بعد از 3ماه محمدو میدیدم.اونایی که دوری چشیدن میدونن که بعد از 3 ماه با عشقت سکس داشته باشی چه حالی میده.مامان و پدر رفته بودن پیش برادرم که یه شهر دیگه دانشجو بود.محمدم همون روز اومد خونه ما که چند روزی پیشم بمونه و کلی با هم حال کنیم.وقتی محمد درو زد رفتم درو باز کردم و دیدمش،اونقدر حشری بودم که همونجا پریدم تو بغلش و اونم منو بغل کرد و یه سر برد تو اتاق .شروع کردیم لبای همو خوردن و محمد با یه دستش سینه هامو میمالوند.یه دستشم برده بود تو شرتم و کسمو میمالوند.همونطور که داشتیم لبای همو می خوردیم کم کم لباس همدیگه را در اوردیم و لخت لخت تنمونو به هم میمالوندیم.محمد عادت داشت تا اول با من بازی کنه تا وقتی که منتش کنم دیگه بسه منو بکن.شروع کرد همه تنمو خوردن.سینه ها و گوش و گلو.خیس خیس بودم.زیر بغلمو میخورد و بالای کسمو می خورد و منو برگردوند و شروع کرد کمرو و کونمو خوردن و گفتم بسه دیگه کسمو بخور.عالی می خورد.چوچولمو زبون میزد و گاهی زبونشو میکرد تو سوراخ کسم.اونقدر خیس بودم که اگه کیرو میذاشت روش خودش راحت تا ته سُر می خورد و می رفت توش.گفتم بسه بیا منم یه کم واست بخورم.کیرش کلفت بود اما زیاد دراز نبود.انداختم تو دهنم و شروع کردم به خوردم.همیشه طوری کیرشو میخوردم و میمکیدم.میگفت لذتش غیر قابل تحمله.تخمشمو خوردم و زیر تخمش گاهی میمکیدم و خیلی حال میکرد.گفت بسه دیگه بخواب،یه بالش گذاشت و زیر کمرم و یواش کیرشو فشار داد تو کسم.واااااااااااااااااااااایاه اه اه اه اه اهچه حالی میداد،اول اروم می کرد تو و در میاورد،گاهی توش می چرخوند و کم کم شروع کرد تند تند زدن،بعد چند دقیقه من به اوج رسیدم ولی اون هنوز داشت می کرد.گفت می خواهم در بیارم بذارم دهنت.منم گفتم باشه ،همچین که گذاشتم تو دهنم، همه ابش ریخت تو دهنم.( با اینکه حالم داشت بهم میخورد ولی چون عاشق محمد بودم به روش نیاوردم)بعد از اینکه خودمون تمیز کردیم ، رفتیم رو تخت و چند ساعت کنار هم تو دله هم خوابیدیم .عطر تنش هیچ وقت یادم نمیره، هروقت تو دلش بودم عطرش مستم میکرد.هرگز روزای با محمد بودنو فراموش نمیکنم.بعد از محمد با چند نفر سکس داشتم ولی هرگز اون حس زیبایی که با محمد داشتم بوجود نیومد،حتی الانم که ازدواج کردم ارزوی یه روز با محمد بودنو دارم ولی حیف که دیگه نیست…نوشته دلتنگ
0 views
Date: November 25, 2018