دیار آبا اجدادی (۲)

0 views
0%

قسمت قبلاز اون روز رابطه من وبهاره عوض شد، منم از نظر سكسي مثل پسراي تازه بالغ شده بودم و حسي كه در مدت زندگي با الي در من مرده بود حالا با بهاره هر روز به اوج خودش ميرسيد ، از نظر پزشكي ميدونستم كه شوهرش ديگه هيچ شانسي نداره كه خوب بشه و از نظر انساني هم ميدونستم بودنم با بهاره هيچ اشكالي نداره و اون هم از نظر جنسي تامين ميشه و هم از نظر مادي بهاره برام فقط يه منشي نبود ،‌ هم خانمم بود هم همدمم و هم يه شريك جنسي ناب دوستش داشتم واز لحاظ مالي هم بهش كمك ميكردم و البته اون هم به بهترين شكل ممكن قدرداني ميكرد .توي شهر كم كم جا مي افتادم و به همين دليل ، ديگه توي اورژانس نموندم وبعد از تموم شدن قراردادم ديگه تمديد نكردم ، صبحها ميرفتم بيمارستان براي انجام جراحي و بعد از ظهرها هم مطب بودم ، همه چيز خوب بود و مريضها هم رو به افزايش بودن .اون روز بعد از ظهر با بهاره هماهنگ كردم وزودتر ازهميشه رفتيم مطب ،‌چند روزي بود سكس نداشتيم ومن بدجوري دلم سكس ميخواست . وقتي رسيدم ديدم بهاره زودتر ازمن رسيده و خودش رو حسابي آماده كرده بود . يه شلوار تنگ سفيد كه بخوبي ميشد از زيرش بدنش رو ديد و يه تاپ نازك آبي كه زيرش سوتين نداشت و سينه هاش بخوبي از زيرش خود نمائي ميكردن موهاي طلائيشو باز كزده بود و ريخته بود روي شونه هاش يه رژقرمز پررنگ به لبش زده بود كه بيشتر منو به هوس مينداخت تا للباشو بخورم درو كه باز كرد گونه امو بوسيد و رفت پشت ميزش نشست ، كتمو آويزون كردمو و رفتم كنارش ، دلم ميخواست سكس امروزم متفاوت با روزاي ديگه باشه ، چشمم به خط باسن و كمر سفيدش افتاد كه بدليل نشستن پشت ميز و بالا رفتن تاپش خودنمائي ميكردن كنارش ايستادم و خودمو چسبیدم بهش ،‌ شروع كردم به خوردن بغل گردنش ،‌برام جالب بود كه هيچ واكنشي نشون نميداد و فقط اسامي بيمارهائي رو كه برگ دفترچشونو به بيمه تحويل داده بود ، بي هيچ حرفي وارد دفتر ميكرد ، به خوردن گردنش حساس بود ولي واكنشي نشون نميداد اما تنفسش تند تر شده بود ، شايد اونم ميخواست كه سكس امروزش متفاوت باشه ،‌ درحين خوردن گردنش دستمو بردم زير تاپش ، سينه هاي درشتشو چنگ ميزدم وميماليدم ، خودكار توي دستش شل شد و چشماشو بست ، زير لب گفت – نميخواي بذاري به كارم برسم ؟؟؟؟؟؟؟- مگه كاري مهمتر از منم داري ؟- نههههههههه … تو همه چيزمييييييييي ،يه جورائي از اون شرايط خوشم ميومد ، دوست داشتم توي همون حالت به سكسمون ادامه بدم ،‌ گفتم – زود باش ، بقيه اسامي رو وارد كن ، به منم كاري نداشته باش ،‌من كارمو خوب بلدم …. سعي كرد تمركز كنه و به نوشتنش ادامه بده ، دستمو كشيدم روي كمرش ،‌ با نوك انگشتام كمرشو ماليدم ،‌ تنش مور مور شد ،‌خودشو جمع كرد ،‌ نوك انگشتامو كردم زير كمر شلوارش و بازي دادم ، هيچي نميگفت ، يه نگاه به خط باسنش انداختم ، نميدونم چرا توي اين مدت از كون نكرده بودمش ، چه كون تپلي داشت ،‌دستمو سر دادم پائين ، بردم زير كونش ،‌ با نوك انگشتام اشاره كردم كه خودشو بلند كنه … يه لحظه نفسش توي سينه حبس شد ، مكثي كرد و بعد آروم كونشو داد بالا ،‌حالا دستم كامل زير كون تپلش بود ،‌انگشتمو كشيدم روي سوراخ كونش ، داغ داغ بود ،‌ نوك انگشتمو روش فشار دادم ،‌خيلي تنگ بود ، معلوم بود كه يا اصلا كون نداده يا بيشتر از يكي دو بار اين كارو نكرده ، دستمو به سمت سوراخ كسش بردم ،‌ خيس خيس بود ،‌ معلوم بود كه داره حال ميكنه ،‌ انگشتمو با آب كسش خيس كردم و نوكشو آروم كردم توي سوراخ كونش به سختي نوك انگشتم رفت تو ،‌ همزمان با ورود انگشتم ،‌ با صدائي آروم آخخخخخخخخخخخخخخخخخ كشداري گفت كه منو تا پاي ارگاسم برد انگشتمو نگه داشتم ،‌ و دوباره فشار دادم ،‌ با فشار من دردش اومد ،‌ كونشو از روي دستم بلند كرد ،‌ وانگشتم در اومد ،‌ چشماش خمار خمار بود ومن از اون بدتر گفت – ميدوني داري چي ازم ميخواي ؟- آره ، يه غرفه از بهشتو – ميدوني در اين غرفه تا بحال بروي كسي باز نشده ؟- آره ، حس كردم .- پس خيلي فشار نده ،‌ حوصله داشته باش و آروم بازش كن ، دوست ندارم کاری کنی که دیگه نذارم وارد این غرفه بشی باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟لبمو چسبیدم به گوشش و چشم کشداری گفتم ، اینو که شنید ، بلند شد ، دولا شد روی میز، انگار اونم فهمیده بود که من دلم سکس متفاوت میخواد ، کونشوعقب داد ، تو این استایل کونش خیلی زیباتر دیده میشد و واقعا حشری کننده بود دستشو آورد پائین و کمر شلوارشو باز کرد ، با حرص و سرعت زیاد شلوارشو تا سر زانوش کشیدم پائین ، اومدم پشتش زانو زدم ، لای کونشو باز کردم ، یه سوراخ قهوه ای رنگ و خیلی خیلی تنگ ، اینو کوچیکی و فشاری که به انگشتم می آورد میگفت تواین استایل کسش هم خوشگلتر بود ، باسنشو بوسیدم ، چه تمیز و خوشبو بود ، آروم آروم شروع کردم به گاز گرفتن کونش ، و با هر گاز دهنمو به سوراخ کونش نزدیکتر میکردم ، جواب بهاره به گازهای من به یه آخ کوچولو منتهی میشد گرمائی که با لبام تماس پیدا کرد بهم فهموند که به سوراخ کونش رسیدم ، برای اولین بار دلم میخواست سوراخ کون لیس بزنم نوک زبونمو چسبیدم بهش ، و آروم آروم چرخوندم ، صدای آه کشیدن بهاره منو برای زبون زدن به سوراخش مصممتر میکرد ، نوک زبونمو روی سوراخش فشار میدادم و میکشیدم عقب ، چه حال خوشی داشتم ، حسابی که کونشو خوردم ازش خواستم تو همون حالت بمونه ، سریع رفتم از کنار تخت اتاقم یه ژل لوبریکانت برداشتم ، بیشتر مواقع برای معاینه پروستات بیمارام ازش استفاده میکردم برگشتم کنار بهاره ، دیدم توی همون حالت مونده ، ژلو ریختم روی سوراخش و با انگشتم شروع کردم به مالیدن سوراخش و هر بار با یه فشار کوچیک نوک انگشتمو میکردم توی سوراخ کونش ، خیلی حال میداد ، داغ داغ شده بودیم و حالا انگشت اشاره من تا ته توی کونش بود ، پاشدم وایسادم ، زیب شلوارمو باز کردمو کیرمو کشیدم بیرون ، مثل سنگ سفت شده بود ، خیلی هیجان داشتم ، به کیرم ژل زدم و گذاشتم دم سوراخ کونش ، گفتم – آماده ای ؟- آره خواستم فشار بدم که گفت – یادت نره ، آروم و با حوصله … باشه عزیزم ؟؟؟؟؟؟- چشمممممممممممکیرمو آروم فشار دادم تو ، نوکش که رفت ناله آروم بهاره تبدیل به جیغ بلندی شد ، سریع کیرمو کشیدم بیرون ، اصلا دوست نداشتم ناراحتش کنم ، گفتم – میخوای نکنم ؟ اینجوری اذیت میشی یه ناله ی آمیخته با دردی توی صداش بود ، معلوم بود اذیت شده اما گفت – نه عزیزم ، بکن ، کم کم عادی میشه وبعد خودش کیرمو گرفت و کشید دم سوراخ کونش ، فشار دادم ، نوکش رفت تو ، و اینبار آهههههههههههههههههههههههههههههه بهاره کشدار تر از همیشه بود ، کیرمو کشیدم بیرون ، و دوباره فشار دادم ، اینبار بیشتر تو رفت و صدای ناله بهاره هم البته بلند تر بود . دوباره کیرمو کشیدم بیرون و سریع فروکردم توی کونش ، اینبار تا ته کردم تو ، و جیغ بهاره هم گویای همین مساله بود کیرمو بی حرکت همون تو نگه داشتم ، بهاره با ناله ی دردالود خودش زیر لب گفت – دارم آتیش میگیرم یه کم کیرمو کشیدم عقب و آروم فرو کردم ، ریتم تلمبه زدنم آروم و کوتاه بود ، کیرمو خیلی عقب جلو نمیکردم که اذیت بشه ، کوتاه و آروم تلمبه میزدم ، دستمو کردم لای پاش و شروع کردم به مالیدن کسش ، ناله هاش کمتر شده بودن و فقط صدای اوممممممممم گفتن بهاره به گوشم میرسید ، کسش خیس خیس بود ، مثل کس دختر تازه بالغی که برای اولین بار حشری میشه ، کم کم سرعت تلمبه زدنمو بیشتر کردم ، ناله های بهاره تبدیل به جون گفتن های سایت داستان سکسی شده بود ، بعد از چند بار تلمبه زدن کیرمو کشیدم بیرون ، یه نگاه به سوراخش کردم ، دقیقا به کلفتی کیرم باز مونده بود ، دیدن همین صحنه دیوونم میکرد ، کیرمو گذاشتم دم سوراخ کسش ، از بس خیس بود که خیلی راحت تا ته رفت تو ، به سرعت شروع کردم به تلمبه زدن ، دستمو از زیر تاپش رسوندم به سینه هاش ، با دست چپم موهاشو جمع کردم تو دستم و کشیدم عقب ، آهههههههههههههههههههههه بلندی گفت ، سرش اومد روی شونم ، به وحشیانه ترین حالت ممکن سینشو چنگ میزدم و موهاشو میکشیدم ، جیغ میکشید ولی در عین حال لبخند میزد ، معلوم بود که داشت لذت میبرد ، منم وضعیتم مثل بهاره بود ، انگار اولین سکس زندگیم بود یه آههههههههههه بلند و یه لرزش شدید نشان از ارگاسم بهاره داشت ، نمیدونم چرا ولی دیدن ارگاسم شریک جنسی همیشه منو به اوج میرسوند واینبار هم دیدن ارگاسم بهاره منو به اوج رسوند ، انگار همه ی حس های خوب دنیا توی وجودم جمع شد و به یکباره از نوک کیرم فوران کرد ، مثل بچه ها میلرزیدم ، چند لحظه محکم فشارش دادم ، دیگه نتونستم روی پام بایستم ، بی اختیار کیرم از توی کسش در اومد ، بهاره بی حال ولو شده بود روی میز ، بی حال عقب عقب رفتم ، تکیه دادم به دیوار ، حس خستگی و خواب آلودگی توی مطب جاری بود ، آروم آروم سر خوردم ونشستم پای دیوار، چشمم به آبی بود که ریخته بودم توی کس بهاره و آروم آروم داشت از لای کسش میریخت بیرون ، پلکم سنگین شد و چشمامو بستم ……………لطفا نظر و امتیاز فراموش نشه ……………..ادامه…نوشته دکتر کامران

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *