه بهم اس نده همون بهتر رابطمون فامیلی باشه بای. یهو دیدم بد از چند لحظه یه اس اومد با خوندنش موهای تنم سیخ شد نوشته بود.میتونی بیای ماساژم بدی اخه خیلی خستم. منم از خدا خواسته گفتم 10 دیقه دیگه اونجام.سریع یه اژانس گرفتم ورفتم خونشون زنگ زدم موبایلش برداشت گفت اوسکولت کردم برو. منم گفتم باشه بای. یهو دیدم درو زد. اروم رفتم بالا.دیدم در بالام بازه رفتم تو دیدم چادر سرشه اما زیر چادر یا تاب ویه شورت لی پوشیده.نشستیم رو تخت یه ذره صحبت کردیمو اروم چادرشو برداشتم وای چی میدیدم از اونا که تو فیلم سوپر همه میبینیم. قلب جفتمون داشت تند تند میزد.خوابید رو تخت.اروم ازش لب گرفتم .تابشو زدم بالا سینه هاش خیلی بزرگ بود نوکشونو گاز زدم صداش در اومد. اروم تابشئ د اوردم وسینه هاشو لیس زدم اروم صداش مینود اه اه میکرد بد رفتم سراغ شلوارش یهو کشدم از پاش بیرون وای چه کسی سفید بزرگ پشماشم زده بود اروم بازه بازش کردم زبونمو تا ته کردم تو سوراخ کسش.داد میزد وااااای مردم سوختم داغه .. از این هزیونا که همه زنا میگن. بد اروم کیرمو بردم سمت سوراخ کسش کردکم تو همین جوری محکمتر میکردم کسش خیس خیسو داغ بود.بد برگردوندمشو کونه سفیدو بزرگشو خوردم میخواستم این سکس تو خاطرش بمونه. بداز پشت گذاشتم تو کونش اما نذاشت گفت دردم میگیره منم دوباره برگردوندمشو پاهاشو باز باز کردم و بادو تا دست پاهاشو نگه داشتمو هی تلمبه میزدم صداش داشت از روی شهوت ابمو میوورد. سریع بیرون کشیدمو از قبل یه کاندم اوورده بودم گذاشتم سر کیرمو دوباره گذاشتم تو. اینبار خیلی حال کرد نگو کاندوم خارداره و بد بهش حال میده . بعد از 2 دیقه بلندش کردمو.دساشو گذاشتم رو دیوار از پشت تلمبه میزدم همین جوری میکردمش ولی اون خیلی بیشتر از من حال میکیرد.گفتم ابم داره میاد گفت ماله منم داره میاد پریدیم رو تخت چنتا تلمبه زدم همدیگرو سفت بغل کردیمو یهو دو تامون یه اه کشیدیمو چند دیقه همون جوری خوابیدیمو بعد گفت تو برو دیگه عزیزم الان ممکنه یکی بیاد.اونشب اولین سکس من با سولماز بود.اینم بگم که سولماز یه پسر 4 ساله ام داره که تو اتاق خوابیده بود. اونشب تموم شدو. بد از چن روز دوباره زنگیدو گفت خیلی دوسم داره تا وقتس که من مجردم میخواد با هم باشیم .منم قبول کردم.ولی از یه طرف میدیدم اون شوهر داره از یه طرف دلم براش میسوخت از یه طرف خودم دلم میخواست بلاخره منم ادممو…خلاصه الان چند وقتیه که با همیمو از هم دیگه لذت میبریمو. زندگیمونو میگذرونیم.هفته ای 1 بارم با هم سکس داریم.بهترین هشو میزارم کنار واستون میفرستم..عاششششششششششششق همتون مجید..تابستان 90نوشته مجید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *