دو جنسه اول ساک میزنه بعد میزاره تو کونش
من راحیل هستم.۳۱ سالمه. ۷ ساله ازدواج کردم. قیافه نسبتا خوبی دارم. قد متوسط و سینه و باسن کپلی. همیشه از نوجوونی خیلی شهوتی بودم. اما هیچوقت سراغ سکس و این چیزا نرفتم. تا قبل از ازدواج یکی دوتا دوست پسر داشتم ولی در حد تلفنی و بیرون رفتن. هیچوقت نذاشتم صحبتام باهاشون به سکس کشیده بشه. واسم تابو بود. خیلی بد میدونستم سکس قبل از ازدواجو. همیشه توی ذهنم پسرارو با کیرای کلفت و دهن آب افتاده تصور میکردم. خیلی خیلی دلم سکس میخواست ولی هرگز نتونستم خودمو راضی کنم که قبل از ازدواج سکس داشته باشم. خلاصه اینا همه گذشت تا اینکه با یه پسری که خیلی خوش قیافه بود و ظاهر سکسی هم داشت و بسیار مودب و با شخصیت و خانواده دار بود آشنا شدم. خیلی زود آشناییمون به ازدواج کشید و من خیلی خوشحال بودم که اینهمه سال سکس نکردم و خودمو حفظ کردم و گذاشتم تا سکسو با همسرم تجربه کنم.
عقد که کردیم انتظار داشتم عین همه پسرای دیگه، شوهرم بخواد بعضی شبا خونمون بخوابه. یا وقتی میاد خونمون، ازم بخواد بریم توی اتاق من و همدیگه رو بوس کنیم و لمس کنیم و اینا. ولی اصلا هیچوقت ازم چنین چیزیو نمیخواست. چون آدم خجالتی و مودبی بود من همیشه اینو به حساب خجالتش میذاشتم. میگفتم لابد جلوی مامان بابا خجالت میکشه منو ببره تو اتاق یا شب خونه ما بخوابه. چندماه گذشت و ما عقد بودیم هنوز و تنها تماس فیزیکیمون این بود که دست همو میگرفتیم و یا موقع سلام یا خداحافظی روبوسی میکردیم. خیلی عادی. عین دوتا دوست. تا اینکه یه روز خانوادم قرار شد برن سفر و من بهونه آوردم که من کار دارم و نمیتونم بیام. میخواستم خونه خالی بشه تا شوهرمو بیارم خونه و اون دیگه بخاطر حضور خانوادم خجالت نکشه.
بهش زنگ زدم و گفتم که آره مامان اینا رفتن سفر و من تو خونه تنهام و شب بیا پیش من بمون. اونم گفت که پیش خانوادش خجالت میکشه که بگه من میخوام برمپیش زنم بخوابم. گفت میام بهت فقط سر میزنم و واسه خواب برمیگردم خونه. همینم واسه من کلی غنیمت بود. رفتم دوش گرفتم و حسابی کسمو برق انداختم و آرایش ملیح کردم و یه لباس ابریشمی سکسی پوشیدم. روی قسما سینش توری بود و نوک سینه هام دیده میشد.
درو که باز کردم انتظار داشتم با دیدن من کلی ذوق کنه ولی اخماشو کرد تو هم و گفت چقدر بیحیایی. این چیه پوشیدی؟ برو عوضش کن!!! من خیلی خیلی جا خوردم. خلاصه کنم واستون که متوجه شدم کلا این آدم سکس دوس نداره و میزان خجالتش خیلی بالاس. صددرصد مطمئن بودم که گی نیست. فقط خیلی ساده، نیاز جنسیش فوق العاده پایین بود. خیلی خیلی پایین. و اصلا و ابدا هم توی تمام این سالها حاضر نشد بره دکتر.
وقتی هم رفتیم سر زندگی خودمون همین بساط بود و سکسی در کار نبود. بعد از مدتها هم که با اصرار من سکس کردیم، اون فقط در نقش یه ربات ظاهر میشد. جالبه که کیرش کاملا بلند و سفت میشد ولی از کردن من هییییچ لذتی نمیبرد. عین ربات چندتا ضربه میزد و بدون اینکه ارضا بشه، کیرشو درمیاورد و میگفت خب دیگه بسه. نه بدنمو میخورد نه کسمو میخورد نه حتی به کسم دست میزد. نه ممه هامو دست میزد. هیچیییییی. بعد از چندماه اصرار کردن میومد دو دقیقه میکرد تو و میرفت. نه حسی داشت نه هیجانی هیچییییی. هیچوقتم ادامه نمیداد تا ارضا شه. اصلا آخه کوچکترین لذتی نمیبرد. فقط من موندم چطور کیرش بلند میشد. هرگزم نمیذاشت من واسش بخورم. درحالیکه من عاشق کیر خوردن بودم. هیچوقت نه اسم کوس و کون و پستونو میاورد و نه میذاشت من اسم این اعضای بدنو جلوش بکار ببرم. کلا عین دو تا غریبه. خیلی اینچیزارو بد میدونست.
من بشدت شهوتی بودم و از زور و فشار نیاز جنسی دائم درحال دیوونه شدن بودم. بدن سکسی داشت. خیلیم خوش قیافه بود. کنارش که میخوابیدم شبا از زور شهوت گاهی خوابم نمیبرد اما میدونستم اگه ازش بخوام، بهم جواب رد میده. واسه همین همه چیو تو خودم میریختم و تحمل میکردم.
توی یه اداره کار میکردم و حسابدار بودم و هر روز با مردای مختلفی سروکار داشتم. بخاطر سینه های تپلم سعی میکردم مقنعه بپوشم که زیاد تو چشم نباشه. مانتوهامم هیچوقت تنگ انتخاب نمیکردم که کونم دیده نشه. تا اینکه بالاخره یه روز اتفاقایی افتاد
ادامه دارد