سلام اسمم طنینه، برای این که چیزی دور از عقل نیاد باید یه چیزیی رو اول داستان بگم من از ساله سوم دبستان با یکی از هم کلاسی هام به اسم سالومه دوست شدم تا اول راهنمایی دوست معمولی بودیم در حد همون مدرسه اما بده اون خونهٔ هم زیاد میرفتیم و میومدیم تقریبا رفتو آمدمون خانوادگی شده بود سالومه یه دوست داشت که اسمش لیدا بود پدراشون از وقتی مجرد بودن باهم دوست بودن اینا هم باهم بزرگ شدن مث خواهر برادر بودن باهم لیدا همیشه خونهٔ سالومه بود کم کم منم روم بهشون و شد باهم دوستای خوبی بودیم هر سه تامونم هم سنّ بودیم گذشت تا ساله اول دبیرستان لیدا بخاطر مشکلهای خانوادگیم خیلی به من کمک میکرد با این که بچه بود خیلی بیشتر از سنش میفهمید منم خیلی بهش وابسته شدم تا ساله اول دبیرستان زیاد تو خط سکس نبودم بده اون با سالومه خیلی حرفای سکسی میزدیم من به لیدا یه حسی پیدا کردم ساله سومه دبیرستان بودیم میدونستم بینشون با سالومه چیزی نیست چون واقعا مث داداشش بود خانوادهٔ هر سهتامون از رابطه هامون خبر داشتن گیرم نمیدادن بهمون زیاد خونهٔ هم میرفتیم دیگه لیدا واسم شده بود همه چی خیلی بهش وا بسته شده بودم هیچ پسری به چشمم نمیومد کم کم لیدا بدون سالومه میومد خونمون با پدرم خیلی رفیق شده بودن یه شب لیدا قرار بود خونه ما بمونه خونهٔ ما دوبلکس اتاق مادر پدر با حمومشونو آشپز خونه پایین ۳ تا اتاقم بالا با یه آشپز خونه ی دیگه حمومه من توی اتاقم بود لیدا تو اتاقم داشت تو نت میگشت من رفتم دوش بگیرم تو حموم یه فکراییی به سرم زد وای لیدا قدش ۱۷۷ بود لاغر ولی صورت سکسی داشت صداش بوی تنش تیپش یه جذابیت خاصی داشت میدیدم و میشنیدم خیلیا دوس دارن باهاش باشن خیلی حسودیم میشد یهویی دستم رفت رو کسم یکم مالوندمش خیلی فکرا اومد توی سرم واسه اینکه امشب زیر لیدا بخوابم تو بغلش باشم لیدا خیلی پسر شیطونی بود ولی همیشه حدشو با من حفظ میکرد اما راحتم بود باهام این کارش دیوونم میکرد تا حالا سکس نداشتم حتی دوس پسر رسمیم نداشتم فقط در حد رابطههای معمولی بالاخره تصمیممو گرفتم از حموم اومدم بیرون لیدا رو تختم خوابید بود منم با حوله نشستم پیشش دیدم گرفتس گفتم چیه ببعی جون؟ ( بخاطر موهاش چون فرفری بود میگفتم ببعی بهش ) گفت هیچی خوابم میاد وای نه نباید میذاشتم بخوابه اگه میخوابید هیچکار نمیتونستم بکنم دیگه کلاه حولمو دادم عقب موهام خییس بود هنوز سرمو تکون دادم آبه موهام میپاشید بهش منم میخندیدم خییس شده بود دیگه یه دفعه از پشت گرفتم گفت نکن خره گفتم دلم میخواد اصنم گفت دلت بیجا کرده من خوابم میاد گفتم اه لیدا نخواب دیگه حوصلم سر میره من تا صبح چیکار کنم خوب هنوز تو بغلش بودم بغل گردنمو گاز گرفت واااااااااااای حشری ترم کرد همون کارش گفت من شبا ومپایر میشم هااااا گفتم جون قربون ومپایرم بشم من گفت خله خوب لباساتو بپوش حالا من برم یه چیزی بیارم بخوریم باهم فیلم ببینیم گفتم باشه از اتاق رفت بیرون…از اتاقم رفت بیرون واای کسم داغ بود هنوز جای گازش رو گردنم بود حولمو دراوردم لخت لخت تو اتاقم میدونستم نقطه ضعفش کجاس یه تاپه نازوک صورتی بدون سوتین پوشیدم نوک سینهام سیخ شده بود معلوم بود از زیر تاپم یه شرت مشکیه نازوکم پوشیدم با یه شلوار چسب چسب خاکستریه روشن بود انقدر تنگ بود که خط کسم معلوم بود کاملا داشتم موهامو خشک میکردم که لیدا اومد با ۲تا شیر موز و یه ظرف بیسکوئیت گفتم اوا آقا تو زحمت افتادین تا منو اونجوری دید نزدیک بود لیوانارم بندازه ولی به روی خودش نیاورد گفت خانوم خیلی سکسی شدن امشب هااااااا با خند گفتم نکنه توام برنامیی داری با شیر موز امدی اقا؟ خندید هیچی نگفت نشست رو تخت اوناروهم گذشت رو میز بغله تخت لپتاپشو از تو کولیش دراورد وصل کرد به تلویزیون اتاقم گفت خوب چی ببینیییم طنین خانوم؟ گفتم هرچی دوس داری فقط ترسناک نباشه گفت باشه فیلم جننیفرس بادی رو گذاشت منم ندیده بودم تاحالا نیمه نشست بود رو تختم منم رفتم تو بغلش حواسم بهش بود داش سینهامو نگا میکرد خط کسم داش روانیش میکرد خیلی حال میداد از زیر شلوارکو تیشرت بلندش میدیدم کیرش بلند شده محکم خودمو چسبونده بودم بهش یکم از فیلم که گذشت ترسناک شد یه صحنه ترسناک اومد منم ترسیدم گفتم کثافت گفتم نزاار سرمو بردم پایین گذاشم رو شکمش تقریبا رو کیرش که مثلا ترسیدم ولی از قصد اونجا گذشتم سرمو کیرش سیخ سیخ بود واااای سرمو فشار دادم به کیرش بلندم کرد گفت خوب حالا تموم شد سرمو اوردم بالا یکم بد دختر داشت لب میگرفت از پسر میخواست ساک بزنه واسش کسم خیس شد از رو شلوار معلوم شد واای داشتم میمردم از حشر لیدام فهمید کسم خیسه گفت یه لب بودها هیچی نگفتم تقریبا یک ربع گذشت تو فیلم میخواستن باهم سکس کنن داغ داغ بودم لیدا گفت خوبی طنین؟ گفتم فک نکنم گفت از شلوارت معلومه دیدم واای کاملا خیسه خجالت کشیدم یکم ولی سفت گرفته بودم صدام میلرزید گفتم ایی چیکا کنم خوب دستش که دور گردنم بود داشت نوک سینمو میگرفت دیگه ولو کرده بودم خودمو سرم رو شونش بود لبمو میزدم به گردنش اونم نوک سینمو میمالید محکم گرفته بودمش چسبیده بودم بهش گفتم لیدا؟ تا سرشو برگردوند لبمو گذاشتم رو لباش اونم لبمو خورد سینه هامم میمالیید واای باورم نمیشد دستشو کرد تو تاپم سینمو گرف میمالیدش بده یکم چرخید اومد روم دستمو گرفتم بالا خودم یعنی تاپمو درار اونم تاپمو دراورد منم تیشرتشو دراوردم چسبید بهم دوتا سینهمم داشت میمالوند لبمم میخورد وای بهترین حس دنیا بود نمیخواستم تموم شه هیچوقت همینجور داش میمالوند کم کم لیز خردیم کاملا حالت خوابید بودیم روم بود داش خودشو فشار میداد بهم کیرشو رو کسم حس میکردم سفت سفت بود با یه دست داشت سینمو میمالید یه دستشم کرد تو شلوارم داش لبمو میخورد کسمو میمالوند واای خیلی خوب بود آروم دره گوشم گفت امشب کست خیلی داغ کرده بود که شورتم نپوشیدی نه؟ تا گفت کست حشری تر شدم محکم تر فشارش میدادم به خودم گفتم کیرتو میخوام لیدا چقد دیگه قراره عاشقت باشم ولی تو حواست پیش دخترای دیگه باشه؟ گفت میدونی چیه؟ گفتم چی؟ گفت هرکی بود عشقی نبود بینمون فقط واسه وقت گذرونی من عاشق یکی دیگم طنین گفتم عاشق کی؟ حتما سالومه داشتم یخ میکردم هیچی نگفت گفتم آره بایدم حدس میزدم باهم بزرگ شدین معلومه که اونو میخوای امشبم من واست میشم یه سکس تو یکی از شبای ۱۸ سالگیت فقط یه خاطره میشم بدم منو یادت میره میزاریم کنار میخواستم حرف بزنم لباشو گزاش رو لبم گفت خفه شو طنین فقط خفه شو نمیتونستم تحمل کنم دنیا رو سرم داشت خراب میشد از روم پسش زدم به سختی نشستم سکنج اتاق بغضم گرفته بود عاشقش بودم ولی اون یکی دیگرو میخواست حقم داشت داشتم گریه زاری میکردم اومد بغلم کنه گفتم لیدا گم شو فقط دیگه نمیخوام ببینمت میخواستم بگم برو که نزاش حرف بزنم اومد نشست جلم زانوهامو بغل کرده بودم دستشو گذشت رو زانوم نگاش نمیکردم گفت تو که باز مث همیشه واسه خودت داستان ساختی زود فکر کردی که طنین کی گفت من عاشق سارینم؟ اگه این بود شب میزاشت اینجا بخوابم؟ خره من تورو دوست دارم تو یه لحظه خشکم زد چی داشتم میشنیدم حرف قبلیشو هضم نکرده بودم که گفت نمیتونستم به خودم جرات بدم که بهت بگم نمیخواستم زندگیتو درگیره من بکنی ولی خیلی وقت که خیلی بیشتراز اونی که فک میکنی میخوامت نمیتونستم باور کنم با گریه زاری گفتم پس چرا با این همه دختر بودی؟ چرا باهم اونجور که باید گرم نبودی همه واست مهم بودن بجز من؟ گفت طنین هیچی با هیچکی نیس اونا فقط بودن واسه اینکه به تو فک نکنم واسه اینکه حواسم پرت شه ازت ولی به جون طنین هیچی اندازهٔ تو واسم اهمیت نداره اشکامو پاک کرد رو همون زمین گرفتم تو بغلش دوباره تا تنم خورد به تنش داغ کردم گفتم لیدا؟ گفت جونم؟ گفتم از کجا مطمئن باشم؟ گفت تاحالا شده تو این همه سال حرف الکی بزنم؟ راس میگف واقعا نشده بود گفتم نه گفت خوب پس بهم مطمئن باش گفتم بقیه چی؟ گفت بقیه کیان؟ کونه لقّ بقیه فقط تورو میخوام گفتم با سالومه هم بودی؟ گفت به خدا نه اون خواهرمه خره تا اینو گفت محکم بغلش کردم چسبیدم بهش دوباره حشری شدیم جفتمون ولی این بر با پرده برداشتن از عشقی که هردومون مخفیش میکردیم همونجا افتادم روش لباشو خوردم…. ادامه دارهنوشته طنین
0 views
Date: November 25, 2018