دو تا دختر آلمانی کوس خوشگل
مرتضی دوست پسر دوستم بود
دو ماه باهم کات کرده بودن
پسره هم مرتب به من پی ام میداد که باید ببینمت باهات صحبت کنمو این چرت و پرتایی که واسه مخ زدن همه پسرا میگن..
منم کلا اهل بیرون رفتنو دوست و رفیق این چیزا نیستم
صب تا شب پای کتاب و اهنگ و فیلمو این چیزام..
بالاخره یشب گفتم خیله خب کجا بیام
ادرس یکی از فست فودای مشهور شهرو دادو منم ساعتای ده و نیمی رفتم،یه پسره رو میز صندلیای بیرون مغازه کنارش نشسته بود
رفتم جلو سلام دست و اینا
اسم پسره علی بود
صاب مغازه تشریف داشت
منم فقط سفارش دادم
مرتضی هم یعالمه حرف زد
منم سر جمع هفت هشت تا جمله گفتم
بيشتر امده بودم شام بخورم
اصلا حوصله یارو رو نداشتم
مدام سنگینی نگاه علی هم احساس میکردم
بالاخره ساعت دوازده و نیم شد
علی خودش منو مرتضی رو رسوند
منم امدم خونه به چهل بهونه مرتضی رو راضی کردم دیگه بهم پی ام نده
دو روز بعد ینفر باهام تماس گرف از صداش فهمیدم علیه گف شمارت از مرتضى گرفتم برنامه کنیمو این حرفا
خلاصه چند روز دنبال برنامه بود منم چون دوستی که پایم باشه نداشتم خب اوکی نمیشد..
بالاخره یشب واقعا دلم واسه مست کردن تنگ شده بود بهش گفتم خیله خب عذاب وجدان گرفتم بس گفتیو اوکی نکردم،بیا دنبالم خودم میام بریم پیک بزنیم..تا امد دنبالمو من هی نق زدمو اماده شدم ساعت دو شب شد..
خیلی پسر پر انرژیی بود نه سال ازم بزرگتر بود
منی که معمولا با پسرا صحبت نمیکنم حالا از کمبود اعتماد بنفسه یا اونا خوش صحبت نبودن اما از همنشینی کنار علی لذت میبردم
رفتیم خونشون بهترین قسمت شهر یه خونه بزرگ و فوق العاده داش ..بچه پولداری بود واسه خودش..تهرانی بود امده بود شهر ما یمدت فست فود داشته باشه که دید میگیره موندگار شده بود
پوست سبزه چهره کاملا مردونه و یکم خشن هیکل ورزیده ولی خب قدش یکم کوتاه بود
وسایلو باهم رو میز چیدیم
یه شیشه ودکا هم باز کردو سلامتی دادنا شروع شد
من درسته جلو خیلیا بنظر کم حرفم ولی با یکی صمیمی شم یه دختر خیلی بامزه و پر حرف میشم
از هر دری براش خاطره تعريف کردم
مستم شده بودم فقط میخندیدم
بعد اهنگ دلکم ناهید رو گذاشتم شروع کردم کلی عشوه و قر و رقص ایرانی امدن..از خودم بگم که یه تاپ و شلوار جین معمولی تنم بود ولی بخاطر هیکلم که سینه هام 70 و باسن بزرگی دارم خیلی جلوه میکرد پوستمم گندمیو چشمای روشن.. کلا چهره غربیی داشتم مث امریکا جنوبیا،شکمو پهلو هم اصلا ندارم دیگه رقصم یخرده سکسی بود
پسره کلی کیف کرد لبخند میزدو میگف خوشم امد
بعد منم جو با نمکی گرفته بودتم یه اهنگ هندی گزاشتم مجبورش میکردم مثل خودم قرای هندی بیاد…انقد رقصوندمش که خسته شد منو بزور نشوندو چندتا پیک دیگه بهم داد چون اون ازم جلوتر بود این روال تا چهار صبح ادامه داش دیگه واقعا از مستی اطرافم نمیدیدم نفسام سنگین شده بود،دنیا دور سرم میچرخید همه چیو تار و درهم میدیدم انقدر گرمم بود انقدر عطش و هوس داشتم که فقط خودمو تو بغلش داشتم تصور میکردم و به چشماش زل میزدم…پسر خوبی بود بهم دست نمیزد سعی نمیکرد تا اون لحظه کاری کنه بهش شک کنم..ولی من دیگه نفس نفس زدنام دست خودم نبود لبامو بی اراده گاز میگرفتمو چشامو میبستم تنها فکری بسرم زد که انقدر ضایع نباشم روی مبل خابیدم،اینم بگم یه مبل تخت شو بود اون سرش علی نشسته بود این سرش من…منم دراز کشیدم پاهامو جلوی صورتش گزاشتم..یکم که چرت زدم منو بیدار کرد سرمو گزاش بالشت بغل خودش،حالا از پشت چسبيده بودم بهش دوباره نفس نفس زدنام شروع شد انقد صدا بلند و تند تند نفس میکشیدم که انگار دارم اه میکشم…یکم که گذش علی شروع کرد توی گودی گردنم هااا کشیدنو لیس زدن بازوهام..گوشامو تمام صورتمو میبوسید و لیس میزد،با یه دستشم سینمو ازرو لباسم چنگ میزد یه دستش رو هم روی گودی کمر و کونم میکشید منم کونمو بیشتر به کیرش میچسبوندم انقد داغ بودم که چشام یکم باز کردم سرمو برگردوندم عقب با یه حالت مستی به لباش نگاه کردمو شروع کردم به خوردن لباش.. همزمان لبای همو میخوردیم شلوارامون در اوردیم بعد بغلم کرد که منو ببره تو اتاقش تا اتاقش لباسشو از تنش در اوردم اونم سوتینمو همینجور پرت کردیم اطراف خونه بعد پرتم کرد روز تخت از لبام شروع کرد خوردن بعد دستشو سفت گزاشت روی دهنم شکمو پهلوهامو سینه هامو لیس میزدو مک میزد …بعد دستاش گزاش رو نوک سینه هام رفت یکم پایین تر لباش گزاش روی کسم…من تمام بدنم لیزر کرده بودم الا بالای کسم که همیشه دورش میزدم یه هشت در میوردم …بعد زبونشو لای موهای بالای کسم میچرخوندو بعد میکرد ته کسم منم با یه دستم دستشو روی سینم فشار میدادم با یه دستم سرشو به کسم فشار میدادم ناله های بلندی میکردم دیگه تحمل نداشتم فقط کیرشو ته کسم میخاستم بزور کشوندمش بالا لباشو بوسیدم طعمو بوی کس خودمو میداد کیرشو امدم بگیرم بکنم تو کسم یلحظه جا خوردم شاید کف دستمم قطرش بيشتر بود هم خوشحال شدم هم ترسيدم اخه ماه ها بود سکس نداشتم با انگشتمم فقط خود ارضایی کرده بودم ..خلاصه کیر بزرگشو یکم روی کسم بالا پایین
کرد بعد اروم سرشو کرد تو منم همینجوری ناله هام بلند تر میشدو داد میزدم آهههه علیییی علییی…سر کیرشو که کرد تو بالای شونه هامو گرف تا ته یهو کرد تو کسم منم یه جیغ از سرِ درد زدمو داد میزدم آههه کلفتهههه دوسش دارممممم دوسششش دارممممم…لبام غنچه کرده بودم و با چشمای خمار و پر از اشک به چشماش زل زده بودم اونم مدام میگف جون ارضا شو رو کیر خودم ارضا شو میخام ابت بیاد رو کیرم…ابتو بپاش رو کیرم…منم اه اه میکردم میگفتم داری منو میکنی عوضی اومممم منو بکن تو بکن منی اونم همینجور سرعتش تند تر میشد و من جیغ میزدم که بکن اره دوسش دارم بعد گلوله گلوله اشکام میریختن دو جفت پام گزاش یه طرف شونشو باز تلمبه میزد،محکم و تند کیرشو تا ته حتی توی شکمم حس میکردمو از درد و لذت جیغ میزدم بعد شروع کردم به لرزیدن بار چندمم بود که ارضا میشدم …امونم نداد همینجور ارضا میشدم تلمبه هاشو تند تر میکردو اینو بيشتر دوس داشتم منم فقط سینه هامو چنگ میزدمو چشامو فشار میدادم بهمو لبامو میگزیدم از حالت ارضا شدنم لذت میبرد…بعد منو برگردوند منم کونم بزرگ گِردو قشنگ قنبل کردم براش شروع کرد تو کسم تلمبه زدن صدای بدن سیکس پکش که میخورد به کون ژله ای من اتاق رو پر کرده بود منم فقط بالشتو چنگ و دندون میزدم ،یهو برم گردوند گف بیا اینور توله سگ میخام فقط چشماتو ببینم منم با مستی بیشتر نگاش کردم یه لبخند شیطونی زدمو محکم شونه هاشو گرفتم هلش دادم که بخابه بعد امدم روش …دوتا دستم رو دوتا دستاش گزاشتمو کیرش تا ته توی کسم بود و عقب جلو میشدمو سینه هام بالا سرش حرکت میکردن یهو دستامو ول کردو همینجور که کیرش تا ته توی کسم بود شروع کرد یکی از سینه هامو مک زدنو سرشو گاز میزد منم اون یکی سینمو گرفته بودم بالای سینمو زبون میزدمو نگاش میکردم…انقدر ارضا شده بودم که دیگه نا نداشتم کسم خشک شده بود بی اختیار کنارش افتادمو خودمو از رو کیرش اوردم پایین گفتم چرا ارضا نمیشی لعنتی گف میخای بیاد گفتم اره تشنه ابتم ،عاشق ابتم بیارش دیگه عوضی منو کُشتی…امد رومو یکم دستمو تفی کردم زدم به کسم اونم تا ته یهو کیرشو کرد تو کسمو شدید تلمبه میزد منم جیغ میزدمو ناخنامو پشتش فشار میدادم از درد سرمو چپ راست میکردمو اسمشو داد میزدم…یهو کشید بیرون تمام ابشو روی صورتم، موهامو سینه هام پاشید پر منی شده بود صورتم.. تابحال ندیده بودم کسی انقد اب داشته باشه.منم با چشمای خمار زل زدم بهشو زبونمو دور دهنم میچرخوندمو ابشو که روی لبام پاشیده بود مزه مزه میکردم و اومممم اوممم میکردم..بعد انگشتمو کردم تو کسم اخرین قطره های ابمو برداشتم کردم تو دهن علی بعد دوباره انگشتم که اب دهن و اب مسن روش بود رو کردم دهن خودمو با یعالمه مستی در