رئیس شرکت

0 views
0%

سلام من مهسا 25سالمه هستم و یک سال که ازدواج کردم مردم نگهبانه یک شرکته و و بعضی شبها خونه نمیاد منم منشی یه شرکت خصوصی هستم بعضی وقتها کارم تموم وقت میشه یه مدت بود که رییس شرکت با من سر لج افتاده بود و میخواست منو اخراج کنه من تو یه خانواده مذهبی بزرگ شده بودم و به همین دلیل از چادر استفاده میکردم و ارایش هم نمیکردم یه روزی مریم دوستم تو شرکت منو کشوند کناری و بهم گفت ببین تو چرا به رییس بی توجهی؟ گفتم چیکار باید بکنم گفت اون چادرتو بردار یه کمی هم ارایش کن ..تند شدم و گفتم عمرا اینکارو نمیکنم من وقار و سنگینی ام رو از دس نمیدم گفت پدر رییس جوونه و دوست داره با منشیش خوب باشه اخه چه اشکالی یکمی خودتو ارایش کنی و ناز کنی واسش اونم حقوقتو زیاد کنه اخه اون چه فرقی با شوهرت میکنه تازه خوشتیپم که هست اتفاقی که نمیفته اگه کیر خوشکلش بره تو کست …عصبی شدم و گفتم همین؟ پس نجابت و پاکی چی میشه؟گفتاسلام که نگفت شاد نباش تو فقط میخوای کمی شاد باشی و خوش بگذرونی مگه کیر شوهرت میره تو کست کم حال میکنی؟من اگه جات بودم همه کار واسه رییس میکردم و هم حاضر بودم ده تا کس به رییس بدم نه مردم پول درس حسابی داره نه قیافه از هیچ نظر شانس نیاوردم…خندیدم گفتم تو عجب شیطونی هستی.وقتی رفتم خونه در مورد حرفهاش فکر کردم اصلا وضعمون خوب نبود و هم مردم سخت کار میکرد بالاخره تصمیمو گرفتم و رفتم ارایشگاه خودمو حسابی ارایش کردم موهامو رنگ کردم و بجای چادر مانتو پوشیدم فکر کردم مردم واکنش تندی نشون میده ولی استقبال کرد و گفت چقدر خوشکل شدی اومد و صورتمو بوسید و گفت مواظب خودت باش فردای اون روز رفتم شرکت رییس روی خوش بهم نشون داد وقتی اومد بهش سلام کردم اونم با لبخند جواب داد وقتی رییس رفت مریم یواشکی اومد پیشم و گفت بالاخره حرف گوش کردی و کمی سر به سرم گذاشت ولی من حوصلشو نداشتم و همش نگران بودم .وقت اداری تموم که شد رییس صدام کرد با ترس و لرز پیشش رفتم ازم خواست ساعت 7 بیام شرکت تا یه مقدار از مدارک رو اصلاح و تایپ کنم منم قبول کردم و از اتاق رفتم بیرون سوار تاکسی که شدم به مریم زنگیدم و موضوع رو گفتم و اونم با شوخی لودگی اخرش گفت که ببین وقتی داشت دستمالیت میکرد بگو هوای منم داشته باشه منم با عصبانیت گفتم خفه شو بی شعور نمیزارم کار به اینجاها بکشه وقطع کردم راننده نگاههای معناداری بهم میکرد وقتی رسیدم خونه نمیدونستم چیکار کنم رفتم حموم و موهای کسم رو تیغ کردم و موهامو سشوار کشیدم و حسابی خودمو ارایش کردم یه قرص ضد حاملگی برداشتم خیلی میترسیدم و مدام به ساعت نگاه میکردم تا هفت شد تو راه مدام فکرهای الکی میکردم تا اینکه به خودم گفتم اتفاقی نمیفتهوارد شرکت که شدم رییس داشت با کامپیوطر ور میرفت سلام کردم و پشت میزم نشستم داشتم تایپ میکردم که دیدم رییس داره درو قفل میکنه بلند شدم و گفتم چیکار میکنید گفت هیچی رفتم سمت در و گفتم اگه همین الان در رو باز نکنید جیغ میکشم اونم از پشت منو بغل کرد و گفت زیاد سخت نگیر کسی اینجا نیس از ترس و بدبختی عرق کرده بودم کمی خودشو پشت من جابجا کرد کیر کلفتش رو به راحتی حس میکردم تا اینکه کیرش افتاد وسط خط باسنم از پشت بهم فشار میاورد با یه دست سینمو گرفت و شروع کرد به مالیدن تو دلم به مریم فحش میدادم که با این حرفاش کار دستم داد و از طرفی دیگه شروع به التماس کردم توروخدا منو بیخیال بشید من شوهر دارم ابروم میره بسه دیگه بزارید برم اونم گفت تازه داشتی دختر خوبی میشدی بزار کارمو بکنم و زود لباشو رو لبام گذاشت و مشغول خوردنشون شد یجوری شدم بودم لای پاهام خیس خیس شده بود و به نفس زدن افتاده بودم و نوک پستونام برجسته شده بود اروم شروع به باز کردن دکمه های مانتوم کرد منو انداخت رو میز و مشغول بوسیدن و خوردن سینه هام شد دیگه مقاومت نمیکردم اونم با ولع خاصی میخورد از روی شلوار کسمو میمالید ناگهان وایساد و شلوارمو و شورتمو کشید پایین و بعد خودشم لباساشو دراورد کیرشو که دیدم وحشت کردم خیلی کلفت بود سرشو گذاشت لای پاهام و با یک انگشت تو کسم میکرد و چوچولم رو میخورد از اینکه قبلش حموم رفتم و خودمو تمیز کرده بود خوشحال بودم چون الان رییس میگفت این دختره ی چادری با این کس پشمالو و بدن کثیف حالمو بهم میزنه کسم مثل دریاچه شده بود و مدام ازش اب میومد رییس هم با اشتهای زیاد همشو میخورد بلند شد و کیرشو گذاشت جلوی صورتم و ازم خواست که ساک بزنم من ازین کار بدم می امد اصرار نکرد پاهامو رو شونه هاش گذاشت و کیرشو تو کسم کرد کمی دردم گرفت ولی خیلی لذتبخش بود تند تند تلمبه میزد صدای اه اه من و رییس اتاق رو پر کرده بود منو از روی میز بلند کرد وایسادم و از پشت دو لا شدم کیرشو فرستاد تو هردومون عرق کرده بودیم داشتم دیوونه میشدم و نفسهام داشت بریده میشد که همه بدنم لرزید و حس کردم که سبک شدم و ارضا شدم اونم رو زمین خوابید و منم رو کیر رییس نشستم و رو کیرش بالا پایین میرفتم دوباره منو بغل کرد و به حالت سگی نشستم و رییس هم تو کسم تلمبه میزد که حس کردم دوباره ارضا شدم دوباره کیرش تو کسم کرد کسم به سوزش افتاده بود از کس دادن انصراف دادم رییس رفت سراغ کونم و با سوراخم بازی میکردم و انگشت میکرد اروم کیرشو فرستاد تو داشتم نصف میشدم گفتم دردم میاد بکش بیرون اونم گفت الان تموم میشه کمی عقب و جلو کرد تا دردش کمتر و قابل تحمل شد.من حتی به مردم هم کون نداده بودم تند تند تلمبه میزد تا ارضا شد و ابشو رو باسنم ریخت رفت دستمال اورد و کیر خودشو و باسنم تمیز کرد من نا نداشتم بلند شم کمی تو بغلش خوابیدم تا اینکه بلند شدم و رفتم حموم و بعد رفتم خونه ساعت 9 شده بود مردم خونه اومده بود در واسم باز کرد و گفت شرکت بودی گفتم اره طول کشید یکم و رفتم خوابیدم از اون موقع تاحالا هفته دوبار به رییس میدم مردم هم به دوست دختراش میرسه منم میم خونه رییس و حسابی تخلیه میشم یه توصیه هم به زنان شوهردار دارم اینکه حتما سکس با یه مرد دیگه غیر شوهر تجربه کنند و لذتشو ببرن.نوشته مهسا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *