دوست پسرم حسی جون

0 views
0%

سلام من ساناز 19 سالمه خيلي آدم حشري هستم يعني به طوري که دوستام معروف بودم به ساناز هاتر.من يه مدت بود که با يه پسر به نام حسين بود دوست شده بودم.حدود تقريبا 2 ماه بود.حسين خيلي ملوس و خوشگل بود يعني از اون دسته پسرايي که دخترا آرزوي دوست شدن با اونو داشتن.اما بر عکس اون که به دخترا اصلا پا نميداد.مثل مانکن بود خوشتيييييپ.يه صورت گرد و سفيد با دو تا چشم درشت عسلي که بيشتر از هر چيزي جلب توجه ميکرد.لباش کوچولو و خوردني…هر چي بگم کم گفتم.من اما خودمو کشتم تا با اين شاه پسر دوست شدم.صورتم خيلي با نمک و ناز و اون از من خيلي خوشش اومده بود.خلاصه که اين پسر در طول دوستيمون هيچ حرفي در رابطه با سکس و هر چيزي که مربوط بهش باشه نميزد هيچ حرکتي که من بخوان دلمو خوش کنم اصلااااابدجور تو کفش بودم .يه روز بود که داشتيم با هم حرف ميزديم لابه لاي حرفاش گفت شنبه خونوادم دارن ميرن مسافرت.وااااااااي يعني چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟يعني خونه خاليييي.يعني فرصت گير اومد که من پوز اين پسر ماماني رو بمالم به خاک.حالا نوبت تو هست که بري تو کفمآقا شنبه شد و زنگ زدم بهش که دلم واست تنگيده دلم ميخواد ببينمت و…گفت آماده شو بريم بيرون گفتم اه حوصله ي بيرونو ندارم اگه تنهايي تا بيام پيشت دلم گرفته تا اوکي داد دلم قيلي ويلي رفترفتم تو حموم تا يه صفايي به خودم بدم.همه جامو با کرم مو بر زدمو تن سفيدم داشت برق ميزد خودم که کلي کيف کردم.موهاي بلندمو که رنگ بلوند داشت با يه شامپو خيلي خوشبو شستم.بوش تو کل حموم پيچيده بود.خلاصه ديگه تند تند کارامو کردمو اومدم بيرونموهام چون خودش حلقه حلقه هست ديگه گفتم صافش نکنم همينجوري خوشگلتره.تقريبا تا نصف کمرم ميرسيد.يه آرايش برنز کردم با يه رژ قرمز جيييغ.يه تاپ قرمز يقه باز که سينه هام ميفتاد بيرون پوشيدم..تو آينه خودمو نگاه کردم.چه جيگري شده بودم.يعني حسين ميتونست در مقابل همچين تيکه ي سکسي مقاومت کنهآماده شدم و زنگ زدم آژانس تا برم پيش حسي جونم.دم در که رسيدم تک زدم درو باز کرد.تا منو ديد گفت خوشگل کردي چه خبره؟؟؟؟؟؟خودش يه رکابي با شلوارک پوشيده بود ازش مشخص بود تازه از حموم در اومده آخه موهاش هنوز نم داشت.خلاصه رفتيم داخل خونه تو اتاقش که رفتيم تو اين فاصله که رفت براي من وسايل پذيرايي بياره من مانتومو دراوردم.موهامم باز کردم.رژمو پررنگ تر کردمو به يه حالت خوابيده رو تخت نشستم.اومد داخل آتاق منو که ديد جفت کرد چشماش خيره شده بود به سينه هاي درشتم که داشت تاپمو پاره ميکرد.زود نگاهشو گرفت و خودش کنترل کرد اومد داخل وپيشم نشست جوري ميخواست وانمود کنه که واسش خيلي عاديه.رفتم چسبيدم بهش دستشو گرفتم داغ داغ بود.دوتامون تکيه داديم به ديوار.يه لرزش خفيفي رو ميتونستم تو دستاش حس کنم.واي که چقدر دوستش داشتم.دستشو کرد دور کمرم.آروم آروم پهلوهامو ناز ميکرد.سرمو کردم تو گردنش با موهاش بازي ميکردم.گوششو آروم مک ميزدم زبون ميزدم.نفساش تند شده بود ميدونستم شهوتش زده بالا .همينجور که با گردنش و گوشش بازي ميکردم يه دفعه صورتمو با دو دستش گرفتو شروع کرد لب گرفتن.لبمو گاز ميگرفت زبونشو تو دهنم ميچرخوندو کم کم منو خوابوند رو تخت رفت سمت گردنمسينه هامو گرفت بين تو دستشو فشار ميداد.واااااااي که چقدر وحشي شده بود.تاپمو از تنم کند و افتاد به جون سينه هام_هممممممم ……..بخور حسين همش مال خودته. آه …گازش بگير_چيه دوست داريييييي….ميخواي چيکارت کنم …ها …چرا اينقدر خوشمزه اي تو……دوست داري کستو بخورم….._آررررررررره بخورش ليسش بزن آهههههشلوارمو جوري دراورد که شرتمم باهاش کنده شد.منم لباساشو در اوردم فقط شرت پاش بود.اومد بين پاهامو تا جايي که ميتونست بازشون کرد انگشتشو از بالا ميکشيد تا پايين کسم.بد جوري خيس شده بود.انگشت اشارشو آروم کرد توش. سرشو برد پايين و چوچولمو به دندون گرفت.ديگه رو تخت بند نبودم واييييييي که چه حالي داشت.انگشتشو محکم عقب جلو ميکرد.بلند شدم رفتم سمت کيرش 69 شديم شرتشو از پاش در اوردم.چه کيري داشت اي خدا اينو چه جوري ميخواست بکنه تو کسم.سر کيرشو کردم تو دهنم مکش زدم به زور تا وسطاي کيرش ميتونستم برم.خيلي خوشش اومده بود چون کسمو محکمتر ميخورد.حدود 5 مين اينجوري بوديم که بلندم کرد بهم گفت مدل سگي شو کونمو طرفش کردم.لاي کسمو با دستش باز کرد آروم کيرشو گذاشت لبشو فشار داد.واااي چون خيلي وقت بود سکس نداشتم تنگ تنگ بود.خودم به طرف جلو پرت کردم که کمرمو با دستش گرفت و کيشو تا ته کرد تو کسم…_آآآآآآآه. حسين.درش بيار….واييييي..جر خورم. ا…ه…ه…ه کسمو جر دادي لامصب…..محل نذاشتو شروع کرد تلمبه زدن محکم و سريعطولي نگذشت که درد جانشين لذت شد.آنقدر تلمبه زد که خسته شد.جاهامونو عوض کرديم من اومدم روش و بالا پايين ميشدم.سينه هامو بين دستاش گرفته بودو باهاشون بازي ميکرد.همينجور که بالا پايين ميشدم گفت ساناز داره آبم مياد ميخوريش……رفتم پايينو سر کيرشو کردم تو دهنم آبشو ريخت تو دهنمو رفتم سمت دستشويي…………….نوشته‌ سحر

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *